Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Other Matches
society for computer simulation
انجمن شبیه سازی کامپیوتر
society for computer medicine
انجمن پزشکی کامپیوتر
society
اشتراک مساعی
society
انجمن
society
مجمع
society
جامعه
society
انسگان
society
شرکت حشر ونشر
society
نظام اجتماعی گروه
society
معاشرت
society
شرکت کمیته
society
اجتماع
society
جامعه اجتماع
society
جمعیت
the society is like a vortex
جامعه مانندگردابی است
Every individual in the society should . . .
هر فردی درجامعه با ید ...
The various strata of society.
طبقات مختلف اجتماع
A classless society.
جامعه بی طبقه
co-operative society
موسسهعام المنفعه
building society
شرکتوام دهندهمسکن
atomistic society
واحدهای کوچک تولیدی
atomistic society
جامعه ذرهای
cooperative society
شرکت تعاونی
benefits society
انجمن خیریه
nonliterate society
جامعه نانویسا
law society
کانون وکلا
join a society
عضو انجمنی شدن
withdrawal from society
اعتکاف
preliterate society
جامعه نانویسا
primitive society
جامعه ابتدایی
secret society
انجمن سری
egalitarian society
جامعه تساوی طلب
throwaway society
جامعه مسرف
transitory society
جامعه انتقالی
closed society
جامعه بسته
classless society
جامعه بی طبقه
inert society
جامعه بیهوده
mass society
جامعه انبوهیده
affluent society
جامعه مصرفی
affluent society
جامعه مرفه
friendly society
انجمن تعاونی) که اعضای ان همدیگر رادرتنگدستی یاپیری یاری میکنن
affluent society
جامعه رفاه
affluent society
جامعه ثروتمند
to live at the expense of society
روی دوش جامعه زندگی
word processing society
انجمن پردازش کلمه
iranian physical society
انجمن فیزیک ایران
to live at the expense of society
بار دیگران شدن
society of certified processors
سازمانی که علائق و خواستههای متخصصین تایید شده کامپیوتر را ارائه میدهد
canadian information processing society
انجمن کانادایی پردازش اطلاعات
To rub shoulders with people of high society. Tobecome prominent.
سری توی سرها درآوردن
computer
اکامپیوتر
My Computer
نشانهای که اغلب در گوشه سمت چپ در بالای صفحه نمایش در پنجره جاری قرار دارد. و حاوی مروری بر PC است
computer
ماشین الکترونیکی
computer
شمارنده
computer
ماشین حساب کامپیوتر
computer
ماشین متفکر
computer
کامپیوتر
computer
رایانه
computer
حسابگر الکترونی
computer
ماشین حساب
microprogrammable computer
کامپیوتر ریزبرنامه پذیر
hybrid computer
کامپیوتر دو رگه
human computer
امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر
computer simulation
شبیه سازی کامپیوتری
guest computer
کامپیوتر مهمان
computer simulation
کامپیوتری
four address computer
کامپیوتر چهار نشانی
laptop computer
کامپیوتر دستی یا کیفی
ibm computer
کامپیوتر ای بی ام
computer store
فروشگاه کامپیوتر
hybrid computer
کامپیوترترکیبی
mainframe computer
سیستم کامپیوتری قوی که میتواند حافظه با فرفیت بالا را هدایت کند و نیز وسایل پشتیبانی را
mainframe computer
مانند تعداد عملوند همزمان
mainframe computer
استفاده از ریز کامپیوترها برای دستیابی به کامپیوتر mainframe
infected computer
کامپیوتری که یک برنامه ویروسی دارد
independent computer
manufacturers peripheralequipment سازمانی تشکیل یافته از شرکت هایی که درساخت یک یا چندین وسیله کامپیوتری تخصص دارند
incremental computer
کامپیوتری که متغیرها را به صورت اختلاف بین مقادیر فعلی و مقادیر اولیه مطلق ذخیره میکند
incremental computer
دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
incremental computer
وسیله خروجی گرافیکی که در مراحل کوچک حرکت میکند بار داده ورودی که اختلاف بین محل فعلی و محل لازم را نشان میدهد که خط ها و منحنی ها به صورت مجموعهای خط وط مستقیم انجام شود
ibm computer
ماشین حساب ای بی ام
first generation computer
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
flight computer
کامپیوتر پرواز
digital computer
کامپیوتر رقمی
dedicated computer
کامپیوتر اختصاصی
control computer
کامپیوتر کنترل
computer word
کلمه کامپیوتری
computer vendor
فروشنده کامپیوتر
computer utility
خدمات کامپیوتری
computer utility
سودمندی کامپیوتر
computer user
استفاده کننده کامپیوتر
computer typesetting
حروف چینی کامپیوتری
computer time
وقت کامپیوتر
digital computer
کامپیوتر عددی
first generation computer
کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است
desktop computer
کامپیوتر رومیزی
electronic computer
کامپیوتر الکترونیکی
duplex computer
کامپیوتر مضاعف
digital computer
کامپیوتردیجیتال
digital computer
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
digital computer
کامپیوتر دیجیتالی
digital computer
کامپیوتر
computer system
سیستم کامپیوتری
multiaccess computer
کامپیوتر با دسترسی چند گانه
computer memory
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
two address computer
کامپیوتر دو ادرسه
transportable computer
پس و پیش کردن
three address computer
کامپیوتر با سه نشانی کامپیوتر سه ادرسه
target computer
کامپیوتر هدف
talking computer
کامپیوتر سخنگو
synchronous computer
کامپیوترهمزمان
synchronous computer
کامپیوتر همگام
stand alone computer
کامپیوتر مستقل
source computer
کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
source computer
کامپیوتر منبع
two address computer
کامپیوتربا دو نشانی
virtual computer
کامپیوتر مجازی
computer memory
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
a stand-alone computer
یک رایانه مستقل
There's a jinx on this computer.
این رایانه جادو شده.
computer table
میزکامپیوتر
micro-computer
ریزکامپیوتر
micro-computer
ریزرایانه
micro-computer
خرد کامپیوتر
slave computer
کامپیوتر برده
sequential computer
کامپیوتر ترتیبی
one address computer
کامپیوتر یک نشانی
one address computer
ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
one address computer
دستور ساخته شده از اپراتور و آدرس
on board computer
کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
office computer
کامپیوتر اداری
object computer
OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
object computer
کامپیوتر مقصود
notebook computer
یک کامپیوتر کوچک به اندازه یک چمدان که از یک نمایش کریستال مایع و مسطح استفاده میکند
notebook computer
که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
notebook computer
کامپیوتر کوچک قابل حمل
nonesequential computer
کامپیوتر غیر ترتیبی
one address computer
کامپیوتریک ادرسه
one chip computer
کامپیوتر یک تراشهای
parallel computer
کامپیوتر موازی
serial computer
کامپیوترنوبتی
serial computer
کامپیوتر سری
serial computer
کامپیوتر نوبتی
self adapting computer
کامپیوتر خود وفق
second generation computer
کامپیوتر نسل دوم
satellite computer
کامپیوتر ماهوارهای
ruggedized computer
کامپیوتر بادوام
programmed computer
کامپیوتر برنامه ریزی شده
portable computer
کامپیوتر قابل حمل
pocket computer
کامپیوتر جیبی
network computer
نوع جدید کامپیوتر که برای اجرای برنامههای java و اطلاعات دستیابی به کمک جستجوگر web طراحی شده است
appliance computer
سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
computer industry
صنعت کامپیوتر
buffered computer
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
host computer
کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
computer graphics
نگاره سازی کامپیوتری گرافیک کامپیوتری
computer graphics
نگاره سازی کامپیوتری
computer graphicist
گرافیست کامپیوتری
computer generations
نسلهای کامپیوتر
computer generations
روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
computer game
بازی کامپیوتری
computer flicks
فیلمهایی که توسط کامپیوترساخته میشود
computer crime
جرم کامپیوتری
board computer
یک کامپیوتر که تمام مولفههای الکترونیکی ان روی یک برد قرار گرفته است
computer letter
حرف کامپیوتری
computer language
زبان کامپیوتر
computer language
زبان کامپیوتری
computer jargon
لغات فنی مربوط به رشته کامپیوتر
asynchronous computer
کامپیوتر ناهنگام
asynchronous computer
نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
asynchronous computer
کامپیوتر غیرهمزمان
automatic computer
کامپیوتر خودکار
computer instruction
دستورالعمل کامپیوتر
computer family
خانواده کامپیوتر
computer animation
ایجاد توهم حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه
computer animation
تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت نرم آنها ایجاد شود
computer center
مرکز کامپیوتر
computer camp
اردوی کامپیوتر
computer architect
معمار کامپیوتر
computer based
بر مبنای کامپیوتر
computer awarness
دانش کامپیوتر
computer architecture
معماری کامپیوتر
computer art
هنر کامپیوتر
computer circuits
مدارهای کامپیوتری
computer classifications
طبقه بندی کامپیوتر
computer engineering
مهندسی کامپیوتر
computer engineer
مهندس کامپیوتر
computer enclosure
محفظه کامپیوتر
computer drawing
ترسیم کامپیوتری
computer design
طراحی کامپیوتری
computer aided
بکمک کامپیوتر
computer assisted
بکمک کامپیوتر
computer conferencing
کنفرانس کامپیوتری
computer code
کد کامپیوتر
computer code
رمز کامپیوتر
computer code
رمز کامپیوتری
computer artist
هنرمند کامپیوتر
computer simulation
شبیه سازی
computer professional
متخصص کامپیوتر
personal computer
کامپیوتر شخصی
computer printout
مطالبی که توسط کامپیوتر چاپ شده است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com