English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
Long absent, soon forgotten. <proverb> از دل برود هر آنکه از دیده برفت.
Other Matches
never to be forgotten فراموش نشدنی
forgotten فراموش کرده یا شده
I had completely forgotten . هیچ یادم نبود
Seldom seen soon forgotten . <proverb> از دل برود هر آنچه از دیده برفت .
Have you forgotten our drinks? آیا نوشیدنیهای ما را فراموش کرده اید؟
absent پریشان خیال
i was absent for a while یک مدتی غایب بودم
absent مفقود
absent غایب
absent غیرموجود
absent minded حواس پرت
absent-minded <idiom> فراموش کار
absent without leave نهستی
absent without leave نهستی بدون اجازه
absent-minded <idiom> فراموش خیال
absent-mindedly پریشان خیال
to absent oneself پنهان شدن
to absent oneself غایب شدن
absent-mindedly حواس پرت
absent-minded حواس پرت
absent minded پریشان خیال
absent-minded پریشان خیال
He is absent- minded . He is muddle - headed . He is thick. گیج است [حواسش پرت است]
Dont be long. Step on it . Dont take long over it . Get a move on. طولش نده (زود باش )
come a long way <idiom> برنامه بزرگی ریختن
long for اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
not long a چندوقت پیش
at long last عاقبت
so long as مادامی که بشرطی که
very long برد خیلی زیاد
very long شعاع عمل زیاد
long a go مدت زیادی پیش
long a go مدتی پیش
not long a مدتی نگذشته است
not long a go چندی پیش
not long a go همین تازگی ها
as long as <idiom> به شرط اینکه ،به این شرط که
long little پاینده باد
long course استخر 05 متر
long little زنده باد
so long خدا حافظ
so long بامیددیدار
so long as تاوقتی که
before long بهمین زودی
long a مدتهاپس ازان
long a مدت مدیدی بعد
before long بزودی
it will not take long طولی
for long مدت زیادی
for long خیلی
get a long with you بروپی کارت
go long تلاش درپاس طولانی بجلو
how long تاکی تاچه وقت چقدر
how long since is it? چند وقت پیش بوده است
at long last اخرالامر
at long last بالاخره
To wish (long) for something. آرزوی چیزی را کردن (داشتن )
it will not take long مدت زیادی نمیخواهد
it will not take long نخواهدکشید
See you again . So long. به امید دیدار
as long as بشرطی که
as long as تا زمانیکه بمقدار زیاد
as long as بمدت طولانی
as long as ازوقتی که
as long as از زمانیکه
how long since is it? چندوقت است
long- میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long مدت زیاد
long طولانی
long بلند
long- طولانی طویل
to say so long to somebody با کسی خداحافظی کردن
long توپ بلند به اوت
long- دراز
long- مدید
long- مدت زیاد
long- مناسب بودن
long- طی مسافت زیاد توپ
long- :اشتیاق داشتن
long- بلند
long- دیر گذشته ازوقت
long- کشیده
long- طولانی
long طی مسافت زیاد توپ
long طولانی طویل
long مدید
long off موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
long on موضه گرفتن در جلو توپزن ودور از او در طرف دیگر
long دیر گذشته ازوقت
long کشیده
long دراز
long- توپ بلند به اوت
How long will it take? چقدر طول می کشد؟
I've known her at least as long as you have. آشنایی من با او [زن] کمک کمش به اندازه مدت آشنایی تو با او [زن] است.
long :اشتیاق داشتن
long مناسب بودن
long میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long range با برد زیاد
not long ago چندی پیش
long ton تن بزرگ
of long duration دیرپای
long tom تغار یا فرف مخصوص طلاشویی
long tom درخت الواراسترالیایی
of long continvance دیرپای
of long continvance ماندگار
long ton تن بزرگ معادل با 6101کیلوگرم
night long از سر شب تا بامداد
long windedness روده درازی
long shot کسیکه درمسابقات
not long ago اخیرا
long windedness پرگویی
long wind طاقت زیاد دویدن
long wind دراز نفسی
long tongue پر حرفی
long tongue وراجی
long tom توپ دریایی دور رس یاساحلی
long thrust تک نفوذی طولانی یادوردست
long sea دریایی که خیزابهای بزرگ ومنظم دارد
long string خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
long shore کرانهای
long spot موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
long splice پیوند بلند
long siht نظردور رس
long siht دور بینی
long shore وابسته بدریا کنار
long shoreman گماشته بارگیری و بار خالی کنی در بندریا ماهی گیری در کرانه
long shot شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
long shunt شنت دراز
long sightedness دور اندیشی
long sight دوربینی
long sight نظر دوررس
long sighted دوربین
long sighted تیزبین
long sighted دوراندیش
long run مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
long run دراز مدت
long run بلند مدت
long thrust سخمه بلند
long thrust وضعیت سخمه بلند
long term بلند مدت
long term طویل المدت
long term دراز مدت
long suffering زحمت کشی
long suffering بردباری رنجبری
long suffering سختی کش
long suffering زحمت کش
long suffering رنجبر
long range جنگ افزار با برد زیاد یا برد بلند اتش دوردست
long recoil طول عقب نشینی زیاد
long recoil عقب نشینی طولانی
long shot شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
long robe صورت کشیده
long suffering رنج کش
long robe ردای بلند
long sightedness دوربینی
I will not detain you long. خیلی وقتتان را نمی گیرم.
In the long run right will out. <proverb> یق بالاخره آشکار مى شود .
in the long run <idiom> آینده دور،درآخر
over the long run <idiom> درآخر
long shot <idiom> شرط بندی روی چیزی که بنظر میآید ناموفق باشد
long haul <idiom> مدت درازی بین کاری که ادامه داد
long haul <idiom> مسافت دراز یا سفرکردن
long face <idiom> افسرده وغمگین
all day long <idiom> تمام روز
How long were you away from Iran ? چه مدت درایران نبودید ؟
With a long face . با لب ؟ لوچه آویزان ( اشاره به ناکامی وعدم موفقیت )
He did not live long enough to … آنقدر عمر نکرد که ...
I had a long talk with him. با ایشان مفصلا" صحبت کردم
With a long face . با سبیل آویزان ( ناموفق وسر خورده )
Once in a while. At long intervals. دیر به دیر
How long will you be staying? چه مدت میخواهید بمانید؟
What's taking so long? چرا اینقدر طول میکشد؟
I will not detain you long. خیلی وقتتون رو نمی گیرم.
long ball [شوت کردن بلند توپ] [فوتبال]
long term <adj.> بلند مدت
long term <adj.> دراز مدت
to be long in coming خیلی طولش میدهد تا بیاید [برسد]
long-house مسکن اشتراکی
long gallery راهرو طویل
long gallery اتاق طویل
in the long run در دراز مدت
How long can I park here? چه مدت می توانم اینجا پارک کنم؟
How long does it take by car? با اتومبیل چقدر طول می کشد؟
How long does it take on foot? پیاده چقدر طول می کشد؟
How long does the crossing take? چه مدت این مسافرت دریایی طول می کشد؟
We have a long journey before us . مسافرت طولانی در پیش داریم
long-running آنچهمدتهادرحالاجراباشد
long-lost کسیکهمدتهایمدیدیاسترویتنشدهاست
long-drawn-out طویل
long-drawn-out دور و دراز
to take long views دور اندیشی کردن
to pound a long سنگین رفتن
to pound a long کوبیدن و رفتن
to draw the long اغراق گفتن
third long period تناوب بزرگ مرتبه سوم
the long robe پیشه قضائی
the long robe لباس قضائی
the long and the short of it <idiom> نتیجه کلی
the long and the short of it <idiom> آنچه گفتنی است
take long views دوراندیش بودن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com