Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 48 (4 milliseconds)
English	Persian
We all learn by experience.	ما همه از روی تجربه ( کردن ) می آموزیم
Other Matches
experience	تمرین دادن
experience	تجربه
experience	ازمون
experience	تحمل کردن
experience	تجربه ازمایش
experience	ازمودگی کارازمودگی
experience	ورزیدگی
to have experience in something	آزمودگی در چیزی داشتن
without experience	بی تجربه ناازموده
experience	تجربه کردن کشیدن
experience	اروین
immediate experience	تجربه بیواسطه
To apply ones experience.	تجربه خود رابکار گرفتن
traumatic experience	تجربه اسیب زا
He has not enough experience for the position.	برای اینکار تجربه کافی ندارد
driving experience	تجربه رانندگی
aha experience	تجربه اهان
To experience the vicissitudes of life .	تلخ وشیرین زندگی راچسبیدن
His failure was a bitter experience.	شکستن تجربه تلخی شد
To experience great hardships.	سختیها ومشقات بسیاری را تجربه کردن (متحمل شدن )
Experience has shown (proved) that …	تجربه نشان داده است که …
learn	فرا گرفتن
learn	یادگرفتن
learn	اموختن
learn	دانستن
learn	اگاهی یافتن
learn	خبر گرفتن فهمیدن
learn by heart	یاد سپردن
learn by rote	یاد سپردن
learn by heart	از بر کردن
learn by rote	از بر کردن
learn by heart	ییاد سپردن
learn by rote	ییاد سپردن
how can I learn English	چگونه می توانم یادگیری زبان انگلیسی
I would like to learn the truth.	من دوست دارم از واقعیت مطلع بشوم.
learn by rote	بخاطر سپردن
learn by heart	بخاطر سپردن
to learn one's lesson	درس خود را روان کردن
to learn to ride	سواری یاد گرفتن
learn the ropes <idiom>	فوت وفن کار را آموختن
learning to learn	یادگیری اموزی
It is never too late to learn . <proverb>	براى کسب علم هیچ موقعى دیر نیست .
learn by heart	حفظ کردن
learn by rote	حفظ کردن
To memorize. to learn by heart.	حفظ کردن ( بخاطر سپردن )
learn to walk before yaou run. <proverb>	قبل از اینکه بدوى راه رفتن را یاد بگیر.
Wise men learn by other mens mistakes;fools by the. <proverb>	مردم عاقل از اشتباهات دیگران درس مى گیرند جاهلان از خطاهاى خود .

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com