English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 40 (4 milliseconds)
English Persian
airborne sensor رادار مراقبتی هوابرد
Other Matches
sensor حساس
sensor وسیله الکترونیکی که یک خروجی با توجه به وضعیت یا موقعیت فیزیکی فرآیند ایجاد کند.مراجعه شود به TRANSDUCER
sensor وسیله نوری الکتریکی که با توجه به میزان نور سیگنال تولید میکند
sensor حسگر
sensor گیرنده
sensor وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
sensor رادار مراقبتی
sensor حس کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
sensor حسی
light sensor حساسگرنور
distant sensor دوریابه
sensor probe حسگرردیاب
unattended ground sensor رادار مراقبت زمینی خودکار
white balance sensor فلاش
remote control sensor کنترلازراهدور
airborne هوایی
airborne بوسیله هوا نقل وانتقال یافته
airborne هوا برد
airborne هوابرد
airborne vehicle وسیله انجام عملیات هوابرد
airborne vehicle وسیله هوابرد
airborne lift بار هوابرد
airborne alert اماده باش به طریق هوابرد وسایل اعلام خطر نصب شده روی هواپیما
airborne battlefield میدان رزم هوابرد
airborne lift تناژیکان هوابرد
airborne battlefield عملیات هوابرد
airborne beacon برج مراقبت هوابرد
airborne pollutant الاینده هواویز
airborne beacon رادارمراقبت نصب شده روی هواپیما
airborne early warning اعلام خطر هوابرد
sidelooking airborne radar رادار جانبی
sidelooking airborne radar رادارجانبی نصب شده روی هواپیما
sidelooking airborne radar رادار با دید جانبی
airborne early warning راداراعلام خطر نصب شده روی هواپیما
airborne intercept equipment وسایل استراق سمع هوابرد
airborne radio relay سیستم رادیو رله هوابرد
airborne radiation thermometer میزان الحراره تشعشعی هوابرد
sidelooking airborne radar رادارجانبی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com