Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 155 (7 milliseconds)
English	Persian
anti skid	ضد لغزش
Search result with all words
anti skid chain	زنجیر محافظ در برابر لغزش
anti skid protection	حفافت از لغزش
anti skid system	سیستم ضد لغزش
Other Matches
skid	به پهلو سریدن
skid	سرانیدن
skid	از سریدن بازداشتن
skid	تخته پل
skid	ترمزماشین
skid	سرخوردن
skid	تیر پایه
skid	تیر حائل
skid	ترمز کردن سریدن
non skid	سر نخور
skid	راه شکست مسیر سقوط
non skid	لیز نخور
skid	لغزیدن غلتگاه
tail skid	قسمتی که وزن دم هواپیما رامتحمل میشود
non skid quality	خاصیت ضد لغزش
skid chain	زنجیر چرخ
skid fin	باله موازنه در هواپیمای دوباله
skid pad	محدوده روغنکاری شده ازمایش اتومبیل یاموتورسیکلت
skid road	جاده لیز ولغزنده
to skid the wheels	ترمزکردن
skid row	محله مشروب فروشهای ارزان
skid row	ناحیه پست
skid row <idiom>	منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
anti-	تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یکی
anti	در مقابل
anti-	روش کاهش اثرات لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها
anti-	ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
anti-	به معنای "مخالف "
anti	انتی
anti	:پیشوندهاییست بمعنی >ضد< و>مخالف < و >درعوض < و>بجای < و غیره مثل :NTIchrist A
anti-	برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
anti-	سوئیچی که در حین کار مودم از زنگ زدن سایر تلفن ها جلوگیری میکند
anti-	ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
anti	پاد
anti	مخالف علیه
anti	ضد
anti icing	ضد یخ
anti g suit	لباس ضد اثر سرعت ثقل
anti detonant	مایع ضد بدسوزی
anti semitic	ضد یهودی
anti thesis	انتی تز
anti thesis	وضع مقابل
anti sepsis	جلوگیری از رشد وازدیاد میکربها در اثر موادضدعفونی
anti particle	ضد ذره
anti matter	ضد ماده
anti thesis	برابر نهاد
anti knock	ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
anti socialist	ضد سوسیالیستی
anti spin	سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
anti submarine	هواپیمای ضد زیردریایی
anti thesis	نقیض
anti-histamine	داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti wear	مواد افزودنی جهت کاهش سایندگی و فرسایش پشم
anti-theft	دزدگیر
anti-tank	ضد تانک
anti-pollutants	پادآلودگی
anti-pollutant	پادآلودگی
anti-histamines	داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-histamines	آنتی هیستامین
anti-histamines	ضد هیستامین
anti-histamine	آنتی هیستامین
anti-histamine	ضد هیستامین
anti-heroes	نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-hero	نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-freeze	پاد یخ
anti-freeze	آبگونهی ضد یخ
anti-freeze	ضد یخ
anti-clockwise	بر خلافجهتعقربههایساعت
anti-moth	مواد ضد بید فرش
anti capitalist	ضد سرمایه داری
anti-Semite	ضد یهود
anti-Semite	مخالف اقوام سامی
anti federalist	اشخاصی که درسال 88-7871 مخالف اساس حکومت امریکا بودند
anti dumping	مخالفت تبعیض قیمت بین بازار داخل و خارج از کشور
anti dumping	ضد دامپینگ
anti-Semites	ضد یهود
anti social	ضد اجتماعی
anti-social	ضد اجتماعی
anti tr switch	کلید ضد فرگیر
anti-aircraft	ضد هواپیما
anti air	ضد هواپیمایی
anti detonation	ضد بدسوزی
anti derivative	ضد مشتق
anti air	ضد برتری هوایی دشمن
anti aircraft	ضد هوایی
anti aircraft	پدافند هوایی
anti cyclical	ضد دورهای
anti semite	مخالف اقوام سامی
anti semite	ضد یهود
anti-Semitism	مخالف با یهودیان
anti-Semites	مخالف اقوام سامی
anti g suit	لباس ضد فشار ثقل
anti-Semitic	مخالف نژاد سامی
anti semitism	مخالف با یهودیان
anti freezer	ضد یخ
anti freezer	ضد انجماد
anti-Semitic	مقرون به دشمنی با نژاد سامی یایهود
anti aircraft artillery	توپخانه پدافند هوایی
anti aircraft defense	پدافند ضد هوایی
anti-slip foot	پایه ضد لغزش
anti balance tab	بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
anti blush tinner	ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
anti-aircraft missile	گلولهموشکضدهوایی
anti-vibration handle	دستهضدلغزش
anti-radar missile	گلولهموشکضدرادار
anti-ship missile	گلولهموشکضدناو
anti-skating device	دستگاهضدلفزش
anti knock property	درجه اکتان
anti-slip shoe	پایهضدلغزش
anti-friction pad	لایهضداصطکاک
anti-tank missile	گلولهموشکضدتانک
Anti – corruption campaign .	مبارزه با فساد
anti-tank rocket	موشکضدتانک
anti collision light	چراغ یا لامپ چشمک زنی که در بالای سکان عمودی یا زیرهواپیما به منظور افزایش قابلیت دیده شدن نصب میگردد
anti comintern pact	...anti
anti flood valve	شیر اطمینان مانع طغیان
anti flouing paint	رنگ ضد خزه
anti propeller end	انتهای موتور که دور از ملخ قرار گرفته
anti freeze mixture	مخلوط ضد یخ
anti parallel feeding	تغذیه مخالف
anti meran gambit	گامبی ضد مران در دفاع اسلاو شطرنج
anti menchanized defense	دفاع ضدمکانیزه
anti menchanized defense	پدافند ضد مکانیزه
anti freeze pump	پمپ ضد یخ
anti knock property	خاصیت ضدضربه
anti interference device	دستگاه ضد تداخل
anti interference capacitor	خازن ضد تداخل
anti inflationary policy	ضد تورمی
anti inflationary policy	سیاست انقباضی
anti induction cable	کابل ضد القا
anti friction bearing	یاطاقان غلطکی
anti servo tab	بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
anti icing fluid	مایع ضد یخ
anti corrosion composition	رنگ ضد زنگ
anti aircraft artillery	توپخانه ضد هوایی
anti dazzle screen	شیشه نورگیر
anti dazzle screen	شیشه ضد نور
anti trust law	قانون ضد تراست
anti dazzle vizor	افتابگیر
anti dazzle vizor	سایه بان شیشه جلوی اتومبیل
anti tear strips	باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند
anti slip plate	ورقه ضد لغزش
anti drumming sheet	ورق ضد تورم
anti drag wire	اجزاء بست کاری ساختمانی
anti strokes line	خط انتی استوکسی
anti development policy	سیاست ضد توسعه
anti submarine carrier	ناو هواپیمابر ضد زیر دریایی
anti hum condenser	خازن ضد پارازیت
anti-torque tail rotor	دم چرخانضدلفزش
service anti gas respirator	ماسک ضد گاز
sherman anti trust act	قانون ضد تراست شرمن درایالات متحده امریکا

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com