English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
addition table جدول افزایشی
Other Matches
He banged the table with his fist . He thumped the table . با مشت کوبیدن روی میز
in addition <adv.> از این گذشته
in addition <adv.> گذشته از این
in addition <adv.> وانگهی
in addition <adv.> بعلاوه
in addition to <prep.> به علاوه
in addition to <prep.> به اضافه
in addition <adv.> در ضمن
in addition <adv.> علاوه بر این
in addition <adv.> اضافه بر این
in addition <adv.> به جز آن [گذشته از این]
addition جمع
addition اضافه
addition زمانی که طول می کشد تا جمع کننده عمل جمع را انجام دهد
addition ترکیب چند ماده با هم
addition افزایش
addition اسم اضافی ضمیمه
addition عمل جمع بدون بیت یا کلمه نقلی
addition عمل محاسباتی که مجموع دو عدد را حساب میکند
addition عمل جمعی که نتیجه در محل یکی از عملوندهای عمل جمع ذخیره میشود یعنی روی مقدار قبلی آن نوشته میشود
addition لقب متمم اسم
addition رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
addition record رکورد اضافی
addition reaction واکنش افزایشی
addition polymerization بسپارش زنجیری
destructive addition عمل جمع که در آن نتیجه روی یکی از عملوندها نوشته میشود یعنی دوباره نویسی صورت می گیرد
addition polymer بسیار افزایشی
electrophilic addition افزایش الکترون دوستی
antimarkovinkoff addition افزایش غیر مارکونیکوفی
addition polymerization بسپارش افزایشی
addition resin بسیار افزایشی
addition agent ماده افزودنی
addition agent عامل افزودنی
addition compound ترکیب افزایشی
addition theorem قضیه جمع پذیری
cis addition reaction واکنش افزایشی سیس
ether catalyzed addition افزایش با کاتالیزگری اتر
free radical addition افزایش رادیکالی
markovnikoff addition reaction واکنش افزایشی مارکونیکوف
addition elimination reaction واکنش افزایشی- حذفی
michael addition reaction واکنش افزایشی مایکل
oxidative addition reaction واکنش افزایشی اکسایشی
pressure equalized addition funnel قیف افزایشی متعادل کننده فشار
inner table میزداخلی
table look up جستجوی جدول
look up table جدول مراجعهای
the f. of a table باید
the f. of a table بطوریکه
get table دست یافتنی
under the table <idiom> زیرمیزی
get table بدست اوردنی
table saw تابلونمایشگر
two way table جدول دو سویی
table لوح جدول
Could we have a table outside? آیا ممکن است میز ما بیرون باشد؟
table look up مراجعه به جدول
table لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
table مطرح کردن
table استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table جدول
table تو گذاردن
table لیست تولید شده توسط کامپایلر یا سیستم محل اندازه و نوع متغییرها , توابع و ماکروها در یک برنامه
table از دستور خارج کردن
table لیست
table میز
table لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
table مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند
table سفره
table لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
table به جدولی انتقال دادن
table ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
table میزبازی
table روی میز گذاشتن
table معوق گذاردن
table طرح کردن
table به صورت جدول دراوردن
table فهرست
table در فهرست نوشتن
table کوهمیز
table خوان
table set وسیله رومیزی
table set دستگاه میزی
table spoon قاشق سوپ خوری
table point جدول امتیازها
table spoonful قاشق سوپخوری
training table میز ناهارخوری در اردو
to lay on the table بوقت دیگر موکول کردن
time table جدول زمانی ورود و عزیمت
time table جدول زمان بندی
tide table جگول جزر و مد
tide table جدول کشند
tide table نمودار جزر ومد یاکشند
to rap on the table دست یا چیز دیگری روی زمین
tier table میز کوچک
table talk صحبتهای خصوصی و غیررسمی در سر میز غذا مفاوضه
time table جدول زمانی
transfer table میز انتقال
table of precedence صورتی که ترتیب الویت قوانین و مقررات مختلفه راتعیین میکند
table of organization جدول سازمان
table d'hote خوراک رسمی و روزانه مهمانخانه
table comparator مقایسه کننده نوارها
table waters ابهای معدنی سر سفره
table water سفره اب زیر زمینی
table ware لوازم میز یا سفره
table utility برنامه کمکی جدولی
table tomb گورصندوقی وتخت
table telephone تلفن رومیزی
symbolic table جدول علائم
symbol table جدول نمادها جدول نمادی
symbol table جدول علامت
table flap قسمتی از میزکه خوابانیده یابلند میشود
table instrument وسیله رومیزی
table of equipment جدول ساز و برگ
table of distribution جدول تقسیم اماد
table of distribution جدول توزیع
tilting table میز نوسان دار
table of authorities جدول اولیا امور
table of allowance جدول سهمیه مجاز
table money فوق العادهای که بابت هزینه مهمان داری به افسران ارشد داده میشود
function table جدول تابعی
table linen رومیزی
table linen دستمال سفره
table land زمین هموار
table lamp لامپ استاندارد
symbol table جدول نمادها
table beet چغندر
truth table جدول ارزش [منطق] [ریاضی]
I'd like to reserve a table for 5. میخواهم برای 5 نفر یک میز رزرو کنم.
Could we have a table in the corner? آیا ممکن است میز ما در گوشه باشد؟
Could we have a table by the window? آیا ممکن است میز ما کنار پنجره باشد؟
Could we have a table on the terrace? آیا ممکن است میز ما روی تراس باشد؟
wait table <idiom> سرو کردن غذا
type table نوع جدول تیر
Lift up the table. سرمیز رابلند کن
trestle table میز سهپایه
table manners روشغذاخوردنفردی
pin-table صفحهمخصوصبازیpillowcasePinball
lay the table چیدن میز
the leg of the table پایه میز
multiplication table جدول ضرب [ریاضی]
earth-table رج بنا
corbel-table [ردیف هایی از قوس های پیشکرده]
communion-table [میز چوبی در کلیساهای پروتستان]
basement-table [پی را روی زمین ساختن]
altar-table میز مقدس در کلیسا
table carpet فرش رومیزی [اینگونه فرش ها بصورت دایره یا بیضی بافته شده. نقوش قدیمی آن بیشتر از طرح مملوک و فرش های جدیدتر از طرح های قفقازی و ترکی بهره گرفته است.]
negotiating table جلسهایکهمخالفانتلاشدارندبهتوافقیدستیابند
league table جدوللیگ
type table نوع جدول سازمان
turn table سینی گردش درسمت
turn table میز سمت
turn table میز چرخش
truth table جدول درستی جذول صحت
truth table روش بیان تابع منط ق به عنوان خروجی یک مجموعه ورودیهای ممکن
truth table در جبر بولی
truth table دو مقدار
truth table جدول صحت
truth table جدول درستی
vigenere table جدول رمز وی گنر
virtual table جدول مجازی
where is my place at the table جای من در سر میز کجاست
dinner table میزغذاخوری
dining table میزغذاخوری
bargaining table جلسهمشترکبرایرفعاختلافاتکهها در بریتانیا استفادهمیشد
table mixer توپتنیسرویمیز
table extension صفحهانقراض
table cut تراشتختهای
printer table میزچاپگر
outer table تختهخارجی
feed table صفحهعلوفه
extending table میزبازشو
computer table میزکامپیوتر
trivet table میز سه پایه
swivel table میز نوسان دار
frequency table جدول بسامد
earth table سنگ رگی
drip table میز چکانش
drilling table میز مته کاری
drawing table میز نقشه کشی
drain table میز قطران
deviation table جدول انحراف
delivery table میز تحویل
decompression table جدول نشاندهنده زمان و محل لازم برای صعود ارام غواص
decision table جدول تصمیم گیری
decision table جدول تصمیم
decision table جدول تصمیمی
decimal table جدول تصمیمی
earth table رج بنا
embarkation table جدول بارگیری
embarkation table جدول قابلیت بارگیری
fourfold table جدول چهارخانه
fly table میز تا شونده
firing table جدول تیراندازی
firing table جدول تیر
external table جدول برونی
expectancy table جدول انتظار
expansion table میز کشویی
expansion table میز کشابی
deviation table جدول انحراف مغناطیسی
entrucking table جدول حرکات و بارگیری خودروهای باری ارتشی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com