English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 189 (12 milliseconds)
English Persian
anti-friction pad لایهضداصطکاک
Search result with all words
anti-aircraft ضد هواپیما
anti-Semitic مخالف نژاد سامی
anti-Semitic مقرون به دشمنی با نژاد سامی یایهود
anti- برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
anti- سوئیچی که در حین کار مودم از زنگ زدن سایر تلفن ها جلوگیری میکند
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
anti- روش کاهش اثرات لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها
anti- تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یکی
anti- ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
anti- به معنای "مخالف "
anti semitism مخالف با یهودیان
anti-Semitism مخالف با یهودیان
anti semite ضد یهود
anti semite مخالف اقوام سامی
anti-Semite ضد یهود
anti-Semite مخالف اقوام سامی
anti-Semites ضد یهود
anti-Semites مخالف اقوام سامی
anti social ضد اجتماعی
anti-social ضد اجتماعی
anti tr switch کلید ضد فرگیر
anti پاد
anti مخالف علیه
anti ضد
anti :پیشوندهاییست بمعنی >ضد< و>مخالف < و >درعوض < و>بجای < و غیره مثل :NTIchrist A
anti انتی
anti در مقابل
anti air ضد هواپیمایی
anti air ضد برتری هوایی دشمن
anti aircraft ضد هوایی
anti aircraft پدافند هوایی
anti aircraft artillery توپخانه ضد هوایی
anti aircraft artillery توپخانه پدافند هوایی
anti aircraft defense پدافند ضد هوایی
anti balance tab بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
anti blush tinner ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
anti capitalist ضد سرمایه داری
anti collision light چراغ یا لامپ چشمک زنی که در بالای سکان عمودی یا زیرهواپیما به منظور افزایش قابلیت دیده شدن نصب میگردد
anti comintern pact ...anti
anti corrosion composition رنگ ضد زنگ
anti cyclical ضد دورهای
anti dazzle screen شیشه نورگیر
anti dazzle screen شیشه ضد نور
anti dazzle vizor افتابگیر
anti dazzle vizor سایه بان شیشه جلوی اتومبیل
anti derivative ضد مشتق
anti detonant مایع ضد بدسوزی
anti detonation ضد بدسوزی
anti development policy سیاست ضد توسعه
anti drag wire اجزاء بست کاری ساختمانی
anti drumming sheet ورق ضد تورم
anti dumping ضد دامپینگ
anti dumping مخالفت تبعیض قیمت بین بازار داخل و خارج از کشور
anti federalist اشخاصی که درسال 88-7871 مخالف اساس حکومت امریکا بودند
anti flood valve شیر اطمینان مانع طغیان
anti flouing paint رنگ ضد خزه
anti freeze mixture مخلوط ضد یخ
anti freeze pump پمپ ضد یخ
anti freezer ضد یخ
anti freezer ضد انجماد
anti friction bearing یاطاقان غلطکی
anti g suit لباس ضد فشار ثقل
anti g suit لباس ضد اثر سرعت ثقل
anti hum condenser خازن ضد پارازیت
anti icing ضد یخ
anti icing fluid مایع ضد یخ
anti induction cable کابل ضد القا
anti inflationary policy سیاست انقباضی
anti inflationary policy ضد تورمی
anti interference capacitor خازن ضد تداخل
anti interference device دستگاه ضد تداخل
anti knock ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
anti knock property درجه اکتان
anti knock property خاصیت ضدضربه
anti matter ضد ماده
anti menchanized defense پدافند ضد مکانیزه
anti menchanized defense دفاع ضدمکانیزه
anti meran gambit گامبی ضد مران در دفاع اسلاو شطرنج
anti parallel feeding تغذیه مخالف
anti particle ضد ذره
anti propeller end انتهای موتور که دور از ملخ قرار گرفته
anti semitic ضد یهودی
anti sepsis جلوگیری از رشد وازدیاد میکربها در اثر موادضدعفونی
anti servo tab بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
anti skid ضد لغزش
anti skid chain زنجیر محافظ در برابر لغزش
anti skid protection حفافت از لغزش
anti skid system سیستم ضد لغزش
anti slip plate ورقه ضد لغزش
anti socialist ضد سوسیالیستی
anti spin سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
anti strokes line خط انتی استوکسی
anti submarine هواپیمای ضد زیردریایی
anti submarine carrier ناو هواپیمابر ضد زیر دریایی
anti tear strips باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند
anti thesis نقیض
anti thesis وضع مقابل
anti thesis انتی تز
anti thesis برابر نهاد
anti trust law قانون ضد تراست
Other Matches
friction مالش
friction اصطکاک
friction اصطکاک [فیزیک]
friction مالش اختلاف
friction سایش
friction حساسیت
internal friction اصطکاک درونی
internal friction سایش درونی
internal friction مالش درونی سایش داخلی
internal friction اصطکاک داخلی
fluid friction اصطکاک روغنی
internal friction گرانروی
internal friction وشکسانی ویسکوزیته
magnetic friction مالش مغناطیسی
tax friction کاهش تولید ناشی از تغییر رفتاراقتصادی بمنظور کاهش بارمالیاتی
tax friction اصطکاک مالیاتی
static friction اصطکاک ساکن
static friction اصطکاک در استانه حرکت
sliding friction اصطکاک لغزشی
skin friction مقاومت پوسته
side friction اصطکاک جانبی
rolling friction اصطکاک غلتشی
friction clutch کلاچ اصطکاکی
hydraulic friction اصطکاک ابی
friction factor ضریب اصطکاک
friction coefficient ضریب اصطکاک
economic friction اصطکاک اقتصادی
economic friction موانع اقتصادی
coefficient of friction ضریب اصطکاک
circular friction saw اره کمانهای اصطکاکی
friction feed مکانیزم چاپگر که در آن کاغذ با قرار دادن آن بین دوچرخ حرکت میکند
friction feed تغذیه کاغذ توسط گیر دادن یک ورقه کاغذ میان دو غلطک تغذیه کاغذ تک
friction match کبریتی که با اصطکاک ومالش روشن میشود
friction pile شمع مالشی
friction pile شمع اصطکاکی
friction surface سطح اصطکاک ترمز
friction tape نوار چسب
friction velocity سرعت اصطکاکی
friction welding جوشکاری مالشی
gear friction اصطکاک چرخ دنده
coefficient of friction ضریب مالش
friction strip نوارآتشزن
kinetic friction اصطکاک جنبشی
internal friction چسبندگی
angle of friction زاویه اصطکاک
angle of friction زاویه مالش
gear friction losses تلفات اصطکاکی جعبه دنده
friction loss in pipes افت بار در لوله ها
angle of internal friction زاویه اصطکاک داخلی
friction horse power توان تلف شده
friction for fittings and valves اصطکاک در شیرها و بستها
brush friction loss اتلاف مالشی زغال
magnetic friction clutch کلاج مالشی مغناطیسی
coefficient of internal friction ضریب اصطکاک داخلی
surface friction drag پسای اصطکاک سطح
vincent friction screw press پرس وینسنت
four column friction screw press پرس اصطکاکی چهار ستونی
anti-histamine آنتی هیستامین
anti-heroes نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-hero نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-histamine ضد هیستامین
anti-freeze پاد یخ
anti-freeze آبگونهی ضد یخ
anti-histamines ضد هیستامین
anti-histamines آنتی هیستامین
anti-pollutant پادآلودگی
anti-pollutants پادآلودگی
anti-tank ضد تانک
anti-histamine داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-theft دزدگیر
anti-histamines داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-freeze ضد یخ
anti wear مواد افزودنی جهت کاهش سایندگی و فرسایش پشم
anti-moth مواد ضد بید فرش
anti-clockwise بر خلافجهتعقربههایساعت
anti-tank missile گلولهموشکضدتانک
anti-aircraft missile گلولهموشکضدهوایی
Anti – corruption campaign . مبارزه با فساد
anti-vibration handle دستهضدلغزش
anti-tank rocket موشکضدتانک
anti-slip shoe پایهضدلغزش
anti-slip foot پایه ضد لغزش
anti-skating device دستگاهضدلفزش
anti-ship missile گلولهموشکضدناو
anti-radar missile گلولهموشکضدرادار
anti-torque tail rotor دم چرخانضدلفزش
sherman anti trust act قانون ضد تراست شرمن درایالات متحده امریکا
service anti gas respirator ماسک ضد گاز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com