Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 138 (7 milliseconds)
English	Persian
anti capitalist	ضد سرمایه داری
Other Matches
capitalist	سرمایه گرای
capitalist	سرمایه دار
capitalist system	نظام کاپیتالیسم
capitalist system	نظام سرمایه داری
capitalist countries	کشورهای سرمایه داری
capitalist class	طبقه سرمایه دار
anti	در مقابل
anti	پاد
anti	ضد
anti	:پیشوندهاییست بمعنی >ضد< و>مخالف < و >درعوض < و>بجای < و غیره مثل :NTIchrist A
anti	انتی
anti-	تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یکی
anti-	ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
anti-	ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
anti-	به معنای "مخالف "
anti-	سوئیچی که در حین کار مودم از زنگ زدن سایر تلفن ها جلوگیری میکند
anti-	روش کاهش اثرات لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها
anti	مخالف علیه
anti-	برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
anti skid	ضد لغزش
anti g suit	لباس ضد فشار ثقل
anti thesis	نقیض
anti freezer	ضد انجماد
anti freezer	ضد یخ
anti thesis	وضع مقابل
anti submarine	هواپیمای ضد زیردریایی
anti particle	ضد ذره
anti semitic	ضد یهودی
anti sepsis	جلوگیری از رشد وازدیاد میکربها در اثر موادضدعفونی
anti socialist	ضد سوسیالیستی
anti icing	ضد یخ
anti spin	سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
anti g suit	لباس ضد اثر سرعت ثقل
anti knock	ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
anti matter	ضد ماده
anti thesis	انتی تز
anti thesis	برابر نهاد
anti-clockwise	بر خلافجهتعقربههایساعت
anti-theft	دزدگیر
anti-moth	مواد ضد بید فرش
anti-tank	ضد تانک
anti-pollutants	پادآلودگی
anti-pollutant	پادآلودگی
anti-histamines	داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-histamines	آنتی هیستامین
anti-histamines	ضد هیستامین
anti-histamine	داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-histamine	آنتی هیستامین
anti-histamine	ضد هیستامین
anti-hero	نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-heroes	نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-freeze	پاد یخ
anti-freeze	آبگونهی ضد یخ
anti-freeze	ضد یخ
anti wear	مواد افزودنی جهت کاهش سایندگی و فرسایش پشم
anti cyclical	ضد دورهای
anti-Semitism	مخالف با یهودیان
anti semite	ضد یهود
anti semite	مخالف اقوام سامی
anti-Semite	ضد یهود
anti-Semite	مخالف اقوام سامی
anti detonant	مایع ضد بدسوزی
anti derivative	ضد مشتق
anti-Semites	مخالف اقوام سامی
anti social	ضد اجتماعی
anti-social	ضد اجتماعی
anti tr switch	کلید ضد فرگیر
anti air	ضد هواپیمایی
anti air	ضد برتری هوایی دشمن
anti aircraft	ضد هوایی
anti aircraft	پدافند هوایی
anti semitism	مخالف با یهودیان
anti-Semitic	مقرون به دشمنی با نژاد سامی یایهود
anti federalist	اشخاصی که درسال 88-7871 مخالف اساس حکومت امریکا بودند
anti dumping	ضد دامپینگ
anti-Semitic	مخالف نژاد سامی
anti-aircraft	ضد هواپیما
anti dumping	مخالفت تبعیض قیمت بین بازار داخل و خارج از کشور
anti detonation	ضد بدسوزی
anti-Semites	ضد یهود
anti aircraft artillery	توپخانه پدافند هوایی
anti aircraft defense	پدافند ضد هوایی
anti-skating device	دستگاهضدلفزش
anti balance tab	بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
Anti – corruption campaign .	مبارزه با فساد
anti trust law	قانون ضد تراست
anti aircraft artillery	توپخانه ضد هوایی
anti-friction pad	لایهضداصطکاک
anti-aircraft missile	گلولهموشکضدهوایی
anti-ship missile	گلولهموشکضدناو
anti drag wire	اجزاء بست کاری ساختمانی
anti-slip foot	پایه ضد لغزش
anti-slip shoe	پایهضدلغزش
anti-tank missile	گلولهموشکضدتانک
anti-radar missile	گلولهموشکضدرادار
anti-tank rocket	موشکضدتانک
anti-vibration handle	دستهضدلغزش
anti blush tinner	ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
anti collision light	چراغ یا لامپ چشمک زنی که در بالای سکان عمودی یا زیرهواپیما به منظور افزایش قابلیت دیده شدن نصب میگردد
anti comintern pact	...anti
anti menchanized defense	پدافند ضد مکانیزه
anti flood valve	شیر اطمینان مانع طغیان
anti knock property	خاصیت ضدضربه
anti knock property	درجه اکتان
anti development policy	سیاست ضد توسعه
anti interference device	دستگاه ضد تداخل
anti interference capacitor	خازن ضد تداخل
anti inflationary policy	ضد تورمی
anti inflationary policy	سیاست انقباضی
anti induction cable	کابل ضد القا
anti icing fluid	مایع ضد یخ
anti hum condenser	خازن ضد پارازیت
anti drumming sheet	ورق ضد تورم
anti friction bearing	یاطاقان غلطکی
anti freeze pump	پمپ ضد یخ
anti freeze mixture	مخلوط ضد یخ
anti menchanized defense	دفاع ضدمکانیزه
anti meran gambit	گامبی ضد مران در دفاع اسلاو شطرنج
anti parallel feeding	تغذیه مخالف
anti corrosion composition	رنگ ضد زنگ
anti tear strips	باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند
anti submarine carrier	ناو هواپیمابر ضد زیر دریایی
anti strokes line	خط انتی استوکسی
anti dazzle screen	شیشه نورگیر
anti dazzle screen	شیشه ضد نور
anti slip plate	ورقه ضد لغزش
anti skid system	سیستم ضد لغزش
anti propeller end	انتهای موتور که دور از ملخ قرار گرفته
anti dazzle vizor	سایه بان شیشه جلوی اتومبیل
anti servo tab	بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
anti dazzle vizor	افتابگیر
anti flouing paint	رنگ ضد خزه
anti skid chain	زنجیر محافظ در برابر لغزش
anti skid protection	حفافت از لغزش
service anti gas respirator	ماسک ضد گاز
sherman anti trust act	قانون ضد تراست شرمن درایالات متحده امریکا
anti-torque tail rotor	دم چرخانضدلفزش

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com