English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
adjutant general corps casual منتصب به اجودانی
Other Matches
adjutant general دایره پرسنل
adjutant general اجودانی کل
adjutant general اجودانی
adjutant یار
adjutant کمک
adjutant مساعد
adjutant یاور
adjutant اجودان
adjutant معین
General manager . Director general . مدیر کل
adjutant crane درنای هندی
adjutant stork لک لک بزرگ هندی وآفریقایی
adjutant's call احضار یکانها به منظور انجام تشریفات
adjutant crane لک لک هندی لک لک لاشخور
casual غیر جدی
casual اتفاقی
casual غیر مهم
casual payment مساعده
to the casual eye <adv.> تظاهرا
to the casual eye <adv.> به ظاهر امر
casual [not planned] <adj.> برحسب تصادف
casual uplift بالا رفتن موقتی
casual [not planned] <adj.> تصادفی
to the casual eye <adv.> بر حسب ظاهر
to the casual eye <adv.> به صورت ظاهر
casual detachment یکان جدا شده و منتظر دستوریا ماموریت قسمت جدا شده
casual labour کارگر اتفاقی
casual labour کارگری که برای حمل و نقل مواد تولیدشده هر چند گاه یکبار به کارگرفته میشود
casual [not planned] <adj.> شانسی
casual shoe کفشمعمولی
casual [not planned] <adj.> اتفاقی
casual water تجمع موقتی اب روی زمین
casual uplift بالا بردن موقتی
casual poor کسیکه گاه گاهی نیازمند اعانه میشود
casual payment پیش پرداخت
casual labourer عملهای که هروقت کاربرسدکارمیکند
corps م عده لشکر
corps هیات
corps سپاه
corps جسد
corps دسته
corps هیئت
corps لشگر
corps گروه
corps a corps تماس بدنی
diplomatic corps هیات نمایندگان سیاسی
diplomatic corps هیات دیپلماتیک
diplomatic corps هیات سیاسی
signal corps قسمت مخابرات
esprit de corps روح صمیمت و یگانگی دسته جمهی
spirit de corps روح یگانگی و اتحاد
spirit de corps حمیت قسمتی
esprit de corps روح رفاقت
veterinary corps رسته دامپزشکی
volunteer corps سپاه داوطلب
spirit de corps روحیه قسمتی
esprit de corps حمیت قسمتی
signal corps رسته مخابرات
esprit de corps غرور نظامی روح یگانگی
artillery corps قسمت توپخانه
artillery corps رسته توپخانه
esprit de corps روحیه قسمتی
consular corps هیات کنسولی
corps artillery توپخانه سپاه
corps artillery توپخانه همراه سپاه
corps commander فرمانده سپاه
corps diplomatique هئیت نمایندگان سیاسی
corps troops یکانهای سپاه
espirit de corps روحیه گروهی
corps de logis [بلوک سیمانی اصلی در ساختمان]
Peace Corps سپاه صلح
army corps سپاههای نیروی زمینی
esprit de corps روح گروهی
army corps سپاههای ارتش
spirit de corps غرور نظامی
Marine Corps نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
press corps گروهیازخبرنگارانکهباهمکارمیکنند
women's army corps ارتش زنان
commandant of marine corps فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
women's army corps قسمت زنان ارتش
army nurse corps قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
in general به طور کلی
general همگانی
general کامپیوتری که قدرت پردازش آن روی برنامههای مختلفی اعمال میشود طبق دستورات نرم افزاری و سخت افزاری آن
general استاندارد برای باس واسط بین کامپیوتر و یک قطعه آزمایشگاهی
general برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد
general ژنرال ارتشبد
general همگان
general کلی معمولی
general ژنرال امیر ارتش دادگاه عالی تیمسار
general طبقه
general سرتیپ
general ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
general شرکت مربوط به امور اداری اصلی
general عام
general سرتیپ سرکرده
general کلی
general عمومی
general متداول
general مربوط به همه چیز
general جامع همگانی
general معمولی و نه مخصوص
general specification مشخصات عمومی قرارداد
general reserve احتیاط عمومی
general representatives نواب عام
general register ثبات کلی
general relativity نسبیت عمومی
general register ثبات عمومی
general principles اصول کلی
general quarters اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
general purpose هر کاره
general quarters اسایشگاههای عمومی
general purpose همه منظوره
general psychology روانشناسی عمومی
general purpose بدرد هر کاری خورنده
general principles کلیات
general partner شریک ضامن
general officer تیمساران
general muster مراسم اجتماعی عمومی
general muster شیپور جمع عمومی
general mobilization بسیج عمومی
general meeting مجمع عمومی شرکت
general meeting مجمع عمومی
general meeting جلسه عمومی
general meeting گردهمایی عمومی
general massacre قتل عام
general manager مدیر باشگاه
general ledger معین عام
general officer امرای ارتش امیران
general orders دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
general outpost پاسدار عمومی
general porpose کارهای عمومی مصارف عمومی
general porpose عمومی
general message پیام عمومی
general plan نقشه عمومی
general plan نقشه کلی
general partnership شرکت تضامنی
general paresis فلج عمومی
general paresis جنون و فلج حاصل در اثرضایعات سیفلیسی مغز
general paralysis فلج عمومی
general overhaul تعمیرات کلی
general layout طرح کلی
major general سرلشکر
post general رئیس اداره پست
general public عامهمردم
to get a general idea of something فهمیدن موقعیتی [موضوعی] به طور کلی
paymaster general رئیس سررشته داری رئیس کارپردازی
paymaster general سررشته دار
new general catalogue فهرست عمومی نوین
lieutenant general سپهدار
general practice وفیفهپزشکعمومیدراتاقعمل
general view نگاهکلی
general delivery بخشی از ادارهی پست که مسئول اینگونهمراسلات است
surgeon general رئیس قسمت پزشکی ارتش افسر پزشک
quartermaster general رئیس کل کارپردازی ارتش
procurator general کفیل خزانه داری
post general رئیس کل پست
surgeon general پزشک ارشد
treasury general خرانه داری کل
tresury general خزانه داری کل
general delivery پست رستانت
lieutenant general سپهبد
general supplies اماد عمومی
general supplies تدارکات عمومی
general stores فروشگاههایی که کالای متفرقه را میفروشند فروشگاه عمومی
general store فروشگاهی که همه نوع جنسی در ان یافت میشود ولی قسمت بندی نشده
general stock سهام عمومی
general staff ستادفرماندهی
general staff ستاد عمومی
general staff ستاد کل
general support ماموریت عمل کلی
general support پشتیبانی عمومی
general requirements نیازهای عمومی
inspector general بازرسی بازرسی کل ارتش
inspector general بازرس کل
general welfare رفاه عمومی
general verdict تصمیم به وجه اطلاق
general theory نظریه عمومی
general tariff تعرفه عمومی
general support یکان پشتیبانی عمومی
general staff ستاد ارتش
general alarm اژیر اعلام خطر عمومی
general election انتخابات عمومی
general elections انتخابات عمومی
general strikes اعتصاب عمومی
general strike اعتصاب عمومی
general knowledge علم اجمالی
Attorneys General وزیر دادگستری
Attorneys General دادستان کل
Attorneys General دادستان
Attorneys General مدعی العموم
Attorney General وزیر دادگستری
general practitioner طبیب امراض عمومی
general practitioner پزشک بیماریهای عمومی
general practitioner پزشک عمومی
general act قرارداد عمومی سندی است که شرکت کنندگان در کنفرانس تنظیم نموده مفاد ان را مانند قسمتی ازقوانین داخلی بر خود لازم الاتباع اعلام می نمایند
general act سند عمومی
general ability توانایی عمومی
farmer general مستاجرمالیات بخش درفرانسه از7961 تاتشکیل شورای ملی
consul general ژنرال قونسول
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com