Dictiornary-Farsi | The news caused a sensation. | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 62 (5 milliseconds)

English	Persian
The news caused a sensation.	خبر مثل توپ صدا کرد


Other Matches

caused	معلول
caused	به علت
The damage can't have been caused accidentally.	آسیب نمی تواند به طور تصادفی پیش آمده باشد.
Her teacher's presence caused her considerable discomfort.	بودن دبیر او [زن] احساس ناراحتی زیادی برای او [زن] ایجاد کرد.
sensation	تاثیر
sensation	احساس
sensation	حس
sensation	شور
sensation	فاهر
referred sensation	احساس جابه جا شده
vacular sensation	حس عروقی
sensation of hunger	احساس گرسنگی
tendon sensation	حس وتری
subjective sensation	احساس غیرعینی
dual sensation	احساس دوگانه
to create a sensation <idiom>	گرد و خاک به پا کردن [اصطلاح مجازی]
traction sensation	احساس کشیدگی پوست
news	اوازه
news	اخبار
news	خبر
what news	خبرتازه چه دارید
what news	چه خبر تازه دارید
Thats no news to me.	این برایم خبر جدیدی نیست ( قبلا می دانستم )
keep up with the news <idiom>	حفظ اطلاعات
What is the latest news?	آخرین خبرها ( اخبار ) چیست ؟
The news got round that he has come.	خبرپیچیدکه اوآمده است
The news shocked me.	این خبر مرا تکان داد (هول کردم )
break the news <idiom>	اول ازهمه خبر را رساندن
That was exhilarating news.	روح این خبر روحم را شاد کرد
The news bowled her over .	این خبر کمرش را شکست
They were devastated by the news.	این خبر آنها را بسیار پریشان کرد.
hot news	خبر دست اول
news stand	جایگاه فروش روزنامه
Job's news	خبر بد
news agency	آژانس خبری
news reader	نرم افزاری که به کاربر امکان مشاهده لیست گروههای خبری و خواندن مقالات چاپ شده در هر گروه یا ارسال آن مقاله را میدهد
news print	کاغذروزنامه
news agent	خبرگزار
news agent	روزنامه فروش
impartation of news	رساندن یا ابلاغ خبر
good news	خبر خوش
good news	مژده
news conferences	مصاحبه و کنفرانس مطبوعاتی
news conference	مصاحبه و کنفرانس مطبوعاتی
news-stands	جایگاه فروش روزنامه
news-stand	جایگاه فروش روزنامه
news room	اطاق روزنامه خوانی
unofficial news	خبر غیر رسمی
news vendor	روزنامه فروش
to break news	فاش کردن اخبار
news agency	بنگاه خبرگزاری
news agencies	آژانس خبری
news agencies	بنگاه خبرگزاری
to skim ones the news	به اخبارنگاهی سطحی کردن
news writer	خبرنگار
daily news paper	روزنامه یومیه
to pass on [information or news]	به بقیه اطلاع دادن
He cried the news all over the town .	با داد وفریاد خبررا ؟ رشهر پرکرد
To pass the news by word of mouth .	خبری را در دهان به دهان پخش کردن
Lets suppose the news is true .	حالا فرض کنیم که این خبر صحیح با شد
Bad news travels fast . <proverb>	خبرهاى بد سریع پخش مى شوند.