Dictiornary-Farsi | Please reply as a matter of urgency. | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 157 (8 milliseconds)

English	Persian
Please reply as a matter of urgency.	لطفا فوری پاسخ دهید.


Other Matches

reply paid /RP/ [reply prepaid]	جواب قبول
urgency	فوریت
urgency of need	حیاتی بودن احتیاج به اماد
urgency of need	ضرورت نیاز
urgency	فوتی بودن اضطراری بودن
urgency	ضروری
urgency	نیازشدید
urgency	ضرورت
with a two starred urgency	با قید دو فوریت
reply	پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
reply	جواب شفاهی دفاعیه
reply	پاسخ دادن جواب کتبی
reply	پاسخ
reply	جواب
please reply	لطفا پاسخ بدهید [به دعوت نوشته شده ای]
in reply to	در جواب
in reply to	در پاسخ
no reply was given him	هیچ پاسخی به او داده نشد
i pause for a reply	خاموش مانده ام که پاسخ بگیرم
it is impolitic reply so soon	صلاح نیست به این زودی پاسخ داده شود
it is inexpedient to reply	پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
i pause for a reply	منتظر پاسخ هستم
negative reply	پاسخ رد
reply paid	جواب قبول
challenge and reply	ذکر گوینده و گیرنده پیام اعلام دادن و گرفتن پیام
no reply necessary [NRN]	نیازی به پاسخ نیست.
reply [answer]	پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
A crushing reply(retort).	جواب دندان شکن
In response (reply) to your letter.	در جواب نامه تان
A sharp note(reply).	نامه (جواب ) تند ( شدید اللحن )
I look forward to receiving your reply.	من در انتظار دریافت پاسخ شما هستم.
the f.of the matter	حقیقت امر
to e. into a matter	مطلبی را بازجویی یا تحقیق کردن
What is the matter?	موضوع چه است؟
no matter how he has done it	هر جور میخواهدکرده باشد قطع نظر از اینکه چه جوراین کار را کرده است
to have no say [in that matter]	پاسخگو نبودن [در این قضیه]
What is the matter?	چه خبر است؟
What's the matter?	موضوع چیه؟
matter of course	بدیهی نتیجه منطقی
matter of course	چیز طبیعی
matter of course	چیز عادی
matter of	موجبات گله گزاری
what matter?	چه اهمیت دارد
In this matter	در این بابت [قضیه]
to go into the matter	به این مطلب رسیدگی کردن
That's quite another matter.	این که کاملا موضوع دیگری است.
no matter <idiom>	صرفنظر
matter of course <idiom>	عادت،راه عادی،قانون
matter <idiom>	مهم بودن
for that matter <idiom>	به همان علت
What is the matter with you?	چته ؟
matter	ذات
I'll look into the matter.	من موضوع را دنبال خواهم کرد.
what is the matter	جه خبر است چه موضوعی است چیست چه شده است
it does not matter	عیب ندارد چیزی نیست
does it matter to you	ایا برای شما اهمیت دارد
matter	کالا
matter	مهم بودن اهمیت داشتن
matter	اهمیت
matter	مطلب چیز
matter	امر
matter	موضوع
matter	امر قضیه
no matter	چیزی نیست
no matter	اهمیت ندارد
matter	بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
for that matter	از ان باب
matter	قالب
matter	ماهیت جوهر
matter	جسم
in this matter	در این باب
in this matter	دراین امر
i a with you on that matter	من در ان موضوع با شماموافق هستم
matter	مشکل یا مساله قابل بحث
matter	ماده
in this matter	در این امر
it does not matter	اهمیت ندارد
anti matter	ضد ماده
as a matter of fact	حقیقت امر اینست که خوب بخواهید بدانید
matter of fact	بطور واقعی
matter-of-fact <idiom>	چیزی که شخص است ،برطبق واقعیت
matter of fact <idiom>	چیزی واقعا درست باشه
bituminous matter	ماده قیری
coloring matter	رنگ
coloring matter	ماده رنگ
When wI'll the matter come up for discussion ?	موضوعی را کی برای بحث مطرح خواهند کرد ؟
post matter	چیزهای پستی
matter-of-fact	حقیقت امر
A matter of expediency .	یک امر مصلحتی
root of the matter	اصل مطلب
matter of fact	حقیقت امر
to suggest it is appropriate to do so [matter]	پیشنهاد می کند که برای انجام این کار مناسب باشد [چیزی ]
subject matter	مطلب موضوع
the point [of the matter]	اصل مطلب
to regard something as a matter of course	چیزی [داستانی] را امری آشکار در نظر گرفتن
subject matter	موضوع اصلی
matter-of-fact	بطور واقعی
It is o. k . ( all right ) . it doesent matter .	عیب ندارد
printed matter	اوراق چاپی
gray matter	ماده خاکستری بافت عصبی مغز
to inquire into a matter	مطلبی را باز جویی
to inquire into a matter	کردن
post matter	محمولات پستی
gospel of matter	انجیل متی
i had no voice in that matter	من دران قضیه رایی نداشتم
matter wave	موج مادی
front matter	پیش گفتار
front matter	مقدمه
the matter was kept private	مطلب را پوشیده نگاه داشتند
printed matter	مطبوعات
matter on hand	موضوع بحث
printed matter	مواد چاپی
grey matter	بافته خاکستری رنگ که جرم اصلی مخ ومغزتیره ازان درست شده است
that is a matter of habit	موضوع عادت است
that is a matter of habit	کار عادت است
gray matter	ماده خاکستری
the matter in hand	موضوع مورد بحث
the matter is perplexed	مطلب پیچیده است
the matter is perplexed	موضوع درهم است
white matter	ماده سفید
conservation of matter	بقای ماده
matter in hand	موضوع مورد بحث
matter and form	جوهر و عرض
tellurian matter	ماده زمینی
matter of couurse	چیز عادی یا طبیعی یا بدیهی
The fact of the matter is. . . . . . .	حقیقت امر اینست که ...
matter on hand	مانحن فیه
We must inquire into this matter.	درمورد این موضوع باید تحقیق کنیم
It doesnt matter. it is nothing.	چیزی نیست ( عیب ندارد )
fluoresent matter	ماده فلوئورسان
What is the matter with you ? what ails you?	شما را چه می شود
Does it matter if I dont come ?	اشکالی دارد اگرنیایم ؟
interstellar matter	ماده بین- ستارهای
It is no easy matter . Its quite a job.	کار سهل وساده ای نیست
The judge will have the final say on the matter.	قاضی حرف آخر را در این موضوع خواهد داشت.
I had no opportunity to discuss the matter .	فرصت نشد که موضوع را مورد بحث قرار بدهم
It cannot be trifled with . It is no joking matter.	شوخی بردار نیست
a matter of relative importance	موضوعی با اهمیت نسبی
the matter itself [the situation itself ] [ the thing itself]	این مطلب بخودی خود
I have a free hand in this matter.	دراینکار دستم باز است ( اختیارات دارم )
to make inquires into a matter	در امری تحقیقات بعمل اوردن
to make inquires into a matter	کردن
to make inquires into a matter	چیز ی را باز جویی
The crux of the matter . The quintessence.	جان کلام ( مطلب )
matter of mutual interest	موضوع دارای سود دوجانبه
to bring the matter before a court [the judge]	دعوایی را در حضور قاضی آوردن
We shall look into the matter in due ( good ) time .	درموقع مناسب باین مطلب رسیدگه خواهد شد
To bring a matter to successful issue .	کاری را به نتیجه رساندن
To raise a question . To bring up a matter .	موضوعی رامطرح کردن
To follow up (trace) a matter (case).	موضوعی را دنبال کردن
No matter which way you fling a cat, it will light. <proverb>	گربه را هر طورى بیندازند روى چهار دست و پا پائین مى آید.
The matter assumed significant proportions.	دامنه کار با لاگرفت
You must stick to your guns . You must take a firm stand in this matter.	پای این کار باید محکم بایستی
It doesn't matter where you get your appetite as long as you eat at home. <proverb>	بیرون ما را به اشتها می آورند اما در خانه غذا می خوریم. [ضرب المثل بیشتر مربوط به سکس تا غذا]
As a matter of the fact. in fact . in point of fact.	درحقیقت
It is for the Court to fix the terms. [ The terms are a matter for the Court to fix.]	این مربوط به دادگاه می شود که شرایط را تعیین کند.