Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 102 (7 milliseconds)
English
Persian
Rather than simply modifying existing designs she searches for new solutions.
به جای اینکه طرح های موجود را فقط اصلاح کند او
[زن]
به دنبال راه حل های تازه می رود.
Other Matches
existing
موجود
existing
حاضر
existing
در حال حاضر
existing circumstances
شرایط موجود
simply
بسادگی
simply
<adv.>
<idiom>
حالا دیگه
[اصطلاح روزمره]
simply
<adv.>
<idiom>
حالا
[اصطلاح روزمره]
simply
حقیقتا
simply
واقعا
I simply cant concentrate.
حواس ندارم ( حواس برایم نمانده )
She kept on and on . She simply wouldnt let go .
مگرول کن معامله بود !
simply stated
به بیان کوتاه
solutions
انحلال
solutions
حل محلول
solutions
شولش
solutions
چاره سازی
solutions
راه حل
solutions
حل
solutions
محلول
solutions
پاسخ یک مشکل
solutions
تادیه تسویه
modifying
تجدید نظر کردن
modifying
عوض کردن قسمتهایی ازاتومبیل
modifying
معادل adapt
modifying
اصلاح کردن مناسب کردن
modifying
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modifying
جرح و تعدیل
modifying
تغییر دادن معتدل ساختن
modifying
بهبود دادن
modifying
تعدیل کردن
modifying
اصلاح کردن
modifying
تغییر دادن
modifying
پیراستن
modifying
بهتر کردن
modifying
تجدید نظر کردن در طرح اتش
equimolar solutions
محلولهای هم مول
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
feasible solutions
راه حلهای ممکن
simply supported deep beam
تیره تیغه روی دو تکیه گاه ساده
adverb modifying a verb
معین فعل
searches
گشتن
searches
مراقبت کردن از زمین
searches
بررسی وشناسایی زمین
searches
جستجوکردن
searches
تلاش
searches
بازرسی کردن
searches
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
searches
کاوش کردن زمین
searches
شناسایی کردن
searches
جستجویی که هر عنصریت
searches
1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
searches
جستجوی متن ها روی یک موضوع خاص با یک داده مشخص
searches
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searches
نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
searches
تفتیش
searches
بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
searches
تجسس تفتیش کردن وارسی کردن وارسی
searches
تجسس کردن
searches
فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
searches
کاوش
searches
تکاپو بازرسی
searches
درو در عمق با اتش
searches
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searches
جستجو کردن
searches
جستجو برای یک موضوع داده
searches
تجسس
searches
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searches
جستجو
designs
قصدکردن
designs
تخصیص دادن
designs
نقشه
designs
زمینه
designs
: طرح کردن
designs
:طرح
designs
تدبیر قصد
designs
خیال
designs
مقصود
designs
طرح
designs
طرح و محاسبه
designs
طراحی
designs
مدل
designs
ساخت
designs
طرح ریزی کردن
designs
قصد کردن تعمد
designs
نقشه کشیدن
designs
پروژه دادن طرح دادن طرح کردن برنامه
designs
پروژه طرح
designs
نظرات و موضوعات مربوطه در یک مدار
designs
طراحی محصولات
designs
مشخصاتی برای طراحی یک محصول
designs
مشابه 2979
designs
عمد
designs
نیت
designs
برنامه ریزی یا رسم چیزی پیش از ساخت یا تولید
designs
طرح کردن
designs
نقش نگار
designs
طراحی کردن
designs
قصد
prity to any one's designs
اگاهی از مقاصدنهانی کسی محرمیت نسبت مقاصد کسی
quasi experimental designs
طرحهای شبه ازمایشی
Much as I tried , I couldnt do it . I simply couldnt do it .
هر چه سعی کردم نشد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com