English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 25 (3 milliseconds)
English Persian
To and fro . Forwards and backwards. جلو وعقب
Search result with all words
To move backwards and forwards. عقب وجلو حرکت کردن
Other Matches
forwards سه بازیگر جلوی تور والیبال
forwards بطرف جلو
forwards به پیش
backwards سیگنال کنترل و handshaking
backwards در جهت عقب یا در خلاف جهت
backwards عقب افتاده
To know it backwards. مطلبی رافوت آب بودن (خوب دانستن )
To go backwards. عقب عقب رفتن
backwards کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backwards ارسال داده کنترل شده توسط گیرنده
backwards به پشت
backwards ازپشت وارونه
backwards عقب مانده
backwards کودن
backwards کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
backwards روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
backwards تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
backwards بازیابی داده از سیستمی که آسیب دیده است
backwards جستجو برای دادهای که در محل نشانه گرد قرار دارد یا در انتهای فایل است و جستجو تا ابتدای فایل
bend over backwards to do something <idiom> سخت تلاش کردن
step backwards تنزل
step backwards بازگشت [به حالت کم توسعه]
step backwards برگشت [به حالت کم توسعه]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com