English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
The battery is dead. باتری تمام شده است.
The battery is dead. باتری خالی شده است.
Other Matches
h.t. battery باتری ب
battery گهواره یا سکوی استقرارلوله توپ
battery باطری برجک توپ
battery حمله با توپخانه ضرب و جرح
h.b. battery باتری ا
battery اتشبار صدای طبل
battery باتری
battery باطری
battery که پس از قط ع کامپیوتر داده ها را برگرداند
battery توپزن و توپگیر
b battery باتری ب
c battery باطری شبکه
battery وسیله شیمیایی که جریان الکتریکی ایجاد میکند
battery که یک باتری پشتیبان دارد
battery استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار
battery قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
battery still دیگ تقطیر باتری
battery اتشبار
battery ایراد ضرب و جرح
dead بی پتانسیل
dead and gone <idiom> هفت کفن پوسانده
dead even دقیقا برابر
dead even کاملا مساوی
dead as a d. بکلی مرده
dead کلیدهای صفحه کلید که باعث رویدادن یک عمل می شوند مثل Shift
dead گوی بولینگ ضعیف
dead against درست مقابل
dead آنچه کار نمیکند. کامپیوتر یا قطعهای که کار نمیکند
dead دستوربرنامه کار یا خطایی که باعث توقف برنامه بدون بهبود میشود
dead متوفی
dead دوره زمانی بین دو رویداد که هیج اتفاقی نمیافتد برای اطمینان از اینکه باهم برخورد نخواهند داشت
dead مسکوت
dead مات
dead توپ کم جان
dead ساکن
dead [چوبکاری بدون ویژگی خاصی]
dead منسوخ کهنه
dead بی حس
dead مرده
dead مهجور
from the dead ازمیان مردگان
magnetic battery مغناطیس مرکب
counter battery ضد اتشبار
counter battery عملیات ضد اتشبار
voltaic battery باتری ولتایی
traction battery باطری وسیله نقلیه
solar battery باطری افتابی
stand by battery باتری یدکی
standby battery باتری اضطراری
starting battery باتری استارت
storage battery باتری انبارهای
storage battery انباره
storage battery اکولاموتور
storage battery باتری بارشدنی
suspect battery اتشبار مشکوک دشمن
test battery مجموعه ازمون
thermal battery باطری حرارتی
torch battery باطری قلمی
assault and battery ضرب و شتم
assault and battery ضرب و جرح
assault and battery حملهی بدنی
battery paint رنگ باتری
battery plate صفحه باتری
battery polarization قطبش باتری
battery terminal قطب باتری
battery receiver رادیو باتری
battery resistance مقدار مقاومت باتری
battery solution محلول باتری
battery steamer کوره باتری بخاری
battery oven کوره باتری
battery output توان برونداد باطری
battery of wells گروه چاهها
battery cover پوششباطری
biasing battery باطری بایاس
battery water اب باتری
battery voltage ولتاژ باتری
battery vise گیره باتری
battery turntable میز باتری
battery terminal ترمینال باطری
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
battery switch کلید باطری
element of battery الکترد پیل
gravity battery باتری وزنی
grid battery باطری بایاس شبکه
grid of a battery شبکه باتری
headquarters battery اتشبار ارکان
headquarters battery اتشبار قرارگاه
heater battery باتری ا
heater battery باتری گرم کننده
heating battery باطری فیلامان
gelatine battery باتری خشک
gelatine battery باتری ژلاتینی
galvanic battery پیل
exchange battery باطری
field battery اتشبارصحرائی
filament battery باتری ا
firing battery اتشبار تیر
firing battery اتشبار تیراندازی کننده
flashlight battery باطری چراغ قوه
floating battery باتری ذخیره
galvanic battery دستگاه تولیدالکتریک با عمل شیمیایی
hostile battery اتشبار دشمن
dry battery باتری خشک
ignition battery باتری استارت
overdischarge of battery تخلیه فرساینده باتری
overfilling of battery سرشار کردن باتری
plunge battery باتری با الکترد شناور
primery battery باطری اولیه
saluting battery توپ اجراکننده تیر سلام اتشبار تیر سلام
secondary battery پیل باتری
secondary battery باتری بارشدنی
separate battery اتشبار مستقل
over sulphation of battery سولفاتی شدن مخرب
oven battery باطری کوره
microphone battery باطری میکروفن
ignition battery باطری سیستم جرقه زنی
impurities in battery ناخالصیهای باتری
internal battery مقاومت داخلی باطری
lighting battery باتری روشنایی
lighting battery باطری نور
main battery توپ اصلی ناو
main battery باطری اصلی
mercury battery باطری جیوهای
smee battery پیل اسمی
battery of generators مولدهای ردیفی
to charge the battery باتری را بار کردن
battery capacity فرفیت باتری
battery carbon زغال باتری
battery carrier شاسی باتری
battery case جعبه باتری
battery cell پیل باتری
battery center مرکز اتشبار
battery charger باتری پر کن
battery charger شارژر باطری
battery clamp ترمینالهای باطری
battery commander فرمانده اتشبار
battery connector رابط پیل باتری
battery control وسیله کنترل توپ
battery control کنترل برجکهای توپ
battery box جعبه باطری
battery bus ترمینال
battery bus جعبه تقسیم
accumulator battery اکومولاتور باطری
achievement battery مجموعه آزمون پیشرفت
acummulator battery باتری بارشدنی
rechargeable battery باتری بارشدنی
aircraft battery منبع الکتریکی برای هواپیما
alkaline battery باتری قلیایی
Please check the battery. لطفا باطری را کنترل کنید.
automobile battery باتری اتومبیل
battery acid اسید باتری
battery acid اسید باطری
battery ammeter امپرسنج باتری
battery backup باطری پشتیبان
battery box جعبه باتری
battery copper مس باتری
battery mounting پایه باتری
battery executive افسرتیر اتشبار
battery filler سرنگ باتری
battery syringe سرنگ باتری
back to battery برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
battery headquarters ارکان اتشبار
battery hold down میانگیردار باتری
battery hydrometer چگالی سنج باتری
battery insulator عایق باتری
battery insulator میانگیر باتری
battery isolator لایی باتری
battery jar فرف باتری
battery lamp چراغ قوه
battery left رگبار از راست یا از چپ
battery liquid مایع باتری
battery liquid الکترولیت باتری
battery executive افسر اجرائیات اتشبار
solution of battery الکترولیت باتری
battery defense پدافند دور تا دور اتشبار پدافند از اتشبار
battery current برق باتری
battery cradle کلاف باتری
battery depolarizer واقطبنده
battery discharger باتری خالی کن
discharger for battery باتری خالی کن
battery electrolyte الکترولیت باتری
battery electrode الکترود باتری
dead zone زاویه بیروح
dead time زمان مرده
dead time زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
dead time زمان گمگشته
dead time وقت تلف شده
dead type حروف پخش کردن
dead type حروف پخشی
dead valley خشکرود
dead space فضای راکد
the dead of winter چله زمستان
playing dead مرده نمایی
dead volume حجم مرده
dead water مانداب
dead wire سیم بی برق
dead space زاویه بیروح فضای کور
dead sea بحرمیت
dead stock موجودی بی ارزش و غیرقابل فروش
dead slow خیلی اهسته
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com