Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 90 (6 milliseconds)
English
Persian
actual parameter
پارامتر واقعی
Other Matches
actual self
خود واقعی
actual
حقیقی
actual
واقعی
actual
فعلی
actual cost
هزینه واقعی
actual neurosis
روان رنجوری واقعی
actual movement
حرکت حقیقی
actual loss
زیان واقعی
actual load
بار واقعی
actual key
کلید واقعی
actual instruction
دستور العمل واقعی
actual income
درامد واقعی
actual address
نشانی واقعی
actual address
دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
actual expenses
مخارج واقعی
actual address
تعداد متوسط بیت دادهای که در یک زمان مشخص ارسال شده اند
actual address
کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اعمال میشود و فقط از آدرس ها و مقادیر مطلق استفاده میکند.
actual damage
خسارت واقعی
actual argument
نشانوند واقعی
actual carrier
موسسه حمل و نقل واقعی
actual address
آدرس ذخیره سازی کامپیوتری که مستقیما و بدون هر گونه تغییری به یک محل یا وسیله دستیابی دارد
actual price
قیمت واقعی
actual investment
سرمایه گذاری واقعی
actual temperature
درجهدمایواقعی
actual velocity
سرعت واقعی
actual saving
پس انداز واقعی
actual resistivity
مقاومت حقیقی
actual placement
قرار دادن بار در محل تخلیه و بارگیری
actual output
بازداده فعال
actual output
دبی موثر
actual obligated space
محل یا جا در بارگیری دریایی
actual decimal point
نقطه یا ممیز اعشاری واقعی
actual maximum flowline
ماکزیمم خط ابدهی حقیقی
actual water income
اب ورودی موثر
actual total loss
کل زیان وارده
actual state of affairs
اوضاع فصلی
actual state of affairs
اوضاع کنونی
actual state of affairs
وضع فعلی
z parameter
پارامتر "زد"
y parameter
پارامتر چهار قطبی ایگرگ
value parameter
پارامتر مقداری
h parameter
پارامترهای هیدرید
parameter
نسبت میان تقاطع دو سطح مقدار معلوم و مشخص پارامتر
parameter
مقدار ثابت
parameter
مقداری از یک مدار
parameter
پارامتر
parameter
مقادیر ثابت درمعادلات
parameter
اماره جامعه
parameter
عامل
parameter
ضریب ثابت
parameter
ویژگی بنیادی قابل تعریف پارامتر
parameter
زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
parameter
ولتاژ یا توان یک سیستم
parameter
وزن
parameter
شرح اندازه
parameter
کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است
parameter
استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
parameter
نرم افزاری که توابع اصل آن طبق نیاز کاربر با متغیرهای مختلف خواهد بود
parameter
مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
parameter
اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند
actual velocity of ground water
سرعت واقعی اب زیرزمینی
racah parameter
پارامتر راکاه
positional parameter
پارامترمرتبهای
refernce parameter
پارامتر مرجع
replaceable parameter
پارامتر جایگزینی
symbolic parameter
پارامتر نمادی
variable parameter
پارامتر متغییر
wave parameter
پارامتر موج
shielding parameter
پارامتر حفافتی
lattice parameter
پارامتر شبکه
positional parameter
پارامتر وضعیتی
passing parameter
پارامتر عبوری
collision parameter
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
deceleration parameter
پارامتر کند شدن
deceleration parameter
پارامتراهستگی
formmal parameter
پارامتر صوری
frequency parameter
پارامتر فرکانس
impact parameter
پارامتر ضرب شونده
impact parameter
پارامتر برخورد
input parameter
پارامتر ورودی
input parameter
پارامتراولیه
linkage parameter
پارامتر پیوندی
parameter estimation
تخمین پارامترها
parameter estimation
براوردپارامترها
parameter ram
حافظه با دستیابی پارامتری
parameter setting
پارامتر نشانی
adjustable parameter
پارامتر تنظیم پذیر
t parameter equipment circuit
مدار معادل به صورت " T "
actual job
[job held]
[occupation held]
پیشه در حال حاضر نگه داشته شده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com