Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
Orange Book
مجموعه استانداردهای Philips که قالب ROM-CD قابل ضبط را بیان میکند
Other Matches
orange
مرکبات نارنجی
orange
نارنج
orange
پرتقال
orange
پرتقالی
orange pekoe
چای زرین اعلی
orange juice
آب پرتقال
china orange
نارنگی
mandarin orange
نارنگی
[گیاه شناسی]
glove orange
نارنگی
[گیاه شناسی]
orange blossom
تزئینکنندهعروسی
I'd like some orange juice.
من آب پرتقال میخواهم.
orange flower
بهار نارنج
orange pekoe
چای زرین
orange forces
علامت نیروهای دشمن درتمرینات جنگی
orange peel
پوست یا خلال نارنج
To squeeze an orange .
پرتقال را فشردن
orange flower
گل نارنج یاپرتغال
mock orange
یاس شیروانی
mock orange
یاس درختی
methyl orange
نارنجی متیل
sour orange
درخت نارنج
sour orange
نارنج
orange flower water
عرق بهار نارنج
He gulped down the orange juice .
آب پرتقال رایکباره سر کشید
essential oil of orange flower
عطر بهار نارنج
It's Lombard Street to a China orange.
<idiom>
کاملا مسلم وقطعی است.
It's Lombard Street to a China orange.
<idiom>
بطور قطع
[حتما]
اتفاق می افتد.
it was a p to another book
مقدمه کتاب دیگربود
book value
ارزش دفتری
here is my book
کتاب من اینها
i had never seen such a book
من هرگز چنین کتابی ندیده ام
i will t. you for the book
شیر یا خط می کنم ببینم کتاب را کی باید بردارد
with out book
برون سند کتابی ازبر
book one
کتاب نخست
to d. into a book
نگاه مختصر بکتابی کردن
book one
جلد نخستین
your book
کتاب شما
book
بداخلاق
you are welcome to my book
بفرمایید از کتاب بنده استفاده کنید
here is my book
اینست کتاب من
by the book
کتابی
by the book
ازروی کتاب
very many book
کتابهای خیلی زیاد
book value
ارزش ثبت شده در دفتر
book value
بهای دفتری
book value
ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
your book
کتابتان
to book something
چیزی را سفارش دادن
book
شماره بازیگرخطاکار
to book something
چیزی را رزرو کردن
that is my book
این
that book
این کتاب
that book
ان کتاب
book
دفتر
book
رزرو کردن توقیف کردن
book
ثبت کردن
book
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
that is my book
کتاب من است
book
درکتاب یادفترثبت کردن
book
مجلد دفتر
this book is yours
این کتاب مال شما ست
the book is out of p
کتاب تمام شده است
book
فصل یاقسمتی از کتاب
the a of a book
خوانندگان کتابی
book
کتاب
tou book
لباس تکواندو
to read a book
کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
service book
کتب مذهبی
waste book
دفتر باطله
what is this book worth?
این کتاب چقدر ارزش دارد
white book
ویدیو- CD استاندارد ساخت philips , JVC که نحوه ذخیره ویدیودیجیتال روی ROM-CD را بیان میکند
winter book
تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
Yellow Book
مشخصات -CD ROM منتشر شده توسط Philips که حاوی قالب ذخیره سازی داده است و استاندارد ROM-CD XA را می پوشاند
year book
سالنامه
woman of the book
کتابیه
word book
کتاب لغت
white book
کتاب سفید
telephnone book
دفتر تلفن
text book
کتاب درسی
the book is print
کتاب زیر چاپ است
to bring to book
حساب پس گرفتن
the book is my property
کتاب مال من است
the book is print
کتاب برای فروش موجودایت
time book
دفتر ثبت ساعات کار
to e. upon acovnt book
همه اقلام لازم رادردفترحساب وارد کردن
to bind a book
صحافی کردن یک کتاب
to bring to book
بازخواست کردن از
to consult a book
از کتاب فال گرفتن
that book will immortalize him
ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
to gut a book
مواداصلی کتابیرا ازان دراوردن
text book
کتاب اصلی دریک موضوع
to wade through a book
بکندی وزحمت کتابی راخواندن
to subscribe for a book
پیش ازانتشارکتاب تعهدخریدیک یاچندجلدانراکردن
text book
رساله
to put any one through a book
کسیرا وادار بخواندن کتابی کردن
thank tou for that book
خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
thank tou for that book
متشکرم
to license a book
اجازه چاپ کتابی را دادن
to gut a book
جوهرمطالب کتابیراکشیدن
to consult a book
سرکتاب باز کردن
book keeping
حسابداری
[حسابداری]
have one's nose in a book
<idiom>
کرم کتاب خوانی داشتن
the forthcoming book
کتابی که به زودی به فروشگاه می آید
when reading a book
در حال خواندن کتابی
People of the Book
پیروان کتاب مقدس
[ دین]
throw the book at
<idiom>
شدیدا مواخذه کردنبخاطر شکستن قانون
To talk like a book .
لفظ قلم صحبت کردن
She laid the book aside .
کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
What is the title of the book ?
عنوان این کتاب چیست ؟
edition
[ed.]
[of a book]
چاپ
[کتابی]
edition
[ed.]
[of a book]
ویرایش
[کتابی]
book a seat
جا رزرو کردن
have one's nose in a book
<idiom>
دائم سر توی کتاب داشتن
word book
دیکشنری
word book
لغت نامه
word book
فرهنگ لغات
word book
قاموس
word book
کتاب لغت
word book
واژه نامه
You wI'll benefit by this book .
از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
She was reading the book to herself.
کتاب را آهسته ( پیش خودش) می خواند
To bind a book.
کتابی را جلد کردن
appointment book
دفترچهقرارملاقاتها
telephone book
راهنمای تلفن
telephone book
دفتر تلفن
phone book
دفتر حاوی شمارههای تلفن
phone book
کتاب راهنمای تلفن
log book
رخداد نامه
log book
رخداد نگاشت
log book
دفتر رخدادهای روزانه
comic book
کتاب دارای کاریکاتورهایی که داستانی را شرح میدهد
comic book
کتاب کاریکاتور
book plates
برچسب کتاب
book plate
برچسب کتاب
book ends
کتابنگهدار
book of matches
جعبهکبریت
bound book
کتابپربرگ
rule book
کتابقانون
rent book
کتابچهایکهدرآنمبلغکرایهذکرشدهباشد
reference book
کتابمرجع
phrase book
لغتنامهمسافرت
pension book
برگهایکهوجهیکهبایستپرداختشوددرآندرجشدهاست
guest book
دفترچهمیهمانها
exercise book
کتابتمرین
cookery book
کتابآشپزی
code book
کتابرمزگشا
book token
کارتخریدکتاب
address book
دفترچه تلفن
spine of the book
تیرهپشتیکتاب
Please fetch the book.
لطفا"بروکتاب رابیاور
service book
کتب دعا
he presented me with a book
کتابی بمن پیشکشی کرد
check book
کتابچه ثبت ارقام یاموادرسیدگی شده
chap book
کتابچه اشعاروادبیات عوام پسند که دوره گردان می فروشند
call book
دفتر بیدار کردن و تنظیم نوبت نگهبانی
bring to book
بازخواست کردن از
book review
مقاله درباره کتاب
book review
انتقاد از کتاب
book og kings
سفرملوک :نام یکی ازکتابهای عتیق
book of reference
کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
book of psalms
مزامیر داود
book of psalms
زبور حضرت داود
book of psalms
زبور داود
book of proverbs
کتاب امثال حضرت سلیمان
book of account
دفترحساب
cheque book
دفترچه چک
cheque book
دسته چک
gun book
دفتریادداشت سوابق توپ
gun book
دفترچه خدمت توپ
guide book
راهنمای مسافران
guide book
کتاب راهنما
Green Book
مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
fly book
قوطی مگس ساختگی
field book
دفترچه یادداشت نقشه بردار
day book
دفتر روزنامه
copy book
دفتر کپیه
condition book
کتابچه حاوی شرایط ومقررات اسبدوانی
class book
کتاب کلاسی
book debts
بدهی دفتری
book of account
دفتر روزنامه
book of account
دفتر کل
book move
حرکت کتابی شطرنج
black book
دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
bill book
دفتر بروات
bell book
دفتر ثبت دستورات موتور
bell book
دفتر موتورخانه
account book
دفتر حساب
accession book
فهرست کتب یک کتابخانه که به سایر کتب ضمیمه شود
talking book
صفحه گرامافون مخصوص تدریش زبان وغیره
statute book
قوانین موضوعه
statute book
کتاب قانون
statute book
کتاب نظامنامه
prayer book
دعانامه
prayer book
نماز نامه
prayer book
کتاب نماز
black book
کتاب سیاه
blank book
دفترسفید
book message
نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
book marker
چوب الف
book marker
نشان لای کتاب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com