Dictiornary-Farsi | alarm clock | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 155 (8 milliseconds)

English	Persian
alarm clock	ساعت شماطهای


Other Matches

He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock.	او [مرد] عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
alarm	هراسان کردن مضطرب کردن
alarm	بیم و وحشت ساعت زنگی
alarm	هراس
alarm	شیپور حاضرباش اشوب
alarm	اعلان خطر اخطار
alarm	: هشدار اگاهی از خطر
alarm	اژیر
alarm	هشدار
alarm	زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
alarm	زنگ خطر
alarm	الارم
alarm	اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
alarm	اژیر خطر
alarm	: از خطراگاهانیدن
alarm box	اژیر
alarm box	جعبه الارم
alarm bell	خطر
alarm bell	زنگ
sound alarm	اعلام صدا
alarm push	دکمه اژیر
alarm reaction	واکنش هشدار
alarm signal	علامت اژیر خطر
audible alarm	اعلان خطر سمعی
to give the alarm	اگاهی دادن
audible alarm	اژیر
burglar alarm	دزدگیر
false alarm	هشدارواعلام خطردروغین
alarm clocks	ساعت شماطهای
sound an alarm	زنگ خطر را به صدا در آوردن
alarm calls	فریادهای هشدار
general alarm	اژیر اعلام خطر عمومی
chemical alarm	اعلام خطر شیمیایی
fire alarm	اژیر اتش نشانی
to give the alarm	اخطارکردن
gas alarm	اژیر گازی
extention alarm push	جعبه انشعاب اژیر
fire alarm telegraph	تلگراف اتش سوزی
alarm threshold setting	دکمهسرحدتنظیم
bomb alarm system	سیستم اعلام خطر بمباران اتمی
alarm threshold display button	دکمهنمایشسرحدهشدار
to book [order] an alarm call	بگذارید کسی با تلفن شما را بیدار کند
clock	زمان
clock	سیگنال هایی که هم سان با باس ساعت هستند
four o'clock	ساعت چهار
clock	ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
clock	دوره زمانی بین دو باس ساعت متناوب
clock	وسیلهای که سرعت ساعت اصل سیستم را دو برابر میکند
clock	باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
four o'clock	گل لاله عباسی
clock	زمانگیری
three second clock	ساعت نشاندهنده قانون 3ثانیه در بسکتبال
the two o'clock d.	توزیع ساعت دو
four o'clock	لاله عباسی
clock	زمان سنج
clock	تپش زمان سنجی ساعت
clock	سنجیدن باساعت
clock	ساعت ورزشگاه
clock	تعداد باس هایی که ساعت هر ثانیه ایجاد میکند
clock	ساعت
o'clock	ساعت از روی ساعت
clock	ساعت
clock	مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
clock	ماشینی که زمان را نشان میدهد
clock	خط علامت روی دیسک یا نوار که حاوی داده درباره محل نوک خواندن است
clock	مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت
clock	سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند
at eight o'clock	در ساعت هشت
round-the-clock	پیوسته
round-the-clock	روز و شب
round-the-clock	بیست و چهار ساعته
round-the-clock	شبانه روزی
five-o'clock shadows	ته ریش
five-o'clock shadow	ته ریش
biological clock	زیستآهنگ
biological clock	زیست گشت
biological clock	ساعت زیستی
twentyfour second clock	ساعت نشاندهنده قانون 42ثانیه در بسکتبال
tower clock	برج ساعت
work against the clock	بکوب کار کردن
round the clock	۲۴ ساعته
set the clock	ساعت را تنظیم کردن
This is a self - winding clock .	این ساعت دیواری کوک لازم ندارد ( اتو ماتیک است )
to clock out [in the workplace]	مهر ساعت را در آخر کارروی کارت زدن
face of the clock	صفحه ساعت
wall clock	ساعت دیواری
to watch the clock	[با بیحوصلگی] دائما به ساعت نگاه کردن
The clock has stopped.	ساعت دیواری خوابیده است
to clock in [in the workplace]	مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن
clock timer	زمانموردنظر
clock operator	تنظیمکنندهوقت
round-the-clock	لاینقطع
grandfather clock	ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
clock rate	نرخ زمان سنجی
clock skew	اریب زمان سنجی
clock speed	سرعت ساعت
clock stagger	رتبه زمان سنجی
clock track	شیار زمان سنجی
clock work	چرخهای ساعت
delta clock	مین میکند و باعث میشود کامپیوتر یا مدار از نو آغاز به کارکنند
delta clock	که خطا داشته یا در حلقه بی انتها قرار گرفته و یاوضعیت اشتباه داشته
digital clock	زمان سنج رقمی
digital clock	ساعت رقمی
effectiveness clock	دایره کارامدی پدافند هوایی دایرهای که نتایج تجزیه وتحلیل میزان کفایت پدافندهوایی را نشان میدهد
clock pulse	تپش زمان سنجی
clock paradox	پارادکس زمانی
cuckoo clock	ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
alarum clock	ساعت شماطهای
alarum clock	خیزانک
atomic clock	ساعت اتمی
chess clock	ساعت شطرنج
clock frequency	بسامد زمان سنجی
clock generator	مولد زمان سنجی
clock generator	ساعت زا
clock interrupt	وقفه زمان سنجی
clock maker	ساعت ساز
clock method	روش شمارش هدفها به طریقه ساعتی روش شمارش در جهت عقربه ساعت
clock signal	علامت زمان سنجی
electric clock	ساعت الکتریکی
relocation clock	دایره تنظیم تیر
roller clock	چشمی بسته قرقره دار
quartz clock	بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
physiological clock	ساعت فیزیولوژیکی
military clock	ساعت یا وقت نظامی
master clock	زمان سنج اصلی
lady clock	پینه دوز
lady clock	کفشدوز
relocation clock	دایره تنظیم هدف
game clock	ساعت ورزشگاه
master clock	شاه زمان سنج
time clock	گاه ساعت
internal clock	ساعت داخلی
time clock	ساعتی که زمان ورودوخروج کارمندان را ثبت میکند
shot clock	ساعت مسابقه
clock calendar board	تخته ساعت / تقویم
to advance the hand of a clock	عقربه ساعت را جلو کشیدن
Please don't wake me until 9 o'clock!	لطفا من را ساعت ۹ بیدار کنید!
clock code position	سمت روبروی دماغه هواپیمایا کشتی هدف رو به دماغه هواپیما
to clock off [British E] [in the workplace]	مهر ساعت را در آخر کارروی کارت زدن
selective clock stetching	تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
the clock was put back	عقربههای ساعت را عقب بردند
to clock on [British E] [in the workplace]	مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن
real time clock	ساعت بلادرنگ
One cannot put back the clock. <proverb>	هیچکس نمى تواند زمان را به عقب بر گرداند .
Does this clock keep good time?	این ساعت دیواری درست کار می کند ؟
The plane to ... departs at ... o'clock.	هواپیمای ... ساعت ... پرواز می کند.
horizontal clock system	طریقه هواسنجی برای به دست اوردن جهت باد
The clock is fast (gaining).	ساعت دیواری تند کار می کند
to set the clock forward	ساعت را جلو آوردن
turn the clock back <idiom>	زمان را به عقب برگرداندن
real time clock	زمان سنج بلادرنگ
weight-driven clock mechanism	مکانیزم ساعتپانولدار
He works day and night (round the clock).	روز وشب کارمی کند
I want to depart tomorrow morning [noon, afternoon] at ... o'clock.	من می خواهم فردا صبح [ظهر شب] ساعت ... حرکت کنم.