English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English Persian
ref Personal For Request نوشتهای که نیازمندیهای یک فرد را شرح میدهد
refs Personal For Request نوشتهای که نیازمندیهای یک فرد را شرح میدهد
Other Matches
civilrequirements نیازمندیهای غیرنظامی نیازمندیهای کشور
incriptional نوشتهای
ps/ 2/System Personal
personal microcomputer computer personal
at AT Computer Personal
r Request
PID DEVICE IDENTIFICATION PERSONAL
IRQ REQUEST INTERRUPT
rfq Quotation For Request
RFC COMMENT FOR REQUEST
ARQ REQUEST REPEAT AUTOMATIC
rts Send To Request تقاضای ارسال
PCMCIA ASSOCIATION INTERNATIONAL CARD MEMORY COMPUTER PERSONAL
lease نوشتهای برای واگذاری یک قطعه در یک زمانی به جای پرداخت قیمت
leases نوشتهای برای واگذاری یک قطعه در یک زمانی به جای پرداخت قیمت
to find oneself نیازمندیهای خودرافراهم کردن
material requirements planning برنامه ریزی نیازمندیهای کالا
the press of modern life فشارو نیازمندیهای زندگی امروز
can you supply our wants? ایا شما میتوانید نیازمندیهای ما را رفع نمایید
palimpsest نسخه خطی یا دست نوشتهای که نوشتهء روی ان پاک شده و دوباره رویش نوشته باشند
design phase فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
background program برنامهای که به هنگام عدم نیازمندیهای برنامههای باتقدم بالا به امکانات سیستم کامپیوتری چند برنامهای قابل اجرا میباشد
replacement demand نیازمندیهای جایگزینی تقاضای جایگزینی پرسنل
logical حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
dma UPC ای که به کنترولی DMA اجازه ارسال داده روی باس در حین دورههای ساعت میدهد وقتی که دستورات داخلی یا NOP را انجام میدهد
graphics پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد
support CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
ToolTips برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
supervisory 1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
slice ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
slices ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
HTML مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
worlds میدهد
world میدهد
the garden provides food میدهد
fibre over Etherenet میدهد
readout را میدهد
the ship leaks کشتی اب تو میدهد
point نشان میدهد
creditor's bill به ورثه میدهد
periodical که مرتب رخ میدهد
belly dancer زنیکهرقصشکمانجام میدهد
periodic که مرتب رخ میدهد
previous آنچه زودتر رخ میدهد
he pays his own money پولش را خودش میدهد
we are informed by him that محترما` اگاهی میدهد که
fasted کیلو baud میدهد
fast کیلو baud میدهد
what is the thir everning امشب چه نشان میدهد
you are advised that به شما اگاهی میدهد
switches ثیر قرار میدهد
switched ثیر قرار میدهد
gunner بازیگری که کمترپاس میدهد
gunners بازیگری که کمترپاس میدهد
transaction ثیر قرار میدهد.
times ثیر قرار میدهد
it smells sour بوی ترشیده میدهد
it gives off a bad odour بوی بدی میدهد
sea mark خطی که حدجزرومدرانشان میدهد
timed ثیر قرار میدهد
factor ثیر قرار میدهد
factors ثیر قرار میدهد
time ثیر قرار میدهد
switch ثیر قرار میدهد
fastest کیلو baud میدهد
voter کسی که رای میدهد
fasts کیلو baud میدهد
voters کسی که رای میدهد
What does this mean? این چه معنی میدهد؟
tufter کسی که شکار را رم میدهد شکارچی
business نمایشگاهی که محصولات را نشان میدهد.
businesses نمایشگاهی که محصولات را نشان میدهد.
continual آنچه به طور پیاپی رخ میدهد
flowchart ترتیبی که رویدادها در فلوچارت رخ میدهد
output امکان نمایش اطلاعات میدهد
outputs امکان نمایش اطلاعات میدهد
robust که کار را پس از خطا ادامه میدهد
adapter اجازه نصب در سوکت میدهد
circuit یچ کردن عملیات انجام میدهد
circulating library کتابخانهای که کتاب کرایه میدهد
lending library کتابخانهای که کتاب عاریه میدهد
lending libraries کتابخانهای که کتاب عاریه میدهد
upsilon است وصدای u را در فرانسه میدهد
differentials آنچه اختلاف را نشان میدهد
robustly که کار را پس از خطا ادامه میدهد
differential آنچه اختلاف را نشان میدهد
i am tortured with headache سر درد مرا ازار میدهد
cock a doodle doo نامی که بچه بخروس میدهد
mills دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
gossiper کسیکه شایعات بی اساس میدهد
goal predicates blackness زغال از سیاهی خبر میدهد
mill دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
circuits یچ کردن عملیات انجام میدهد
logic seeking دستورات تنظیم و... را تشخیص میدهد
clock ماشینی که زمان را نشان میدهد
consulting شخصی که نصیحات تخصصی میدهد
clocks ماشینی که زمان را نشان میدهد
compacted روی دیسک فشرده را میدهد
compact روی دیسک فشرده را میدهد
compacts روی دیسک فشرده را میدهد
bureau ادارهای که اطلاعات در اختیار میدهد
flow diagram ترتیبی که رویدادها در فلوچارت رخ میدهد
gold import point طلای خالص به فروشنده میدهد
bureaus ادارهای که اطلاعات در اختیار میدهد
QuickTime گرافیکی امکان نمایش میدهد.
compacting روی دیسک فشرده را میدهد
rates تعداد خطاهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
plain flap فلپی که لایه فراربال را تشکیل میدهد
supinator ماهیچهای ک کف دست رارو به بالاقرار میدهد
microsoft ورودی کاربر و خروجی را نمایش میدهد
plug امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
multimedia پردازش تصویر رو نمایش متن میدهد
displaying وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
light نانومتر nm که به شخص امکان دیدن میدهد
display وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
rate تعداد خطاهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
equivalence دروازهای که تابع معادل انجام میدهد
omr وسیلهای که علامتها و خط وط خاص را تشخیص میدهد
systems analysis شخصی که بررسیهای سیستم را انجام میدهد
chandler فردی که تدارکات کشتی راانجام میدهد
know allmen by these presents بموجب این سندعموم را اگاهی میدهد
numerals حرف یا نشانه که یک عدد را نشان میدهد
numeral حرف یا نشانه که یک عدد را نشان میدهد
transients خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
leg spin چرخش توپ که تغییر مسیربطرف پا میدهد
textualist کسی که زیاد به نص یا لفظ اهمیت میدهد
transient خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
lock spit شیاری که مسیر راه را نشان میدهد
draught line خطی که اب نشین کشتی رانشان میدهد
lightest نانومتر nm که به شخص امکان دیدن میدهد
bifurcation gate دریچهای که با دو مجراجریان را از خود عبور میدهد
lighted نانومتر nm که به شخص امکان دیدن میدهد
gates مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
chickens come home to roost <idiom> زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد
plugs امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
to be a long time in the coming خیلی طولش میدهد تا بیاید [برسد]
stating وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
states وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
simultaneous آنچه همزمان با چیز دیگری رخ میدهد
null حرفی که معنای هیچ چیز میدهد.
optical فرآیندی که اجازه میدهد علامتها یا خط وط خاص
stated وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
locomotor ataxy بی نظمی در حرکت دست و پا که از سفلیس رخ میدهد
frequenting آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
gates مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
queen's bounty دستلافی که ملکه بزن سه قلوزاییده میدهد
gate دروازهای که عمل AND منط قی را انجام میدهد
gate مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gates دروازهای که عمل AND منط قی را انجام میدهد
frequent آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
gate مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
frequented آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
wet behind the ears <idiom> نابالغ ،دهانش بوی شیر میدهد
whyŠthere is the answer شرط در امده تقریبا معنی میدهد
fasts که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
frequents آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
state وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
fast که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
fasted که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
waterline خط روی بدنه قایق که حد اب را نشان میدهد
combo box ورودی- خروجی متفاوت را نمایش میدهد
state- وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
fastest که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
rate gyro ژایرویی که میزان تغییروضعیت را نشان میدهد
displayed وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
discrete که در واحدهای جداگانه کوچک روی میدهد
A dictionary tell you what words mean . فرهنگ زبان معنی کلمات را میدهد
plugging امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
to be long in coming خیلی طولش میدهد تا بیاید [برسد]
displays وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
music mistress بانویی که موزیک یاد میدهد معلمه موسیقی
service chevron علایم بازویی که خدمات جنگی را نشان میدهد
calculator ماشین الکترونیکی که پاسخ مشکلات عددی را میدهد
NOR function = مدار الکترونیکی یا قطعهای که تابع NOR را انجام میدهد
force کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
forces کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
diabase نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
intelligence quotient عددی که هوش و زیرکی شخص را نشان میدهد
neper واحدی که نسبت اسکالر دوجریان را نشان میدهد
forcing کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
NOT function مدار الکترونیکی یا قطعه که تابع NOT را انجام میدهد
setters سگی که با خزیدن محل شکار را نشان میدهد
protagon جسم فوسفوری که جزاصلی سفیده مخ را تشکیل میدهد
registries پایگاه داده که پایه ویندوزرا تشکیل میدهد
witness stand محلی که شاهد درانجا ایستاده و شهادت میدهد
registry پایگاه داده که پایه ویندوزرا تشکیل میدهد
transition نقط های در برنامه یا سیستم که تغییری رخ میدهد
database تغییر و مدیریت و استفاده از پایگاه داده میدهد.
paralleling که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
transparencies مقداری از یک تصویر دیگر در زیر آن نشان میدهد
transparency مقداری از یک تصویر دیگر در زیر آن نشان میدهد
amplifiers مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
parallel که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
calculators ماشین الکترونیکی که پاسخ مشکلات عددی را میدهد
transitions نقط های در برنامه یا سیستم که تغییری رخ میدهد
parallels که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallelling که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
databases تغییر و مدیریت و استفاده از پایگاه داده میدهد.
parallelled که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
self- سیستمی که خود را با کارهای مختلف تط بیق میدهد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com