Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
English
Persian
Pole Star
Polaris
Pole Star
ستاره قطبی
Pole Star
جدی
Other Matches
two star
دریا دار
five star
افسر پنج ستارهای
co-star
همبازیگری کردن
co-star
همبازی
co-star
همبازیگر
two star
سرلشکر
co-star
نقش مشترک داشتن
all-star
تیم تمام ستاره
all star
تیم تمام ستاره
d. star
ستاره جفتی
star
انجم
star
ستاره نمایش وسینماشدن درخشیدن
star
ستاره
star
نشان ستاره اختر
star
کوکب
star
نجم
star
باستاره زینت کردن
star
نوعی قایق دونفره
two star
دوستارهای
star connection
اتصال ستاره
evening star
مشتری
star nebula
سحابی ستارهای
evening star
برجیس
Energy Star
استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد
evening star
ناهید
evening star
زهره
star grass
هر نوع گیاه گل ستارهای
star globe
ستاره یاب کروی
star connection
اتصال ستارهای
star finder
ستاره یاب
star drag
وسیله کشیدن نخ روی قرقره ماهیگیری
star crossed
دارای ستاره نحس
day star
ستاره بامداد
day star
خورشید
dog star
ستاره شعرای یمانی ستاره کاروان کش
star crossed
بدشانس
double star
دوتایی
double star
دوگانه
falling star
تیر شهاب
double star
ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
dwarf star
ستاره کوتوله
evening star
عطارد
evening star
ستاره شامگاهی
jet star
نوعی هواپیمای کوچک حمل ونقل چهار موتوره جت
north star
جدی
north star
ستاره شمالی
north star
ستاره قطبی
neutron star
ستاره نوترونی
multiple star
ستاره چندگانه
morning star
ستاره بامدادی
morning star
زهره
morning star
ستاره صبح
moring star
زهره
moring star
ستاره بامداد
interconnected star
اتصال زیگزاگی
moring star
شباهنگ
proto star
پیش ستاره
star nebula
ابری ستارهای
star cloud
سحابی ستارهای
fixed star
ستاره ثابت
fixed star
ثوابت
star cloud
ابری ستارهای
silver star
نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
radio star
اختر رادیو
pulsating star
ستاره تپنده
gaint star
ستاره غول
giant star
ستاره بزرگ و درخشان
pulsating star
ستاره ضربان دار
moring star
ستاره صبح ناهید
shooting star
ستاره ثاقب
the north star
ستاره قطبی یا شمالی
star circuit
مدار ستارهای
star chart
نقشه ستارگان
star shell
گلوله منور
star chamber
جابرانه وسری
star chamber
دادگاه عالی مدنی وجنایی
star catalogue
فهرست ستارگان
star bit
بیت ستاره
star anise
بادیان ختایی
falling star
شهاب
shooting star
شهاب ثاقب
word star
یک برنامه پردازش کلمه مشهور که شامل هجی کردن کلمات و ویژگی ادغام پستی استacrostic
Star Wars
جنگ فضایی
shooting star
تیرشهاب
star design
طرح ستاره ای شکل
[این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
Lesghi star
ستاره لسگی
[این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
lucky star
<idiom>
ستاره بخت واقبال
star-studded
فیلمیااجرائیکهستارههایزیادیدرآنبازیمیکنند
star sign
علامتزودیاک
rising star
آیندهدار باآتیه
film star
ستارهیکفیلم- سوپراستار
star facet (8)
تراشستارهای
star diagonal
ستارهمورب
falling star
ثاقب
falling star
تیرشهاب
binary star
ستاره دوگانه ستاره دوتایی ستاره مزدوج
blazing star
ستاره دنباله دار
blazing star
هرچیزی که موردتوجه دیگران باشد
star program
بدون خطا اجرا شود
star program
برنامه کامل
star of bethlehem
عیسی
campaign star
نشان جنگی ستاره
cascaded star
روش گره ها در شبکه با توپولوژی ستاره با بیش از یک hub که در صورت مشکل پشتیبانی از آن ایجاد میکند
star of bethlehem
ستاره بیت اللحم
star network
شبکه ستارهای
star handle
دستگیره گردان
binary star
دوتایی
star thistle
قنطوریون ستارهای گل توری
star turn
ستاره یا شخصیت برجسته جماعت
star voltage
ولتاژ ستاره
star spangled
ستاره نشان
star spangled
مزین به ستاره
star shell
گلوله نورافشان
star washer
واشر ستاره ای
star sapphire
یاقوت کبود درخشان
falling star
شخانه
falling star
حجر سماوی
star turn
موضوع مهم وقابل توجه
pole ax
تیر چکش دار
two pole
دو پل
pole ax
تبرزین
up the pole
گرفتار در تنگنا واقع شده
pole
نیزه پرش با نیزه
pole
دسته بلند چیزی
pole
قطب دار کردن
pole
تیردارکردن
pole
نیش ماگنترون
pole
چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
pole
با تیر یا دیرک محکم کردن
pole
لهستانی
pole
دکل
pole
تیر چراغ برق
four pole
چهار قطبی
pole
شمع
pole ax
با تبرچکش کشتن
pole
قطب باطری
pole
قطب
pole
میله پرچم
pole
پایه
pole
تیر
pole
دستک
heliacal rising of a star
طلوع نمودارستاره پیش ازخورشید
He has not a single star in all the seven skies.
<proverb>
یک ستاره در هفت آسمان ندارد.
hitch one's wagon to a star
<idiom>
دنبال هدف رفتن
born under an unlucky star
بد اختر
open star cluster
خوشه باز ستارهای
Guernsey Star-of-Bethlehem
سیر ناپل
heliacal setting of a star
افول نمودارستاره پیش ازخورشید
bronze service star
نشان خدمت برنزی
bronze star medal
مدال ستاره برنز
star delta switch
کلید ستاره مثلث
star network topology
شبکهای از چندین ماشین که هر گره آن به hub مرکزی وصل است
tent pole
تیر چادر
the north pole
قطب شمال
communicating pole
قطب کمکی
totem pole
تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
tent pole
دیرک چادر
armature pole
قطب ارمیچر
pole vault
بانیزه پریدن
pole vaults
پرش با نیزه
pole vaults
بانیزه پریدن
pole vault
پرش با نیزه
analogous pole
شبه قطب
anchor pole
دیرک مهار
pole changing
تعویض قطب
the south pole
قطب جنوب
three pole switch
کلید سه پل
roof pole
سقفبلند
singles pole
تکپایه
tail pole
کابلخارجی
barber's pole
پایهایکهدر قدیمبیرونمغازهها در بریتانیا استفادهمیشد
barge pole
چیز غیر قابلاعتماد
North Pole
قطب شمال
pole position
جلوتر از همه در صف
[مسابقه]
pole position
آغازگاه
[ستاره شناسی]
[ارتش]
pole tip
سرنوکتیزچوباسکی
pole shaft
چوباسکی
pole grip
دستهمتصلبهدست
to pole any thing up or down
چیزیرا سوی بالایا پایین هل دادن
tubular pole
دکل لولهای
whisker pole
تیر وصل به دکل برای بادبانی دور از باد
wooden pole
تیر چوبی
wooden pole
دکل چوبی
wound pole
قطب مرکب
head pole
تیری که از پشت اسب تاکنارسرش ادامه دارد
curtain pole
پایهپرده
doubles pole
تیردوتایی
fluted pole
پایهزهدار
pike pole
کلنگدوسردستهبلند
plain pole
پایهمسطح
South Pole
قطب جنوب
commutating pole
قطب جابجاگری
pole climbing
از تیر بالا رفتن
pole horse
اسب کنار مال بند
pole horse
یابوی عصار خانه
pole jumping
پرش با تیر
pole jumping
جست
pole jumping
با گرفتن چوب در دست
pole mast
دکل یک تیکه
pole mast
دیرک یک پارچه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com