English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Other Matches
serial interface رابط سری
high speed سریع السیر
high speed با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
high speed دنده سریع
high speed steel فولاد تندبر
high speed truck کامیون پردور
high speed trafic رفت و امد سریع
high speed traffic امد شد سریع
high speed traffic رفت و امدسریع
high speed traffic ترافیک سریع
high speed printer چاپگر سریع
high speed engine موتور پر دور
high-speed exit taxiway خروجیتاکسیوباسرعتبالا
super high speed tool steel فولاد ابزار بر فوق تند بر
interface human machine interface امکانات بهبود رابط ه بین کاربرد و سیستم کامپیوتری
interface که شامل : کانال ورودی /خروجی
interface مداری که به داده کنترل شده به صورت ورودی یا خروجی CPU باشد
interface استاندارد باس واسط بین کامپیوتر و قطعه آزمایشگاهی
interface نرم افزاری که به برنامه ها و داده یک سیستم امکان اجرا در دیگری را میدهد
interface تخته جانبی که به کامپیوتر امکان میدهد تا با وسایل مشخصی واسط باشد یا استاندارد مشخصی را رعایت کند
interface پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است
interface مدار کامپیوتری را اتصالی که به داده موازی امکان ارسال و دریافت میدهد.
interface مداری که داده موازی را در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند و برعکس تا به داده سریال امکان ارسال یا دریافت از وسایل دیگر بدهد.
interface واسط
interface رابط
interface فاصل
interface 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface واسط واحد پردازش و باس IEEE
interface و به عنوان پردازنده واسط عمل میکند
interface یچ بسته که با جریان داده کار میکند
interface میانجی
interface دفتر مشترک قسمتها
interface وجه مشترک
interface سطح مشترک
interface وصل کردن از طریق رابط
interface کامپیوتری که ارسال داده بین پردازنده و ترمینال یا شبکه را کنترل میکند
interface استاندارد بیان کننده سیگنالهای واسط نرخ ارسال و توان برای اتصال ترمینال به مودم
expansion interface تخته مدار که به یک فردامکان میدهد تا گردانندههای دیسک
parallel interface رابط موازی
eia interface یک رابط استاندارد میان دستگاههای جانبی وریزکامپیوترها و مدمها وترمینالها
interface card کارت رابط
expansion interface حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند
communication interface میانجی ارتباطی
centronics interface واسط چاپ موازی که توسط Centronics Inc پیشنهاد شده است
user interface میانجی کمکی
standard interface رابط استاندارد
standard interface واسطه استاندارد
friendly interface ترکیب تجهیزات ترمینالی وبرنامههای کامپیوتری
centronics interface رابط موازی
electrical interface تداخل الکتریکی
programmable communications interface رابط مخابراتی برنامه پذیر
input output interface میانگیر ورودی- خروجی
computer interface unit وسیله اتصال دستگاههای جانبی به کامپیوتر
apple desktop interface رابط رومیزی اپل
application program interface میانجی یا رابط برنامه کاربردی
system v interface definition تعریف میانجی سیستم 5
MIDI interface card کارت آداپتور که به اتصالی در PC وصل میشود و امکان ارسال دریافت داده MIDI را فراهم میکند
man machine interface سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای ارتباط ساده تر کاربر با ماشین
graphical user interface میانجی نگارهای کاربر
network interface card کارت میانجی شبکه
graphical user interface استفاده میکند و به نرم افزار امکان کنترل آسانتر میدهد. دستورات سیستم که لازم به نوشتن نیستند
graphical user interface واسط بین سیستم عامل و برنامه و کاربر از تصاویر گرافیکی و نشانه ها برای نمایش توابع یا فایل
human machine interface حدی که در ان افراد با ماشین ها محاوره می کنند
general purpose interface میانگیر همه منظوره
serial کلمات داده که یکی پس از دیگری روی باس موازی ارسال می شوند
serial دستوریا داده پردازش شده ترتیبی , به همان ترتیبی که بازیابی می شوند
serial فضای ذخیره سازی که فقط امکان دستیابی ترتیبی میدهد
serial کارکردن یک وسیله روی داده به صورت ترتیبی
serial قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند
serial اتصال و مدار برای تبدیل داده موازی در کامپیوتر از حالت سری به صورتی که هر بیت یک بار روی سیم ارسال شوند
serial eruoM متصل به پورت سری PC که داده محل را از طریق پورت سریال منتقل میکند
serial حافظهای که در آن داده به ترتیب ذخیره شده است که فقط امکان دستیابی ترتیبی میدهد
serial مرتب
serial و به صورت سری
serial فضای ذخیره سازی که داده خاص در آن تنها با خواندن داده قبلی در لیست بدست آید.
serial مسلسل
serial سیستم کامپیوتری با یک ALU که دستورات را یکی یکی انجام میدهد
serial روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سری , مثل مودم تلفن
serial سریال
serial ارسال داده یک بیت در هر زمان .
serial ارسال سریال
serial سریال راهپیمایی یااب خاکی سری
serial زنجیرهای
serial نشریه
serial ترتیبی جزء بجزء
serial پیاپی
serial دوری
serial نوبتی ردهای
serial ردیفی
serial right حق چاپ نسخهای بدفعات
serial پشت سر هم
serial حرکت پشت سر هم
serial سری
serial وسیلهای که داده سری می پذیرد و داده موازی ارسال میکند
serial چاپگری که حروف را یکی یکی در واحد زمان چاپ کند
serial فایل ذخیره شده که رکوردهای آن به ترتیب قابل دستیابی هستند
serial ارسال بیتهای جداگانه که کلمات داده را می سازند.روی خط سیگنال در واحد زمان
serial مدار جمع کننده که در هر لحظه روی یک رقم از عدد بزرگتر کار میکند
serial یک دادهای که با خواندن لیست داده و رسیدن به داده صحیح بدست آید.
serial مدار مبدل داده موازی در کامپیوتر به سری . که امکان ارسال و دریافت داده سری از قطعه دیگر را می دهند
serial نوبتی
serial ترتیبی
small computer systems interface واسط موازی سریع استاندارد , برای اتصال کامپیوتر به وسایل جانبی
fibre distributed data interface استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال دده مگابایت در ثانیه است
fibre distributed data interface II استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال داده مگابایت در ثانیه است . ولی میتواند بخشی از پهنای باند را به کانال آنالوگ کیلو بیت در ثانیه برای داده صوتی یا تصویری اختصاص دهد
small computer system interface میانجی سیستم کامپیوتری کوچک
enhanced system device interface میانجی دستگاه سیستم پیشرفته
general purpose interface bus مسیر میانگیر همه منظوره
musical instrument digital interface میانجی رقمی الات موسیقی
mail application programming interface مجموعه استانداردها
mail application programming interface که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند
musical instrument digital interface واسط سریال که قط عات الکترونیکی را بهم وصل میکند
serial data داده سری
serial feeding خورش پیاپی
serial feeding تغذیه نوبتی
serial learning یادگیری زنجیرهای
serial printer چاپگر نوبتی
serial correlation همبستگی دوری
serial computer کامپیوترنوبتی
serial computer کامپیوتر سری
serial computer کامپیوتر نوبتی
serial anticipation پیش بینی زنجیرهای
serial adder جمع کننده سری
serial mouse ماوس ترتیبی
serial operation عملیات سری
serial numbers شماره سری
serial numbers شماره سری اقلام
serial numbers شماره پیاپی
serial number شماره سری
serial number شماره سری اقلام
serial number شماره سریال
serial number شماره پیاپی
serial port درگاه ترتیبی
serial port مدخل سری
serial adder افزایشگر نوبتی
serial reproduction بازافرینی زنجیرهای
serial tranmission مخابره نوبتی
serial storage انباره سری
serial storage انباره نوبتی
serial transmission ارسال سری
serial transmission مخابره سری مخابره نوبتی
serial processing پردازش سری
serial processing پردازش نوبتی
serial access دستیابی پیاپی
serial operation عمل نوبتی
serial access دستیابی سری
serial printer چاپگر سری
serial correlation همبستگی پیاپی
serial numbers شماره سریال
serial access دستیابی نوبتی
serial subtractor کاهشگر نوبتی
allotment serial number شماره سری سهمیه واگذارشده
serial access memory حافظه با دستیابی پیاپی
serial input\output ورودی و خروجی سری
with all speed باشتابی هرچه بیشتر باسرعتی هرچه تمامتر
with all speed منتهای سرعت
speed درجه تندی
speed وضع
speed حالت شانس خوب داشتن
speed up تسریع
mean speed سرعت متوسط
speed a way نوعی بازی شبیه هاکی
speed شتاب کامیابی
speed میزان شتاب
speed عجله
speed تندی
speed سرعت
speed کامیاب بودن
speed شتاب
speed مقدار سرعت [فیزیک]
speed عده دور
speed نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
speed مسافت طی شده تقسیم بر زمان حرکت
speed روش بررسی کامپیوتر با اندازه گیری تعداد حلقههای اجرا د ریک زمان مشخص
speed مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
speed اندازه سرعت
speed سرعت حرکت
speed شتاب حرکت
speed تسریع کردن
speed اسکالار سرعت [فیزیک]
speed سریع کارکردن
speed باسرعت راندن
with lightning speed مانند برق به تندی برق بسرعت برق
ground speed سرعت زمینی
ground speed سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
low speed بطیی
maximum speed حداکثر سرعت
wind speed سرعت باد
three speed motor موتور سه سرعته
moderate speed سرعت متوسط
synchronous speed سرعت همزمان
top speed سرعت نهایی
turnings speed سرعت تراشکاری
vertical speed سرعت صعود عمودی هواپیما
vertical speed سرعت صعود
vertical speed سرعت قائم
wave speed سرعت موج
tip speed سرعت نوک
low speed کند
loading speed سرعت بار گذاری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com