English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 133 (8 milliseconds)
English Persian
She didnt let me mail the shelf . نگذاشت کاغذ را پست کنم
Other Matches
It didnt come off. It didnt take place. صورت نگرفت
e-mail [short for electronic mail] ایمیل
e-mail [short for electronic mail] پست الکترونیکی
e-mail [short for electronic mail] رایانامه
What did I tell you ? didnt I say so ? عرض نکردم ! (مگر بهت نگفتم )
Just as well you didnt come . همان بهتر که نیامدی
I didnt quite get it. درست نفهمیدم
I told you , didnt I ? من که بتو گفتم ( گفته بودم )
I didnt enjoy it. بدلم نچسبید
It didnt work out. درست درنیامد
She said nothing . She didnt say any thing هیچ ( هیچه ) نگفت
He didnt say a word. یک کلام هم حرف نزد
I didnt relize what was going on . اصلا" نفهمیدم چه خبر است
I didnt get much sleep. زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
He didnt return (acknowledge) my greetings. جواب سلام مرا نداد
We didnt get a share (acut). به ما چیزی نرسید
My good fello,why didnt you tell me? آخر مرد حسابی چرا به من نگفتی ؟
I didnt expect it from you of all people . ازتویکی توقع نداشتم
A good thing you didnt go. چه خوب شد نرفتی
I didnt sleep a wink. خواب به چشمم نیامد
His trick didnt work. حقه اش نگرفت
She didnt make an impression . She was a flop . یخش نگرفت
She didnt pay the slightes attention . بقال سه کیلو کم داده است
They didnt slaughter any animals yesterday . دیروز کشتار نکردند
I didnt mince my words . I put it very well . قشنگ حرفم رازدم
I didnt have the heart to punish the kid. دلم نیامد بچه را تنبیه کنم
How was I supposed to know . After all I didnt have a crystal ball. مگر کف دستم را بو کرده بودم.
off the shelf محصول سخت افزار یا نرم افزار با تولید انبوه
off the shelf تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
off the shelf مواد در دسترس
shelf تپه دریایی جزیره نما
shelf در تاقچه گذاشتن
shelf طاقچه
shelf کنار گذاشتن
shelf سکوی کوهستانی
shelf سراشیب عمق دریا
shelf سراشیب ساحل دریا
shelf قفسه
shelf هرچیز تاقچه مانند
shelf تاقچه
shelf رف
shelf فلات قاره
shelf environment کم ژرفگاه
shelf environment محیط کم عمق
adjustable shelf صفحه متحرک
shelf channel کانالقفسهای
tool shelf محلقراردادنوسایل
continental shelf فلات قاره
mantle shelf سربخاری
door shelf درقفسه
continental shelf مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
to put something on the shelf <idiom> چیزی را به عقب انداختن
to put something on the shelf <idiom> چیزی را به کنار گذاشتن
shelf life مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
shelf life تاریخ مصرف
to put something on the shelf <idiom> چیزی را به بعد موکول کردن
I cannot reach the shelf. قدم به قفسه نمی رسد
I cant reach the shelf . دستم به قفسه نمی رسد
continental shelf کفه دریایی
continental shelf حد ساحلی فلات قاره
Put the books back on the shelf. کتابها را بگذار توی قفسه سر جایش
sent via e-mail بوسیله ایمیل فرستاده شد
e mail سیستم ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران شبکه
mail که به سیستم پست الکترونیکی دستیابی دارد بدون ترک برنامه کاربردی
mail پستی
mail باپست فرستادن
e mail علامت اختصاری پست الکترونیکی پست الکترونیکی
by next mail با پیت بعد
mail چاپار
mail نامه رسان
mail پیام های ارسالی بین کاربران صفحه آگهی یا شبکههای مابین
mail پست
mail ارسال چیزی توسط پست
mail نامههای ارسالی یا دریافتی
mail پیام های الکترونیکی از و به کاربران صفحه آگهی یا شبکه
mail مراسلات
mail پست کردن
by next mail باپست اینده
mail جوشن
mail سیستم ارسال نامه و بستههای پستی از یک محل به دیگری
mail زره دار کردن پست
mail زره
coat of mail زره نیم تنهای
coats of mail زره نیم تنهای
registered mail پست سفارشی
mail merging ادغام پستی
accountable mail پست یا نامه سفارشی و بیمه شده
acknowledged mail تابعی که به فرستنده اعلام میکند پیام پستی الکترونیکی خوانده شده است
air mail پست هوایی
mail order سفارش از طریق پست فروش مکاتبهای
ring mail زره
chain mail زره زنجیری
overland mail پست زمینی
sea mail پست دریایی
mail services خدمات پستی
overland mail پستی که از راه خشکی برود
Registered mail. نامه سفارشی
mail orderly پستچی
mail merge ادغام پستی
mail cart ارابه پستی
snail mail اصط لاح عامیه به پست معمولی
mail call دریافت نامه از پستخانه
voice mail پست صوتی
To mail a letter. نامه ای رابه پست انداختن
mail cart گاری پست
mail coach دلیجان پستی
mail server کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
mail gram پست زمینی
junk mail اقلام پستی ناخواسته
mail call رسیدن نامه یا پست
mail box جعبه پستی
certified mail پست سفارشی
certified mail پست سفارشی دو قبضه
computerized mail پست کامپیوتری
snail mail و نه پست الکترونیکی
electronic mail پست الکترونیکی
there was no mail to day امروز پست نبود
mail order سفارش کالا بوسیله پست
there was no mail to day امروز کاغذنداشتیم
mail box فضای ذخیره سازی الکترونیکی با آدرس که پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند
voice mail پست اوایی پست صوتی
air mail receipt رسید پست هوایی
mail order of payment دستور پرداخت کتبی
mail order house تجارت خرده فروشی بوسیله مکاتبات پستی
mail order business کسب و کار مکاتبهای
mail application programming interface که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند
mail application programming interface مجموعه استانداردها
email [short for electronic mail] پست الکترونیکی
to mail a letter [American English] نامه ای را با پست فرستادن
email [short for electronic mail] رایانامه
email [short for electronic mail] ایمیل
I dont quite remembered to post (mail)your letter. کاملا" بخاطرم ماند ( یادم نرفت ) که نامه تان را پست کنم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com