English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 56 (4 milliseconds)
English Persian
actual placement قرار دادن بار در محل تخلیه و بارگیری
Other Matches
placement تهیه کار
placement جاخالی
placement گذاشتن
placement جادادن
placement تهیه شغل
placement شغل دادن
placement تعیین شغل
placement گمارش
placement قرار دادن
placement تعیین دانشپایه دانشجو از روی امتحان
placement کاریابی
placement office موسسهکاریابیبرایفارغالتحصیلان
constructive placement تعیین محل برای بارگیری یاتخلیه مناسب کشتیها
job placement تعیین شغل
placement tests ازمونهای تعیین شغل
actual self خود واقعی
actual حقیقی
actual فعلی
actual واقعی
actual neurosis روان رنجوری واقعی
actual output دبی موثر
actual output بازداده فعال
actual parameter پارامتر واقعی
actual price قیمت واقعی
actual resistivity مقاومت حقیقی
actual saving پس انداز واقعی
actual velocity سرعت واقعی
actual temperature درجهدمایواقعی
actual movement حرکت حقیقی
actual loss زیان واقعی
actual argument نشانوند واقعی
actual address آدرس ذخیره سازی کامپیوتری که مستقیما و بدون هر گونه تغییری به یک محل یا وسیله دستیابی دارد
actual address کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اعمال میشود و فقط از آدرس ها و مقادیر مطلق استفاده میکند.
actual address تعداد متوسط بیت دادهای که در یک زمان مشخص ارسال شده اند
actual carrier موسسه حمل و نقل واقعی
actual cost هزینه واقعی
actual damage خسارت واقعی
actual address دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
actual expenses مخارج واقعی
actual income درامد واقعی
actual instruction دستور العمل واقعی
actual investment سرمایه گذاری واقعی
actual address نشانی واقعی
actual key کلید واقعی
actual load بار واقعی
actual water income اب ورودی موثر
actual maximum flowline ماکزیمم خط ابدهی حقیقی
actual total loss کل زیان وارده
actual state of affairs وضع فعلی
actual state of affairs اوضاع کنونی
actual state of affairs اوضاع فصلی
actual decimal point نقطه یا ممیز اعشاری واقعی
actual obligated space محل یا جا در بارگیری دریایی
actual velocity of ground water سرعت واقعی اب زیرزمینی
actual job [job held] [occupation held] پیشه در حال حاضر نگه داشته شده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com