English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
To board a plane. سوار هواپیما شدن
Other Matches
plane صاف هواپیما
plane افقی سطح افق افقی کردن
plane رویه هموار
plane یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
plane سطح صاف
plane سطح هموار
plane سطح تراز مسطح
to plane a way or down بارنده صاف کردن
plane مسطح
z-plane صفحه مختلط [ریاضی]
plane صاف کردن پرواز
plane رنده
plane هواپیما
plane رنده کردن
plane با رنده صاف کردن
plane جهش شبیه پرواز سطح تراز
plane هموار
plane صاف مسطح
plane صفحه
plane سطح مستوی
jack plane رنده بزرگ
jack plane رنده درشت تراش
into plane service تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
jointing plane رنده دستگاه
transverse plane صفحه افقی
jointing plane رنده بلند
jack plane رنده دستگاه
incline plane سطح مایل
inclined plane سطح مورب
inclined plane سطح شیبدار
incline plane غفلت گاه
chord plane صفحه مار بر وترهای همه مقاطع تشکیل دهنده یک ایرفویل سه بعدی
inclined plane سطح شیب دار
What time does the plane take off? چه وقت هواپیما پرواز می کند؟
plane [Platanus] درخت چنار
slip plane سطح لغزش
moulding plane رنده ابزار
smooth plane رنده صاف کاری
smooth with the plane رنده کردن
smoothing plane رنده پرداخت
smoothing plane رنده دو تیغ
middle plane صفحه میانتار
map plane سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
stick plane رنده میله دار
stick plane رنده با تیغه گرد
symmetry plane صفحه تقارن
complex plane صفحه مختلط [ریاضی]
scheduled plane هواپیمای مسافربری [با زمان پرواز مشخص]
cleavage plane سطح مرزی
transverse plane صفحه عرضی
horizontal plane صفحه عرضی
diving plane پرهزیردریایی
horizontal plane صفحه افقی
tooth plane رنده دندانه دار
hand plane رنده کردن دستی
gyro plane سطح مبنای ژیروسکوپی یاهدایت خودکار ناو
toothing plane رنده خشخاش
grooving plane رنده شیار
grooving plane رنده کام کنی
glide plane سطح لغزش
toothing plane رنده خط گیری
frontal plane سطح تاجی
torpedo plane هواپیمای اژدر افکن
focal plane صفحه کانونی
datum plane سطح مبنای اب دریا
datum plane افق مبنا
datum plane سطح مبنای ارتفاع
plane of incidence صفحه تابش
incidence plane صفحه تابش
image plane سطح تصویر
compass plane رنده سینه
core plane صفحه چنبره ها
cross plane رنده کردن
crossing plane سطح تقاطع
crystal plane سطح کریستالی
crystal plane سطح بلوری
crystal plane صفحه بلور
cutting plane صفحه برش
dado plane رنده کام کنی
rebate plane رنده کام کنی
plane projection طرحمسطح
plane figure شکل مسطح
focal plane افق کانونی
reflection plane صفحه بازتاب
plane of fire سطح مبنای مسیر تیراندازی
plane of fire افق مسیرتیراندازی
plane of fire سطح تیر
plane of departure سطح قائم تیر
plane of departure سطح قائم مسیر گلوله
plane of bending صفحه خمش
plane of asymmetry سطح مسیر لغزش انحرافی
plane of asymmetry سطح انحراف مسیر
plane knife تیغه رنده
plane iron تیغه نجاری
plane iron تیغ رنده
plane guard ناو نجات
plane guard ناوگارد نجات
plane geometry هندسه مسطحه
this line is p to that plane این خط نسبت به ان سطح عموداست
plane director نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
plane of reflection صفحه بازتاب
plane of rotation سطح دوران
plane of site سطح قائم مار بر سکوی تیر
plane tree درخت چنار
rabbet plane رنده دو راهه
rolling plane صفحه غلطشی
routing plane رنده تهرند
polarization plane صفحه قطبش
routing plane رنده کفرند
sagittal plane صفحه سهمی
plane wave موج مسطح
plane wave موج صفحهای
rabbet plane رنده کام کنی
plane table سه پایه نقشه برداری که الیداد بران سوار میشود
plane polarized تابشهای الکترومگنتیک
plane of symmetry صفحه تقارن
plane of symmetry سطح تقارن
plane as a pikestaff مانند آفتاب روشن
plane angle زاویه مستوی
sash plane رنده بغل
adjustable plane رنده درجه دار
air plane هواپیما
air plane طیاره
bedding plane بستره
slant plane صفحه مسیر هدف
battle plane هواپیمای جنگی
attack plane هواپیمای تک
normal plane صفحه قائم
normal plane توزیع نرمال
reflection plane صفحه انعکاس
objective plane سطح افق هدف
focal plane افق مار بر کانون عدسی
objective plane افق هدف
sea plane هواپیمایی دریایی
back plane یک برد مدار چاپی PCB که شامل حفره هایی است که سایر بردها می توانند بازاویههای صحیح در ان جای بگیرند
oblique plane سطح مورب
passenger plane هواپیمای مسافربری
plane of mirror symmetry صفحه تقارن اینهای
mirror plane of symmetry صفحه تقارن اینهای
focal plane shutter صفحهروم دریچهعدسی
negative photo plane سطح افق شیشه عکس
backing iron of plane پشت تیغ
scheduled service plane هواپیمای مسافربری [با زمان پرواز مشخص]
european type plane رنده فرنگی
to bring to the same plane [height] به یک صفحه [بلندی] آوردن
negative photo plane افق شیشه عکاسی
The plane to ... departs at ... o'clock. هواپیمای ... ساعت ... پرواز می کند.
to miss a flight [plane] پرواز [خود] را از دست دادن
plane sinusoidal wave موج سینوسی صفحهای
plane polarized light نور قطبیده مسطح
meteorological datum plane ایستگاه مبنای هواسنجی
plane table map نقشه مسطحه عوارض نما
inclined shear plane سطح برش مایل
body of carpenter's plane کوله رنده نجاری
high focal plane buoy ارتفاعکانونیپروانهراهنمایشناور
i/o board تخته مداری که ورودی وخروجیهای داده ها بین کامپیوتر و دستگاههای جانبی را کنترل میکند
board هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
to board out بیرون ازخانه خود غذاخوردن
over the board بازی شطرنج حضوری
on board که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
to go on board سوارکشتی شدن
go by the board از ناو پرت شدن
i got it over board انرادرکشتی اوردم
across the board سرجمع
board کشتی
board مقوا
board جلد کردن تخته
board روکش کردن
board سکوی شیرجه
board صفحه یامیز شطرنج
board تابلوی امتیازات
board شدن
board سوار
board تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
board تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
board تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
across the board یکسره
across the board شامل تمام طبقات
above board بی حیله
above board به طور آشکار
on board <idiom> وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
To get on board. سوار کشتی شدن
board برد
board صفحه مدار
board وسیله نصب مسط ح که روی آن قط عات الکترونیکی نصب و متصل اند
board وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
board تخته حاوی نقشه
board اغذیه
board غذای روی میز
board میز غذا
board تخته یا مقوا و یا هرچیز مسطح
board تابلو
board تخته
board منزل کردن
with whom do you board پیش کی غذا میخورید و منزل میکنید
board BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
board هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
board سوارشدن بکنارکشتی امدن
board هیئت کمیسیون
board هیئت ژوری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com