English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 54 (5 milliseconds)
English Persian
academic freedom آزادی عمل و بیان
academic freedom آزادی علمی
academic freedom آزادی بحث و تحقیق
academic freedom آزادی طلاب و محققین در تدریس وتحقیق و نشر افکار خود بدون انکه موسسهای که دراستخدام انند بتواند به انان تعرضی بکند و یا ایشان را درفشار بگذارد
Other Matches
academic علمی
academic تحصیلی
academic طرفدار حکمت و فلسفه افلاطون
academic عضو فرهنگستان
academic آموزشگاهی
academic مربوط به فرهنگستان ادبی یا انجمن علمی
academic aptitude استعداد تحصیلی
academic costume لباس رسمی استادی دانشگاه
academic inhibition رکود تحصیلی
academic year سال دانشگاهی
academic assault شمشیر بازی نمایشی
academic year سال تحصیلی
academic assault یورش کلاسیک
academic costume لباس دانشگاهی
academic achievement پیشرفت تحصیلی
european academic research network شبکه پژوهشی دانشگاهی اروپا
freedom of the will اختیار
freedom of the will فاعل مختاری
freedom استقلال
freedom ازادی
freedom روانی
freedom آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
freedom معافیت اسانی
freedom قار بودن به بررسی رکوردهای کامپیوتر
freedom حریت
freedom of seas ازادی دریاها
freedom of the press ازادی مطبوعات
freedom of the press ازادی نگارش
freedom of seas ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
freedom of experssion ازادی بیان
freedom to choose ازادی در انتخاب
market freedom ازادی بازار
market freedom ازادی تجاری
medal of freedom مدال ازادی
freedom fighter گروههایبراندازوضدرژیم
To speak with freedom. آزادانه صحبت کردن .
freedom of trade ازادی تجارت
freedom of enterprise ازادی تجارت
degree of freedom درجه ازادی
degrees of freedom درجات ازادی
economic freedom ازادی اقتصادی
freedom from defect بی عیبی
freedom from defect عاری بودن ازعیب
freedom of belief ازادی عقیده
freedom of choice ازادی انتخاب
freedom from evil record عدم سو سابقه
freedom from evil record نداشتن پیشینه بد
freedom of information act قانون فدرالی که به شهروندان عادی اجازه میدهد تا به اطلاعاتی که توسط نمایندگی فدرالی جمع اوری شده است دسترسی یابند
freedom of entry and exit ازادی ورود و خروج
To taste the jouys of freedom . مزه آزادی را چشیدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com