English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 69 (5 milliseconds)
English Persian
We wI'll go to the seaside this coming ( next ) summer . امسال تابستان می رویم کنار دریا
Other Matches
seaside دریا کنار
holiday at the seaside [British] مسافرت کنار دریا
holiday by the seaside [British] مسافرت کنار دریا
holiday by the seaside [British] تعطیلات در کنار دریا
holiday at the seaside [British] تعطیلات در کنار دریا
We stayed at the seaside for one week . یک هفته کنا ردریا ماندیم
get what's coming to one <idiom> هرکسی نوع رفتار را خودش رقم میزند
up-and-coming رو به ترقی
up-and-coming رو به رونق
up-and-coming در جهش
have it coming <idiom> سزاوار تنبیه بودن
(not) know if one is coming or going <idiom> نمی دانه چکار کند
up-and-coming دارای آیندهی خوب
up-and-coming در حال رشد
coming اینده
His coming here was quite accidental. آمدن اوبه اینجا کاملا" اتفاقی بود
You had it coming to you. serves you right. چشمت کور
You asked for it. You had it coming. حقت بود ( خودت تقصیر داشتی )
The time is coming soon when ... به زودی وقتش می رسد که...
to be coming up to meet به طرف کسی رفتن
to be coming up to meet به طرف کسی رفتن برای برخورد
coming in speed حداقل سرعت گردش مگنتوبرای تامین ولتاژ لازم جهت جرقه زدن همزمان تمام شمع ها
to be long in coming خیلی طولش میدهد تا بیاید [برسد]
I am down and out . I dont know where my next meal is coming for . برای نان شب معطل مانده ام
to be a long time in the coming خیلی طولش میدهد تا بیاید [برسد]
He is a long time coming. او [مرد] خیلی طولش می دهد [دیر می کند] .
The deadline is coming closer. مهلت مقرر نزدیکتر می شود.
the tides ids coming up جزرومد بالامی اید
summer is in تابستان رسید
summer تابستان
summer تابستانی
summer چراندن تابستان را بسر بردن
summer ییلاق
Things are coming to a critical juncture . کارها دارد بجاهای با ریک می کشد
summer tree تیرسردر
summer pudding پودینگ تابستانی
summer resorts ییلاق عشایر [فرش های بافته شده در این هنگام از کوچ عشایر بدلیل مرغوبیت بهتر پشم، دارای کیفیت بهتری است.]
summer schools مدرسه تابستانی
Indian summer هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
summer house خانه باغچه دار
summer house کلاه فرنگی
summer house کوشک
summer house خانه تابستانی
summer draft خط ارتفاع بار تابستانی کشتی
summer draft سطح بار امن تابستانی
full summer چله تابستان
full summer عین تابستان
summer schools کلاس تابستانی
summer school کلاس تابستانی
summer school مدرسه تابستانی
summer time فصل تابستان
summer ide فصل تابستان
summer house خانه ییلاقی باغچه دار
summer solstic انقلاب تابستانی
high summer وسط تابستان
summer camp پایگاهتابستانی
With the onset of summer. .با آمدن (فرارسیدن )تابستان
summer tree شاه تیر
summer solstice انقلاب تابستانی
summer tree حمال
humid - short summer تابستانکوتاهمرطوب
humid - long summer تابستانبلندمرطوب
summer bed of a river بستر تابستانی رودخانه مسیل
one swallow does not make a summer <proverb> با یک گل بهار نمی شود
Tourists have stayed away in droves this summer. این تابستان دسته های زیادی از گردشگران نیامدند.
Now that it's summer the thing to do would be to use the bicycle to commute to work. حالا که تابستان است کاری که می توان کرد این است که از دوچرخه برای رفت و آمد به سر کاراستفاده کرد.
There was too muh greed in the past, and now the chickens are coming hoe to roost with crime and corruption soaring. در گذشته طمع ورزی زیاد بود و حالا با افزایش جنایت و فساد باید تاوان پس دهیم.
Next Saturday . This coming Saturday. شنبه دیگه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com