Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 55 (2 milliseconds)
English	Persian
acute dose	دز دریافتی حاد و غیر قابل علاج
Other Matches
dose	خوراک دوا یا شربت
dose	اندازه معین
dose	یک خوراک دارو
dose	مقدار دارو
dose	مقداردوا
dose	دوا دادن
dose	مقدار مجاز
dose	دوز
chronic dose	دز دریافتی تا 42ساعت بعد از انفجاراتمی
dose rate	میزان دوز دریافتی
dose rate	نواخت جذب دارو میزان جذب دارو مقدار اثر دارو
dose rate	میزان متوسط تابشهای یونیزه کننده
exposure dose	مقدار دوز مصرفی
chronic dose	دز قابل معالجه و پیشگیری اتمی
he dose not know how to write	نوشتن نمیداند نوشتن بلدنیست بلدنیست بنویسد
tolerance dose	دوز دریافتی قابل استقامت ازتشعشعات اتمی
Where dose she live ?	کجا زندگی می کند ؟
exposure dose	دوزدریافتی
median lethal dose	دوز متوسط کشنده
median lethal dose	دوزمتوسط اتمی
acute <adj.>	فوری
acute <adj.>	ضروری
acute	تیز
acute	حاده
acute	حساس
acute	تیزنظر تند
acute	شدید
acute	زیر
acute	تند
acute	زاویهء حاد زاویه تند
acute	زیرک
acute	بحرانی
acute	حاد
acute	نوک تیز
acute	تیزرو
an acute leaf	برگ نوک تیز
an acute angle	گوشه تیز
acute accent	صدا یا آهنگ زیر اکسان
acute cystitis	عفونت ادراری [پزشکی]
acute angle	زاویه حاده
acute angle	گوشه تیز گوشه تند
acute angled	زاویه حاده
acute hallucinosis	توهم زدگی حاد
acute mania	شیدایی
acute mania	حاد
acute preparation	حیوان کشی از روی ترحم
an acute angle	زاویه حاده
an acute observer	بیننده تیز نظر
acute paranoid state	حالت پارانویایی حاد
acute brain syndrome	نشانگان مغزی حاد
acute brain disorder	اختلال مغزی حاد
acute stress reaction	واکنش حاد فشار روانی
acute confusional state	حالت گم گشتگی حاد
acute alcoholic intoxication	مسمومیت حاد الکلی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com