English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 114 (7 milliseconds)
English Persian
analog monitor مونیتور انالوگ
analog monitor مونیتورقیاسی
Other Matches
analog انالوگ
analog خط ارتباطی که خط وط سیگنالهای آنالوگ مانند خط تلفن را منتقل میکند
analog مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
analog دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است
analog ی از حالت آنالوگ هستند
analog کامپیوتری که داده را به شکل آنالوگ پردازش میکند
analog یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر محلی یا ترمینال
analog سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog لغت متشابه
analog شی قابل قیاس
analog شباهت
analog خط ارتباطی که خط وط آنالوگ مانند صوت را منتقل میکند
analog نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analog صفحه نمایش که از یک سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای نمایش استفاده میکند به طوری که میتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
analog ی از تغییرات در یک سیگنال ممتد ارسال میشود
analog وسیلهای که سیگنال ورودی آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
analog از حالت آنالوگ به کد دیجیتالی
analog سیگنال ممتد
analog مقدار یا یک متغیر در حالت آنالوگ
analog مدارهای موجود در PCB برای تبدیل خروجی دیجیتال به آنالوگ
analog مداری که سیگنال را که مط ابق با اعداد دیجیتال ورودی است به عنوان خروجی صادر میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل کند
analog یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
analog نظیر
analog مانند
analog ی از داده آنالوگ است
analog قیاسی
analog transmission انتقال یا مخابره قیاسی مخابره انالوگ
analog signal علامت قیاسی
analog to digital انالوگ به دیجیتال
analog transmission مخابره قیاسی
analog computer کامپیوتر انالوگ
digital analog رقمی به قیاسی
analog adder افزایشگر قیاسی
analog channel مجرای قیاسی
analog device دستگاه قیاسی
analog computer کامپیوتر تحلیلی
analog computer کامپیوترقیاسی
analog computer کامپیوتر سنجشی
analog computer کامپیوتری که با استفاده از اطلاعات تحلیلی کار میکند
analog data داده قیاسی
analog device دستگاه انالوگ
analog digital قیاسی به رقمی
analog to digital converter مبدل قیاسی به رقمی
analog digital converter مبدل انالوگ دیجیتال
analog digital converter مبدل قیاسی- رقمی
digital to analog converter مبدل دیجیتال به انالوگ مبدل رقمی به قیاسی
analog to digital converter تجزیه و تحلیل اطلاعات برای کامپیوتر با دستگاه حافظه ان
monitor پایش [پزشکی ]
monitor مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
monitor اگاهی دهنده
monitor فرانگر
monitor فرابین
monitor اگاه ساز
monitor نظارت کردن
monitor رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor انگیزنده گوشیار
monitor به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
monitor بازدید کار دستگاه
monitor دیده بانی کردن
monitor بازبینی کردن نظارت کردن
monitor بازبین
monitor صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitor برناه کامپیوتری که اجازه میدهد دستورات ابتدایی وارد سیستم عامل شوند.
monitor صفحه نمایش
monitor مبصر
monitor مونیتور نمایشگر
monitor صفحه نمایش تصویر
monitor یک برنامه کنترلی
monitor 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitor تولید شده توسط کامپیوتر
monitor واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
monitor سیستمی که خطاهای مدار را بررسی میکند
monitor برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
rgb monitor R
monitor screen صفحهنمایشگر
video monitor مونیتوربصری
video monitor مانیتور تصویری
System Monitor امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
monitor wall دیوارهصفحهنمایشگر
output monitor صفحهنمایشگرخارجی
preview monitor نمایشگرصحنههایتکراری
sound monitor صفحه نمایشگر صدا
monitor speaker نمایشگرگوینده
ankle monitor لباس ردیاب
ankle monitor مانیتور مچ پا
medical monitor دستگاه پایش [پزشکی]
performance monitor برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
monitor roof بام فانوسی
missile monitor نوعی سیستم توزیع اتش الکترونیکی متحرک پدافندهوایی که در سطح گروه وگردان و اتشبار مورد استفاده میباشد
hardware monitor مبصر سخت افزاری
frequency monitor دستگاه کنترل فرکانس
monitor routine روال مبصر
monitor system سیستم مبصر
monitor unit واحد مبصر
monochrome monitor مونیتور تک رنگ
monochrome monitor نمایشگر تک رنگ
digital monitor مونیتور رقمی
multisync monitor صفحه نمایش که حاوی قفل امنیتی برای فرکانس اسکن هر نوع کارت گرافیکی باشد
multisync monitor مونیتور همزمانی چندگانه
color monitor مونیتوررنگی
color monitor صفحه نمایش رنگی
monitor program برنامه مبصر
composite color monitor مونیتور رنگی مرکب
vector/waveform monitor صفحهنمایشدیجیتالی
technical producer monitor صفحهنمایشگرمحصولاتفنی
stereo phase monitor نمایشگرمرحلهاستریو
paper white monitor صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
main preview monitor صفحهدوبارهنمایشگراصلی
operating system monitor مبصر سیستم عامل
multi scan monitor مشابه 6632
digital video effects monitor صفحهنمایشدیجیتالی
red green blue monitor مانیتور قرمز- سبز- ابی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com