Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 182 (8 milliseconds)
English
Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Search result with all words
secure sockets layer
پروتکل ارسالی رمزگذاری شده طراحی شده توسط Netscape که ارتباط امن بین جستجوگر و وب سرور روی اینترنت برقرار میکند
Other Matches
secure
تصرف کردن گرفتن هدف
secure
محکم نگهداشتن
secure
به دست اوردن امن
secure
محفوظ
secure
بی خطر خاطر جمع مطمئن
to secure
تامین کردن
[مطمئن کردن ]
[حفظ کردن]
secure
محکم
it is secure
محکم است
it is secure
عیب نمیکند
sockets
وسیله با سوراخهایی که ورودی در آن نصب میشود
secure
مطمئن تامین کردن
secure
تامین شده
secure
تامین کردن هدف
secure
امن
secure
تامین کردن
secure
محفوظ داشتن
secure
حفظ کردن
secure
درامان تامین
secure
مطمئن استوار
secure
بی خطر
secure
ایمن
secure
به دست اوردن
sockets
سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
sockets
حفره
sockets
فیش برق محل اتصال کابل
sockets
کام
sockets
مادگی
sockets
محل اتصال برق
sockets
پریز برق
sockets
سرپیچ خانه
sockets
پایه
sockets
گوده
sockets
سرپیچ
sockets
جا
sockets
خانه
sockets
کاسه
sockets
گوده حدقه
sockets
پریز
sockets
جای شمع
sockets
سرپیچ کاسه چشم
sockets
در حدقه یاسرپیچ قرار دادن
sockets
بوشن
sockets
موف
sockets
ساکت
sockets
کاسه بندگاه
sockets
بست لوله دوراهی لوله
sockets
کفش کابل
sockets
مفصل
secure kernel
هسته امن
secure arguments
دلائل متین یامحمکم
secure system
سیستمی که بدون اجازه قابل دستیابی نیست
i have a secure grasp of it
انرا گرفته ام
i have a secure grasp of it
محکم دارمش
eye sockets
کاسه چشم
i have a secure grasp of it
محکم
wall sockets
پریز های روی دیوار
eye sockets
چشمخانه
electric sockets
پریز های دیواری
electric sockets
پریز ها
wall sockets
پریز ها
secure of victory
مطمئن به پیروزی
to feel secure
مطمئن بودن
to feel secure
مطمئن شدن
electric sockets
پریز های روی دیوار
wall sockets
پریز های دیواری
secure electronic transactions
استاندارد گروهی از بانکها یا شرکتهای اینترنت که به کاربران امکان خرید بی خط ر روی اینتریت می دهند
to secure a debtby a mortagage
با گرفتن گرو بستانکاری خودرا ازدیگران تامین کردن
secure transaction technology
سیستم ساخت ماکروسافت برای ایجار اتصال ایمن بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان پرداخت قیمت کالاها روی اینترنت میدهد
In a secure ( safe ) place.
درمحل محکم وامنی
secure hypertext transfer protocol
گسترش پروتکل ارسالی HTTP که امکان وجود یک بخش کدگذاری شده بین جستجوگر وب کاربر و وب سرور امن را ایجاد میکند
secure encryption payment protocol
سیستمی که یک اتصال امن بین جستجوگرکاربر ووب سایت فروشنده ایجاد میکند تا کاربران بتوانند قیمت کالاها را روی اینترنت بپردازند
layer
قشر
layer
چینه
e layer
طبقه هویساید
layer
لایی
layer
لایه
layer
پوسته
layer
طبقه بندی کردن
layer
مطبق کردن ورقه ورقه
layer
ورقه
layer
طبقه
layer
لا
the inner layer
لایه درونی
the inner layer
چینه درونی
layer
بوش جازم
layer
رگه شاخه خوابانده
layer
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layer
بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است
layer
لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که قوانین نرخ بیت . توان و رسانه ارسال سیگنال را معرفی میکند
layer
لایهای که درباره مسیرهای استفاده شونده و هزینه و... تصمیم گیری میکند
layer
ل تصحیح خطا باشد
layer
برنامهای که تقاضای ارسال کند
layer
استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
layer
لایهای که کیفیت اتصال را بررسی میکند
plate layer
متصدی تعمیر خط اهن
pipe layer
لوله کش
presentation layer
کدها و تقاضاهای شروع و خاتمه اتصال توافق می :ند
priming layer
لایه استری
mine layer
کشتی مین گذار
protective layer
لایه یا روکش محافظ
reversing layer
لایه نازکی در قسمت پایینی اتمسفر خورشید
reversing layer
لایه واگردان
sand layer
لایه ماسه
porous layer
لایه روزنهای
transition layer
منطقه یا حدود انحراف درارتفاع پرواز
middle layer
قشر میانی
medial layer
لایه میانی
[پزشکی]
lava layer
لایهگدازه
granitic layer
لایهگرانیتی
drainage layer
بالایسد
basaltic layer
لایهپازالت
ash layer
لایهخاکستری
aluminium layer
لایهآلومینیومی
ozone layer
لایهی اوزون
tracked layer
ریل گذار
top layer
لایه فوقانی
presentation layer
ششمین لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که روی فرمت ها
stabilized layer
لایه تثبیت شده
stabilized layer
قشر تثبیت شده
silt layer
لایه لای
mantle layer
غشاء جنینی مخ
brick layer
بنای درجه دو
bolster layer
بالش نهائی
embryonic layer
غشاء جنینی غشاء سلولی
filter layer
لایه صافی
bolster layer
بالش گیاهی
filter layer
لایه پالایش
germ layer
یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
blocking layer
لایه سدی
hard layer
لایه سخت
hard layer
لایه سفت
heaviside layer
طبقه هویساید
bottom layer
لایه مشترک
brike layer
بنا
bursting layer
لایههای منفجر کننده
bursting layer
لایههای سقفی پناهگاه
concrete layer
لایه بتنی
concrete layer
قشر بتنی
confining layer
لایه فشارزا
brick layer
اجر چین
boundary layer
لایه مرزی
depletion layer
تهی لایه
impermeable layer
لایه غیرقابل نفوذ
depletion layer
ناحیه تخلیه
insulated layer
لایه عایق
magnetic layer
لایه مغناطیسی
layer depth
که در ان سرعت صوت به حداکثر می رسد
layer line
خط لایه
layer of rock
لایه سنگی
layer of rock
طبقه سنگی
layer tints
هاشورهای نشان دهنده لایههای مختلف اب دریا هاشور لایه نما
barrier layer
لایه سدی
barrier layer
بند الکترونی
layer depth
عمق لایه اول اب دریا
layer binding
دورپیچی سفرهای
insulated layer
ماده ایزوله کننده
intermediate layer
لایه میانی
intermediate layer
قشر واسطه
isothermal layer
لایههای ایزوترمال
isothermal layer
سطوح هم حرارت اب دریا
barrier layer detector
اشکارساز لایه سدی
barrier layer capacitance
فرفیت بند الکترونی
barrier layer cell
سلول لایه سدی
barrier layer cell
پیل نور برقی مجاورتی
one layer twisted wool
پشم یک لا تاب
depletion layer capacitance
فرفیت بند الکترونی
deep scattering layer
لایههای منعکس کننده عمق دریا
multi layer weld
جوشکاری چند لایه
magnetic barrier layer
لایه سدکننده مغناطیسی
light sensitive layer
لایه یا قشر حساس در برابرنور
railway track layer
ریل گذر راه اهن
laminar boundary layer
لایه مرزی خطی
kennelly heaviside layer
طبقه هویساید
kennelly heaviside layer
طبقه کنلی هویساید
surface boundary layer
لایه مرزی سطح
thin layer chromatography
کروماتوگرافی لایه نازک
electrical double layer
لایه مضاعف الکتریکی
double layer winding
سیم پیچی دوطبقه
insulated intermediate layer
لایه میانی عایق
multi layer coil
سیم پیچی چند لایه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com