English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 110 (2 milliseconds)
English Persian
acceptance of offer پذیرش پیشنهاد
acceptance of offer قبولی پیشنهاد
Search result with all words
offer and acceptance ایجاب و قبول
Other Matches
acceptance برداشت
acceptance پذیرش
acceptance قبولی حواله
acceptance حوالهء قبول شده
acceptance مقبولیت
acceptance قبول
acceptance قبولی
acceptance قبول قرارداد
non acceptance عدم قبول
by acceptance از طریق قبولی نویسی
acceptance کاهش
self acceptance خویشتن پذیری
acceptance افت
acceptance تصویب یک پیشنهاد
acceptance of goods پذیرفتن کالا
acceptance number عدد ملاک قبول
market acceptance پذیرش کالا توسط بازار
acceptance of goods قبول کردن کالا
express acceptance قبول صریح
acceptance sampling نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
final acceptance آزمایش قبولی نهایی ناو
group acceptance پذیرش گروهی
acceptance test آزمایش کوچک شدگی آزمایش برداشت
bank acceptance قبولی بانکی
acceptance test آزمون پذیرش
acceptance sampling پذیرش کالاپس از نمونه برداری
acceptance tests آزمایشهای تحویل
acceptance tolerance حد مجاز قابل قبول
acceptance trial آزمایش قبول وسایل وتجهیزات
accommodation acceptance برات دوستانه
bank acceptance دریافتی
acceptance limit حد پذیرش
acceptance limit حد قابل قبول
trade acceptance برات قبولی
social acceptance پذیرش اجتماعی
refusal of acceptance نکول
ready acceptance حسن قبول
protest for non acceptance اعتراض نکول
implied acceptance قبول ضمنی
acceptance duty الزام به قبولی نویسی
acceptance date تاریخ قبولی
acceptance credit اعتبار قابل استفاده به وسیله قبولی نویسی
acceptance by words قبول قولی
acceptance by conduct قبول فعلی
special acceptance of a bill of قبولی براتی که فقط در محلی خاص قابل پرداخت است
documents aganist acceptance تحویل اسناد در مقابل قبولی نویسی
offer پیشنهاد
to offer تقدیم کردن [دادن]
One could be taken up on ones offer. تعارف آمد نیامد دارد
on offer اماده برای فروش
to offer عرضه کردن [ کالا]
on offer فروشی
offer پیشنهاد
offer افهار یاابراز کردن
offer تقدیم
offer پیشکش ارائه
offer بدست اوردن
offer ایجاب
offer عرضه
offer تقدیم داشتن
offer پیشکش کردن عرضه
offer پیشنهاد کردن پیشنهاد
offer عرضه کردن
offer پیشنهاد کردن
to spurn an offer دعوتی راردکردن
to offer at any thing بکاری مبادرت ورزیدن
to offer an explanation توضیح دادن
to offer at any thing دست بکاری زدن
Offer him some chocolates. به ایشان شکلات تعارف کنید
to offer somebody a lift به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
to offer a reward [for] عرضه کردن پاداشی [برای]
withdraw an offer پیشنهادی را پس گرفتن
to offer one's condolences تسلیت عرض کردن
to offer one's sympathies to somebody به کسی تسلیت گفتن
May I offer you a cigarette? اجازه می فرمایید من به شما یک نخ سیگار تقدیم کنم؟
to offer an apology عذر خواهی کردن
to offer an excuse بهانه انگیختن
to offer an excuse پوزش خواستن عذرخواهی کردن
to offer an excuse عذر اوردن
offer for sale پیشنهاد جهت فروش
offer curve منحنی قیمت مصرف
offer curve منحنی پیشنهاد
offer and demand عرضه و تقاضا
offer an excuse عذر اوردن
offer a sacrifice قربانی کردن
counter offer پیشنهاد متقابل
money off offer فروش با تخفیف
counter offer عرضه متقابل
make an offer ایجاب
firm offer پیشنهاد قطعی
offer one's hand دست را جلو بردن
offer one's hand پیشنهادعروسی دادن
to offer an apology پوزش خواستن
trial offer عرضه ازمایشی
sampling offer عرضه ازمایشی
firm offer پیشنهاد ثابت
offer to purchase پیشنهاد جهت خرید
offer to purchase پیشنهاد خرید
offer to buy something حاضر به خرید چیزی شدن
offer round به همه تعارف کردن
An insincere offer(gesture). تعارف خشک وخالی
joint product offer فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
To turn down (reject) an offer. پیشنهادی را رد کردن
our offer to render a service حاضر شدن ما برای اینکه خدمتی بکنیم
money refund offer فروش قابل پس دادن
to take a rain check [ raincheck] on an offer [American E] رد کردن درخواستی و قول دعوت بعدی
Is your price offer ( quotation ) stI'll open ( valid ) ? آیا پیشنهاد قیمت شما کماکان بقوت خود با قی است ؟
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com