English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 62 (5 milliseconds)
English Persian
aluminum oxide اکسید الومینیوم
Other Matches
aluminum فلز الومینیوم الومینیوم بنام اختصاری
aluminum wool رشتههای تکه تکه الومینوم که برای رفع زنگ زدگی وخوردگی و نیز جلادادن وصیقل دادن خراشهای جزئی روی ورقه ها یا لولههای الومینیومی بکار میرود
aluminum paste تکههای بسیار کوچک الومینیوم که مانع برخورداشعه ماوراء بنفش خورشیدبه سطح جسم میشوند
aluminum coat روکش الومینیوم
aluminum bearing یاطاقان الومینیومی
aluminum alloy الیاژ الومینیوم
aluminum pigmented dope لعاب یا پرداخت که داخل ان تکههای کوچک الومینیوم بصورت معلق پراکنده شده است
aluminum coating by spraying amalgamate توام کردن
aluminum coating by spraying amalgamate روکش الومینیوم کردن امیختن
oxide اکسید
oxide اکسیدی
oxide ماده شیمیایی از اکسیژن
oxide اکسید آهن برای پوشش روی دیسک یا نوار مغناطیسی
oxide روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
oxide skin پوسته اکسید
oxide skin قشر نازک اکسید
oxide of iron زنگ اهن
oxide of iron خاک سرخ
oxide of copper توتیای قرمز
oxide film لایه اکسیدی
oxide film قشر اکسیدی
oxide isolation جداسازی اکسیدی
red oxide خاک رس
red oxide خاک سرخ
refractory oxide اکسید دیرگداز
zirconium oxide اکسیدزیرکونیم
zirconium oxide زیرکونیم اکسید
zinc oxide اکسید روی
yttrium oxide ایتریا
yttrium oxide ایتریم اکسید
ytterbium oxide ایتربیا
ytterbium oxide ایتربیم اکسید
refractory oxide اکسید نسوز
oxide cathode کاتد اکسید اندود
nitrous oxide نیتروژن مونوکسید
calcium oxide کلسیم اکسید
ferric oxide مادهای
ferric oxide که به عنوان پوشش نور یا دیسک میباشد که برای ذخیره داده یا سیگنال قابل مغناطیسی شدن است
ferrous oxide اکسید فرو
oxide zine پنبه روی
iron oxide اکسیداهن
magnesium oxide اکسیدمنیزیوم
oxide coating روکش اکسیدی
benzophenone oxide بنزوفنون اکسید
nitrous oxide گاز خنده اور
acidic oxide اکسیژن اسیدی
acid oxide اکسید اسیدی
copper oxide اکسید مس
alkaline earth oxide فلز قلیایی خاکی
white oxide of arsenic سم الفار
rust oxide iron زنگ زدگی
copper oxide rectifier یکسوکننده مس- اکسید
oxide coated cathode کاتد اکسید اندود
metal oxide semiconductor طراحی مدار مجتمع و روش ساخت با استفاده جفت تراتریستورهای p و n
metallic oxide semiconductor نیمه هادی اکسید فلزی
metal oxide semiconductor روش تولید و طراحی برای خانوادههای خاصی از مدارهای مجتمع با استفاده از الگویی از هادیهای آهنی و اکسیر که روی نیمه هادی قرار دارند
red oxide of zinc اکسید قرمز روی
red oxide of zinc زینیست
deuterium oxide upgrading تقویتاکسیددتریوم
complementary metal oxide semiconductor طرح مدار پیچیده و روش ساخت
complementary metal oxide semiconductor نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com