Dictiornary-Farsi | It is too expensive for me to buy ( purchase ). | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 78 (6 milliseconds)

English	Persian
It is too expensive for me to buy ( purchase ).	برای من خیلی قیمتش گران است ( پول خرید آنرا ندارم )


Other Matches

expensive	پرخرج
It is too expensive.	خیلی گران است.
If anything ,it is more expensive.	اگر گرانتر نباشد مسلما" ارزانتر نیست
expensive	گران
not too expensive	خیلی گران نباشد.
This is really expensive !	این چه گران است !
too expensive <adj.>	بسیار گران
Hotel accommodation is rather expensive there.	قیمت [اتاق] هتل آنجا واقعا گران است.
Smoking makes you ill and it is also expensive.	سیگار کشیدن شما را بیمار می کند و این همچنین گران است.
He bought them expensive presents, out of guilt.	او [مرد] بخاطر احساس گناهش برای آنها هدیه گران بها خرید.
purchase	شراء
purchase	هر نوع انتقال مال غیرمنقول که ناشی از ارث یاامر امر قانونی نباشد
purchase	اشتراء
purchase	خریداری کردن
purchase	خریدن
purchase	خریداری
purchase	ابتیاع
purchase	خرید خریداری کردن
purchase	درامدسالیانه زمین
purchase	خرید
purchase money	قیمت جنس
purchase order	سفارش خرید
purchase money	در CL ثمن
purchase ledger	دفتر کل خریدها
purchase ledger	دفتر بزرگ خرید
purchase journal	دفترخرید روزانه
purchase request	درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
purchase element	عامل منتجه بار نهائی
purchase rate	نرخ خرید
regional purchase	خرید از داخل منطقه پادگانی
purchase journal	دفتر روزنامه خرید
To purchase on approval .	بشرط امتحان ( شرطی )خریدن
two fold purchase	تاکل دو قرقرهای دو شیاره
to make a purchase	خرید کردن
regional purchase	خرید محلی
ratchet purchase	جرثقیل جغجغهای
purchase requisition	درخواست خرید
purchase element	نیروی منتجه
purchase description	خصوصیات جنس مورد نیازخرید
hire purchase	کرایه چیزی به این ترتیب که کرایه کننده با پرداخت یک عده اقساط مالک ان شی بشود
credit purchase	خرید نسیه
counter purchase	تهاتر
counter purchase	خرید متقابل
conditions of purchase	شرایط خرید
collaborative purchase	خریدتعاونی
collaborative purchase	خرید با تشریک مساعی
central purchase	خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
basket purchase	خرید کلی بدون محاسبه جزئیات
counter purchase	داد وستد متقابل
advance purchase	خرید سلف
purchase tax	مالیات بر معاملات
hire purchase	خرید اقساطی
hire purchase	اجاره به شرط تملیک
purchase price	راس المال
cost purchase	راس المال
forward purchase	معامله سلف
forward purchase	خرید سلف
offer to purchase	پیشنهاد جهت خرید
open purchase	خرید ازاد
open purchase	خرید از بازار ازاد
purchase order	دستور خرید
purchase by a deed	قباله کردن
local purchase	خرید از محل
purchase by a deed	با سند خریدن
local purchase	خرید محلی
forward purchase	پیش خرید
offer to purchase	پیشنهاد خرید
lump sum purchase	خرید یکجا
average purchase rate	نرخ متوسط خرید
purchase notice agreements	قراردادهای خرید
purchase notice agreements	پیمان خرید
make a forward purchase	سلف خریدن
lump sum purchase	خرید کلی
purchase price variance	سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
double purchase pulley	غرغرهای که دو طناب خورداشته باشد
arresting system purchase element	وسیله ضربه گیر سیستم مهار هواپیما
The price of butter has gone up . butter has become expensive .	کره گران شده