English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
allowable cargo load فرفیت بار مجاز هواپیما
allowable cargo load بار مجاز
allowable cargo load حداکثربار مجاز
Other Matches
allowable load بار مجاز
allowable load بارقابل قبول
allowable cabin load بار مجاز هواپیما
allowable روا
allowable قابل قبول
allowable قابل استفاده
allowable جایز
allowable مجاز
allowable level تراز مجاز
allowable stress تنش مجاز
maximum allowable concentration حداکثر غلظت مجاز
cargo محموله دریایی بار
cargo بارکشتی
cargo محموله
cargo کالا
cargo بار
cargo محموله کشتی
cargo manifest افهارنامه شرح محموله کشتی
bulk cargo کالای بسته بندی نشده
bulk cargo کالای فله بار فله
bulk cargo محموله حجیم
cargo documentation ثبت محمولات کشتی
accompanying cargo بار همراه
cargo transporter جعبه حمل بار درهواپیما یا ناو سکوی حمل بار
bulk cargo بار یک پارچه
bulk cargo بار فله
cargo hook قلاب بار
cargo documentation بارنامههای کشتی بارنامه کردن
cargo ship کشتی باری
cargo delivery تحویل بار
cargo boat کشتی بارکش
cargo boat کشتی باری
cargo checking بازرسی بار
cargo compartment دهلیز بار
cargo transporter کانکس
cargo transport هواپیمای ترابری
cargo master هواپیمای کارگوماستر
cargo master نوعی هواپیمای باری
cargo net تور بارگیری
cargo plan طرح بارگیری ناو
cargo port دریچه بارگیری ناو
cargo manifest فهرست بار
cargo sling طناب بستن محمولات به زیرهلی کوپتر طناب باربندی هلی کوپتر یا خودرو
cargo liners خط کشتیرانی مخصوص بار
cargo liner مسافری
cargo liner کشتی باری
cargo insurance بیمه محمولات
cargo insurance بیمه بار
deck cargo بار روی عرشه کشتی بارگیری برروی عرشه
cargo insurance بیمه محموله
bulk cargo بار قوال
air cargo بارهوایی
air cargo بارهای محمول هوایی
cargo compartment اطاق بار
bulk cargo بارحجیم بار عمده
cargo dispatch توزیعمحمولهبار
vehicle cargo بار چرخدار
inbound cargo کالای تخلیه نشده
inbound cargo کالای پیاده نشده از کشتی یاهواپیما
jettison of cargo محموله را به هنگام خطر به دریا ریختن
vehicle cargo بار تریلی دار
unitized cargo تک محموله
return cargo محموله برگشت
outbound cargo بارخروجی
labeled cargo کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
outbound cargo بار خارج از کشور
loose cargo بار روباز
loose cargo بار باز
cargo hold نگهداریمحمولهبار
general cargo بار متفرقه
cargo checking بازرسی کردن محمولات
cargo whip طناب بوم اسکله
cargo reception قبولمحمولهبار
deck cargo بار روی عرشه
labeled cargo کالای ویژه
flatted cargo بار تخت
flatted cargo بار هموار و صاف
floating cargo باری که دردریا است
floating cargo باری که باکشتی حمل میشود
frustrated cargo کالای سرگردان
frustrated cargo کالای متروکه
general cargo بار عمومی
general cargo کالای معمولی
loose cargo باربسته بندی نشده
cargo handling at port جابجایی کالا در بندر
break bulk cargo محموله بسته بندی شده
attack cargo ship ناو باربری تهاجمی
general cargo rates نرخهای حمل کالاهای متفرقه
attack cargo ship ناوحمل و نقل مخصوص تک
cargo outturn report گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
cargo tie down point محل مهار بار روی وسیله محل بستن محمولات
cargo outturn message پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
general cargo rate نرخ محل بار متفرقه
combat cargo officer افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
break bulk cargo محمولات تفکیک شده
crossover cargo deck line خطعرضیباراندازعرشه
useful load بار مفید
get a load of <idiom> دیدن چیزی
off load انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
useful load فرفیت مفید
to load off خالی کردن
to load off بار اندازی کردن
over load اضافه بار
load and go بار کنش و اجراء
load and go بارکنش و اجرا
able to take a load <adj.> بار پذیر
load نیرو
load برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
load برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
load بار کردن داده ترتیبی در محلهای نامتمادی حافظه
load فرفیت بارگیری
load فرفیت
load تفنگ یا سلاحی را پرکردن
load بار زدن
load بارگیری کردن
load کاری که باید انجام شود
load بارزدن
load ذخیره گذاری کردن
load خرج گذاری کردن
load خشاب
load استفاده از بیش از یک کامپیوتر در شبکه حتی خارج از بار هر پردازنده
load انتقال فایل یا برنامه از دیسک یا نوار به حافظه اصلی
load قرار دادن دیسک یا نوار در کامپیوتر تا اجرا شود
load بار کردن
load پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
load بارمهمات هواپیما
load بارگیری مهمات
load بار داشتن
load بار خارجی
load بار گیری شدن
load فرمانی انتقال اطلاعات ازحافظه جانبی به حافظه اصلی
load فشنگ
load بار
load کوله بار
load محموله
load بار کردن پر کردن
load عملکردماشین یا دستگاه
load عمل پرکردن تفنگ باگلوله
load بارالکتریکی
load فشار مسئولیت
load فشنگ گذاری
load گذاشتن
load فیلم
load تعداد کارهایی که ماشین باید کامل کند
load سنگین کردن
load گرانبارکردن
load بار فشار
load شارژ کردن
non inductive load بار خارجی ناخودالقا
pay load فرفیت مفید وسیله نقلیه
no load voltage ولتاژ بی باری
nominal load بار خارجی اسمی
nominal load بار اسمی
non reactive load بار خارجی ناخودالقا
off centre load بار خارج از مرکز
pay load اجناس مقرون بصرفه برای حمل ونقل
pay load فرفیت ترابری
pay load بارمفید
peak load بار قلهای
peak load بحبوحه مصرف
on load speed سرعت بار
peak load حداکثر بار
peak load بار خارجی بیشینه
no load torque گشتاور پیچشی بی باری
no load switching سوئیچینگ بی باری
no load speed سرعت بی باری
load spreader بار پخش کن هواپیما
load spread انتشار نیرو
load sharing شراکت در بارگذاری
load reversal دوره بارگذاری متناوب
load resistance مقاومت بار
load regulator رگولاتور بار تنظیم کننده بار
load regulator نافم بار
load point نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
load point نقطه بار
load point شروع بخش ضبط کردن در نوار مغناطیسی
load of an ass خروار
load of an ass بار خر
load module واحدبارشو
load module یک برنامه کامپیوتر به شکلی که میتواند فورا" توسط کامپیوتر اجرا شود
load module پیمانه بارشو
load manifest لیست بارها
load switch کلید بار
load tension ولتاژ بار
load voltage ولتاژ بار
no load loss تلف یا تلفات بی باری
no load current جریان بی باری
no load condition حالت بی باری
travelling load بار متحرک
mission load بار مبنای عملیاتی
mission load اماد عملیاتی
maximum load بار گذاری حداکثر
maximum load بار حداکثر
lodestaror load ستاره راهنما راهنما
lodestaror load ستاره قطبی
load variation تغییر بار
load variation نوسان بار
load time زمان بارکردن
load test ازمایش بار
load test ازمون بار گذاری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com