Dictiornary-Farsi | The infantry attacked in waves . | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 81 (6 milliseconds)

English	Persian
The infantry attacked in waves .	پیاده نظام بصورت موج ( موج) وار حمله کرد


Other Matches

infantry	پیاده
infantry	رسته پیاده نظام
infantry	پیاده نظام
infantry	سرباز پیاده
foot infantry	غیر سواره
foot infantry	پیاده
armored infantry	پیاده مکانیزه
armored infantry	پیاده زرهی
air infantry	پیاده نظام محمول هوایی
foot infantry	پیاده نظام
infantry man	سرباز پیاده
mounted infantry	سربازانی که در سفرسوارمیشوندولی پیاده می جنگند
mechanized infantry	یکان پیاده مکانیزه
light infantry	پیاده سبک اسلحه
light infantry	پیاده نظام سبک
infantry man	پیاده
attacked	تک کردن
attacked	حمله کردن
attacked	فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attacked	مبادرت کردن به
attacked	اعتداء
attacked	تعدی
attacked	تاخت و تاز یورش
attacked	افند
attacked	تک
attacked	تکش
attacked	تاخت
attacked	حمله کردن بر
attacked	اصابت یا نزول ناخوشی
attacked	حمله
attacked	با گفتارونوشتجات بدیگری حمله کردن
attacked	مبادرت کردن به تاخت کردن
he was attacked by fever	تب کرد
he was attacked by fever	تب اوراخوابانید
new waves	نیوویو
waves	موجی بودن موج زدن
waves	هیجان
waves	موج رادیویی
waves	موج زدن
waves	حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves	موج
waves	فر موی سر دست تکان دادن
waves	خیزاب
metric waves	موجهای متری
ground waves	امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
make waves <idiom>	ایجاد دردسر
train of waves	قطار موج
thermal waves	امواج گرمایی
the waves of the sea	خیزابهای دریا
the waves of the sea	امواج دریا
hertzian waves	امواج هرتز
incoherent waves	امواج همدوس
electromagnetic waves	امواج الکترومغناطیسی پرتوهای الکترومغناطیسی
crashing waves	امواج خروشان
radio waves	امواج رادیویی
ground waves	امواج زمینی
gravity waves	امواج ثقلی
sound waves	موج صوتی
shock waves	موج ضربهای
shock waves	موج ضربه
shock waves	موج ضربت
shock waves	موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
tidal waves	امواج جزرومدی
tidal waves	موجهای پس از زمین لرزه
sound waves	صوت
gravitational waves	امواج گرانشی
electromagnetic waves	امواج الکترومغناطیسی
electromagnetic waves	امواج الکترومگنتیک
gravitational waves	امواج جاذبه
brain waves	امواج مغزی
bed waves	موج بستر
assault waves	امواج هجومی نفرات و وسایل
assault waves	موجهای هجوم
The waves were mountain - high .	موجها با ندازه یک کوه بودند ( خیلی بلند )
visualization of seismic waves	تجسمارتعاشاتزمینلرزه
transcription of seismic waves	آوانویسیارتعاشزمینی
detection of seismic waves	ردیابامواجمرتعش
amplification of seismic waves	تقویتکنندهامواجمتزلزل
deep water waves	موجهای زیرابی
the waves beats or the shore	امواج به ساحل می کوبد

The infantry attacked in waves .

پیاده نظام بصورت موج ( موج) وار حمله کرد