Dictiornary-Farsi | You are counted among my best friends. | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 42 (1 milliseconds)

English	Persian
You are counted among my best friends.	شما را از بهترین دوستانم می شمارم


Other Matches

counted	فرض کردن
counted	تعداد ایمپولز
counted	تداد میلههای افتاده با گوی اول بولینگ بعد ازکسب استرایک
counted	حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
counted	تعداد امتیاز توپزن
counted	ایجاد جمع کل از تعداد موضوعات
counted	پنداشتن
counted	حساب کردن
counted	شمردن
counted	شمار
counted	کنت
counted	شمارش
counted	تعداد جریانهای ضربهای شمردن
stand up and be counted <idiom>	گفتن نظر شخصی درجمع
to keep friends	د ردوستی پایداربودن
to keep friends	باهم دوست ماندن
I like to be friends with you.	من می خوام با تو دوست بشم.
I like to be friends with you.	من دوست دارم با تو دوست باشم.
i was on a v to some friends	می رفتم با تنی چند ازدوستانم دیدن کنم
friends	یاری نمودن
friends	دوست کردن
friends	رفیق
friends	یار
friends	دوست
he has no friends	او هیچ دوست و اشنایی ندارد
he is none of my friends	او از دوستان من نیست
imaginary friends	دوستان خیالی [روانشناسی]
make friends <idiom>	رفاقت با حیوانات ومردم
i lost my friends	دوستان خود را از دست دادم دوستانم از من جدا شدند
I am always ready to help my friends.	همیشه حاضرم بدوستانم کمک کنم
Some friends who shall be nameless.	برخی از دوستان که اسمشان رانمی برم
to make friends with anyone	کردن
to make friends with anyone	با کسی اشنایی یا دوستی
I stayed at the hotel with some friends.	با دوستانم درهتل ماندم
She is always making trouble for her friends.	همیشه برای دوستانش درد سر بوده
He lowered himself in the esteem of his friends.	خودش را از چشم دوستانش انداخت
poverty parts friends <idiom>	بی زر میسر نشود کام دوستان
a man's best friends are his ten fingers <proverb>	کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من
A full purse never lacks friends.. <proverb>	یک کیسه پر هرکز بدون رفیق نمى ماند .
I foud myself in opposition to my friends on this question .	در مورد این موضوع نظریات مخالفی با دوستانم داشتم
to make friends [to make connections]	رابطه پیدا کردن [با مردم برای هدفی]

You are counted among my best friends.

شما را از بهترین دوستانم می شمارم