Dictiornary-Farsi | absolute system of units | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (12 milliseconds)

English	Persian
absolute system of units	سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
absolute system of units	دستگاه احاد مطلق


Search result with all words

absolute system of electrical units	دستگاه مطلق یکان های الکتریکی
Other Matches

absolute electrical units	واحدهای الکتریکی مطلق
system of units	سلسه احاد
system of units	دستگاه واحدها
system of units	دستگاه یکانها
international system of units	سیستم مترک
International System of Units	دستگاه بین المللی یکاها
international system of units	دستگاه بین المللی احاد
International System of Units	سامانه متریک
units	وسیله جانبی
units	که برای ورودی و خروجی داده به یک پردازنده به کار می رود
units	نفر عدد فردی
units	بافر با طول یک حرف .
units	یکا
si'units	یکاهای "اس . ای "
units	یک
units	فرد
units	یک دستگاه
units	یگان شمار
units	میزان
units	یکه
units	یکان
units	دستگاه
units	واحد
units	قسمت
units	واحدنظامی
units	دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units and tens	یگان ودهگان احادوعشرات
hartree units	یکاهای هارتری
atomic units	یکاهای هارتری
units of measurment	واحدهای اندازه گیری
advancing units	یکانهای پیشروی کننده
electromagnetic units	واحدهای الکترومغناطیسی
engineering units	واحدهای اندازه گیری بکارگرفته شده برای یک متغیرپردازشی
international units	واحدهای جهانی برق
individual units	یکانهای مستقل
recommend units	واحدهای پیشنهادی
individual units	یکانهای منفرد یا مجزا
derived units	احاد فرعی
fundamental units	یکاهای بنیادی
derived units	واحدهای فرعی
European Currency Units	اک
systeme international d'units	دستگاه بین المللی واحدها
fits units with ... connection	مناسب برای دستگاه هایی با اتصال ... [الکترونیک مهندسی برق]
functional units of a computer	واحدهای عملیاتی یک کامپیوتر
absolute	ازاد
absolute	خود رای
absolute	خالص
absolute	کامل قطعی
absolute	مستقل
absolute	غیر مشروط
absolute	مطلق
absolute value	قدر مطلق
absolute value	ارزش مطلق
absolute <adj.>	حیاتی
absolute <adj.>	واجب
absolute <adj.>	حتمی
absolute	آزاد از قیود فکری
absolute	غیر مقید
absolute	مجرد
absolute <adj.>	خالص
absolute	کامل
absolute	استبدادی
absolute	دایره نامحدود
absolute <adj.>	مطلق
absolute value	قدر مطلق [ریاضی]
absolute zero	صفر مطلق
absolute value	مقدار مطلق
absolute <adj.>	غیر مشروط
absolute <adj.>	صرف نظرنکردنی
absolute <adj.>	اجتناب ناپذیر
absolute <adj.>	غیر قابل امتناع
absolute <adj.>	لازم الاجرا
absolute <adj.>	ضروری
absolute <adj.>	چاره نا پذیر
absolute limen	آستانه مطلق
absolute liability	بدهی مطلق
absolute legal	قاعده تسلیط
absolute legal	or dominion exercise ofthe power property controlover
absolute loader	بارکننده مطلق
absolute threshold	آستانه مطلق
absolute luminosity	درخشندگی مطلق
absolute magnitude	قدر مطلق
absolute nullity	بطلان مطلق
absolute movement	حرکت مطلق
absolute monopoly	انحصار مطلق
absolute monarchy	سلطنت مطلقه
absolute methanol	متانول مطلق
absolute measurement	اندازه گیری مطلق
absolute magnitude	قدر حقیقی
absolute judgment	قضاوت مطلق
absolute joystick	سکان هدایت مطلق
absolute filter	صافی صد در صد
mean absolute deviation	انحراف میانگین
absolute filter	صافی میکرونی صافی میکروسکپی
absolute ether	اثر مطلق
absolute frequency	فراوانی مطلق
absolute frequency	بسامد مطلق
absolute gravity	سنگینی مطلق
absolute height	ارتفاع نسبت به سطح دریا
absolute humidity	رطوبت مطلق
absolute error	اشتباه مطلق تیراندازی
absolute paths	مسیر مطلق
absolute unit	واحد مطلق
absolute vacuum	خلاء مطلق
It is an absolute chaos.	همه رشته کارها از دست در رفته است
absolute value function	تابع قدر مطلق [ریاضی]
absolute zero entropy	انتروپی در صفر مطلق انتروپی صفر مطلق
absolute velocity	سرعت مطلق
absolute zaro	صفر مطلق
absolute volume	حجم مطلق
absolute volue	مقدار مطلق قدر مطلق
absolute volue	ارزش مطلق
absolute viscosity	گرانروی مکانیکی
absolute viscosity	گرانروی مطلق
absolute temperature	دمای مطلق
decree absolute	حکم نهائی دادگاه
unattainbility of absolute zero	دسترس ناپذیری صفر مطلق
absolute paths	مسیر نسبت به یک مبنا
absolute permeability	نفوذپذیری مطلق
absolute pitch	زیر و بمی مطلق
absolute potential	پتانسیل مطلق
absolute poverty	فقر مطلق
absolute pressure	فشار مطلق
absolute price	قیمت مطلق
absolute priority	اولویت مطلق
absolute scale	مقیاس مطلق
absolute scale	مقیاس دمای مطلق
absolute sensitivity	حساسیت مطلق
monarchy absolute	حکومت سلطنتی مطلقه واستبدادی
absolute viscosity	لزجت مطلق
absolute alcohol	الکل مطلق
absolute address	آدرس مطلق
absolute advantage	برتری مطلق
absolute advantage	برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
absolute altimeter	دستگاه ارتفاع سنج هواپیما
absolute altimeter	ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
absolute altitude	ارتفاع مطلق
absolute altitude	ارتفاع هواپیمانسبت به سطح زمین
absolute artesian well	چاه ارتزین مطلق
absolute authortity	اختیار مطلق
absolute authortity	اقتدار مطلق
absolute address	آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که فقط به یک محل دستیابی دارد
absolute address	آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیله ای دستیابی دارد
absolute address	مقدار یک خطا بدون توجه به علامت
absolute majority	اکثریت مطلق
absolute accommodation	انطباق مطلق
absolute address	نشانی مطلق
absolute address	مختصاتی که فاصله یک نقطه از محل تقاطع بردارها را نشان میدهد
absolute address	تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
absolute address	اندازه یا مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
absolute address	محل یک شی در رابطه با مبدا
absolute address	بیشترین مقدار یا حد یک سیستم
absolute address	وسیله ورودی مثل tablet یا mouse که مختصات نشانه گر را با بردارهای مخصوص برمی گرداند
absolute address	کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اجرا میشود و فقط به مقادیر و آدرسهای مطلق نیاز دارد.
absolute address	مرجع صفحه گسترده که همیشه به یک خانه اشاره میکند حتی اگر به محل دیگر کپی شود
absolute address	برنامه کامپیوتری نوشته شده به کد مطلق
absolute address	برنامه ای که بخشی از کد را در حافظه اصلی بار میکند
absolute deviation	انحراف اصابت گلوله تا مرکز هدف
absolute discharge	آزادی مطلق
absolute drought	خشکی مطلق
absolute dry	کاملا" خشک
absolute dud	گلوله اتمی عمل نکرده
absolute efficiency	کارائی مطلق
absolute energy	انرژی مطلق
absolute error	خطای مطلق
absolute error	اشتباه مطلق
absolute deviation	انحراف مطلق
absolute coding	برنامه نویسی مطلق
absolute code	برنامه نویسی مطلق
absolute champion	قهرمان مطلق شطرنج
absolute configuration	پیکر بندی مطلق
absolute coulomb	کولن مطلق
absolute deficiency	نقص مطلق
absolute deficiency	عدم کارائی مطلق
absolute density	چگالی مطلق
absolute ceiling	حداکثر ارتفاع نسبت به سطح دریا که هواپیما میتواند تحت فشار استاندارد پرواز افقی ومتعادلی داشته باشد
approximate absolute temperature	دمای مطلق تقریبی
absolute cell reference	رجوع مطلق سل
complex absolute value function	تابع مختلط قدر مطلق [ریاضی]
real absolute value function	تابع حقیقی قدر مطلق [ریاضی]
absolute ethyl alcohol	اتیل الکل مطلق
absolute temperature scale	مقیاس مطلق
absolute temperature scale	مقیاس دمای مطلق
absolute income hypothesis	فرضیه درآمد مطلق
absolute reaction rate	سرعت واکنش مطلق
absolute refractive index	ضریب شکست مطلق
absolute refractory period	دوره بی پاسخی مطلق
absolute index of refraction	ضریب مطلق شکست
instrument for absolute measurement	دستگاه اندازه گیری برای سنجش مقادیر مطلق
absolute specific gravity	سنگینی ویژه مطلق
absolute humidity of gas	رطوبت مطلق گاز
absolute boiling point	دمای جوش مطلق
multiple absolute prediction	پیش بینی چند متغیری مطلق
linear system [system of linear equations]	دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
system	روش اصول
system	دستگاه
p system	سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
system	مجموعه سازمان
system	همستاد روش
system	همست