Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 33 (4 milliseconds)
English
Persian
The referee put a boycott on him .
داور اورا از بازی محروم کرد
Other Matches
boycott
تحریم کردن
boycott
حجر
boycott
تحریم معاملات
boycott
ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
boycott
بایکوت
boycott
تحریم
labor boycott
تحریم کار
labor boycott
دست از کارکشیدن
to boycott goods
تحریم کردن کالا
to boycott anation
ملتی را تحریم قراردادن
referee
میانجی
referee
در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
referee
حکم
referee
داور بالای والیبال
referee
داور مسابقات
referee
داور
referee
داوری کردن
referee
داور مسابقات شدن
referee
دور
referee
معرف
referee
حاکم
chief referee
سرداور
court referee
داورزمینبازیسرپوشیده
referee's whistle
سوت داور
referee's position
اعلام کشتی در خاک از سوی داور
referee's position
خاک شدن در کشتی
referee throw
پرتاب داور
referee in case of need
داوری که در صورت لزوم می توان به او مراجعه کرد
referee's dressing room
رختکن داوران
referee stops contest
استوپ داور
goal line referee
داورخطگل
The referee blew for full-time.
داور سوت پایان بازی را زد.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com