Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
To sThe night is stI'll young .
تازه سرشب است
Other Matches
the night is yet young
تازه سرشب است
The night is stI'll young.
تازه اول شب است
He has a crush on that young girl . He is stuck on that young girl .
گلویش پیش دخترک گیر کرده
young
تازه
with young
ابستن
young and old
پیر و جوان
with young
حامله
young
جوان
Young and old.
کوچک وبزرگ (همه و همگی )
young
نوین
young
نوباوه نورسته
young
برنا
young persons
نوجوان
young persons
جوان
young smith
اسمیت جوان
young smith
پسر مستراسمیت
young people
دخترها و پسرهایی که بسن ازدواج رسیده اند
young people
جوانان
young ice
یخ نازک
young lady
دوستدختر
young population
جمعیت جوان
young man
دوستپسر
young's modulus
ضریب یانگ
young's modulus
مدول الاستیسیته
young's modulus
مدول یانگ
to die young
جوان مردن
He is not young anymore.
او
[مرد]
دیگر جوان ن
[یست]
.
young days
جوانی
young ice
یخ تازه بسته
young turk
افسر جوان افراطی
Your sister is very young for her age .
خواهرت ماشاالله خوب مانده
She doesnt like that young man.
از آن جوان خوشش نمی آید
young helmholtz theory
نظریه یانگ- هلمهولتس
have an old head on young shoulders
<idiom>
جوان ولی عقل بزرگترها را داشتن
Spare when you are young, and spend when you are old.
<proverb>
در جوانى پس انداز کن تا در پیرى خرج کنى (براى دگر روز چیزى بنه).
pope young round
مسابقه غیررسمی با 6 تیر ازمسافتهای 02 تا 08 متری با تیر و کمان
You cannot put old heads on young shoulders .
<proverb>
سر پیر نتوان بر شانه جوان بگذاشت .
young saints Šold devils
جوانان دین دار گاهی چون پابسن گذارند بی دین می شوند
There is no fault in young men having desires.
<proverb>
آرزو به جوانان عیب نیست .
The blow made me giddy young girl .
دختر گیج وسر بهوایی است
In the nature of things, young people often rebel against their parents.
طبعا جوانان اغلب با پدر و مادر خود سرکشی می کنند. .
last night
دیشب
last night
شب گذشته
first night
شب اول
first night
شب افتتاح
first night
گشایش شب
To take a night off .
یک شب از کار مرخصی گرفتن
the night before last
پریشب
night
غروب
night
تاریکی
d. and night
شبانه روز
d. and night
شب و روز
all night
در تمام شب
to night
امشب
at night
شب هنگام
at night
در شب
night
شب
night
شب هنگام برنامه شبانه
his almost night
نزدیک شب است
his almost night
تقریباشب است
he went by night
شبانه رفت
all night
همه شب
queen of night
سیم نقره
night vision
دیدبانی در شب دید شبانه دیدبانی شبانه
night vase
شاشدان
night vision
دید در شب
night walker
فاشق شبگرد
night vision
دید شب
night vase
قاروره
night walker
کسیکه در خواب راه میرود
night walker
یکجورکرم بزرگ
the deep of night
دل شب
the third watch of the night
پاس سوم شب
we made a night of it
چه شب خوشی گذراندیم چه شبی کردیم
what a night we made of it
چه شبی کردیم چه شبی گذراندیم
queen of night
زن شکارکن
queen of night
نام الهه ماه وشکار
night hag
کابوس
night watch
پاسبان شب گزمه
night watch
پاس شب
night vase
فرف ادار
one-night stand
نمایش یک شبه
Can you stay over night?
می توانی شب را با ما (نزد ما ) بمانی ؟
Where do you want to go this time of night ?
این وقت شب کجا می خواهی بروی ؟
I went hungry last night .
دیشب گرسنه ماندم
Could you put us up for the night ?
ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
day and night
<idiom>
شب وروز پشت سرهم
fly-by-night
<idiom>
نامطمئن (کار،شفل)
What is the price per night?
قیمت برای یک شب چقدر است؟
I was up all night in my bed.
من تمام شب را در تخت خوابم بیدار بودم.
accommodation for the night
خوابگاه برای یک شب
night migrant
شب کوچنده
[پرنده شناسی]
Good night
شامگاهان نیکو
On Sunday night.
شب یکشنبه
one-night stand
برنامهی یک باره
one-night stand
تک برنامه
one-night stand
رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
one-night stands
نمایش یک شبه
one-night stands
برنامهی یک باره
one-night stands
تک برنامه
one-night stands
رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
bonfire night
شبپنجمنوامبرکهدرآنجشنوآتشبازیبرپامیکنند
night porter
پذیرششبهتل
night shift
شیفتشب شبکار
opening night
شباولیناجراییکقطعههنری
stag night
مهمانیمردانهکهفردایروزعروسیبرگزارمیشود
I had a dream last night.
دیشب خواب دیدم
Good night.
شب بخیر
He vanished into the night.
در سیاهی شب نا پدید گشت
night tide
جزرو مدشبانه
night stool
صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
night bilndness
روز بینی
night bilndness
شبکوری
my wakeful night
شب بیخوابی یا بیداری من
live out the night
شب را صبح کردن
live out the night
شب را بسر بردن
in noon of night
در نیمه شب
i was up late last night
بودم
i was up late last night
دیشب تا ان موقع هنوزنشسته
he outwatched the night
شب بپایان رسیدو او همچنان بیداربود
night bilndness
روزکوری
night bilndness
شب بینی
night chair
صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
night cellar
زیر زمینی که در انجاپیاله فروشی کنندو مردم پست بدانجاروند
night cap
گشتی رزمی هوایی شبانه
night brawler
شب دعوا کن
night boat
قایق اماده
night blindness
شب کوری
night blind
شبکور
night black
سیاه
night bird
مرغ شب بیدار
he did not est all night
همه شب نیارمید
he did not est all night
درتمام شب ارام نگرفت
guest night
شب مهمانی
night waking
شب زنده داری
night owls
ادم شب زنده دار
night owl
ادم شب زنده دار
fly-by-night
شب گریز
fly-by-night
ادم شبرو
night-watchmen
توپزن پایان مسابقه کریکت
night-watchman
توپزن پایان مسابقه کریکت
night watchman
توپزن پایان مسابقه کریکت
night-time
هنگام شب
night school
اموزشگاه شبانه
night schools
اموزشگاه شبانه
good night
شب بخیر
good night
شب شما خوش
fly by night
شخص کوتاه عمر
fly by night
طالب سود انی
night and day
شبانه روز
night and day
شب و روز
night assault
شبیخون
night attack
شبیخون
before mid night
قبل از نیمه شب
night time
هنگام شب
night clothes
جامه خواب
night table
پاتختی
night piece
دورنمای شب
night partol
عسس
night order
دستورات شبانه
night operations
عملیات شبانه
night of ignorance
شام جهل
night of ignorance
شام نادانی
night moans
نالههای شب تا صبح
night long
از سر شب تا بامداد
night line
ریسمان ماهی گیری شبانه
night order
دستور شبانه
night raven
مرغ حق
night tide
هنگام شب
night raven
مرغ شب خوان
night suit
جامه خواب
night stick
چوب باتون
night stick
باتون
night soil
برازی مستراح
night soil
سواد
night soil
کثافات مبال
night shirt
پیراهن خواب مردانه یاپسرانه
night season
شب هنگام
night season
هنگام شب
night robe
لباس خواب
night light
روشنایی شب
night hag
بختک
night flying
در شب
night flying
شب پرواز کن
night interception
رهگیری شبانه
night hag
فرنجک
night hag
خفتک سکاچه
night glass
دوربین شب
night gown
جامه خواب زنان و کودکان پیراهن خواب
night gown
خواب جامه
night flying
پرواز
night interception
کمین شبانه
night interception
استراق سمع شبانه
night landing
فرود شبانه
night landing
پیاده شدن درساحل در شب
night eyed
شب بین
night light
شمع کوچک که شب هنگام دراطاق بیماران برافروزند چراغ شب
night clothes
لباس خواب جامه شبانه برای تو خانه
night eyed
روز کور
night effect
تاثیرات تغییر جریان مغناطیسی در شب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com