Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 174 (9 milliseconds)
English	Persian
army commander	فرمانده ارتش
army commander	فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
Other Matches
commander of d.	سرلشگر
commander	ارشد
commander	سرکرده تخماق
commander of d.	فرمانده
commander	فرمانده یکان ناخدا سوم فرمانده سوم ناو
commander	فرمانده
commander	سردار
corps commander	فرمانده سپاه
company commander	فرمانده گروهان
commander's manual	ائین نامه راهنمای فرماندهان راهنمای فرماندهان در امر اموزش
commander's guidance	دستورالعمل فرماندهی راهنمای طرح ریزی فرمانده
sector commander	فرمانده ناحیه پدافند هوایی
division commander	فرمانده لشگر
territorial commander	فرمانده سرزمینی
sector commander	فرمانده ناحیه
relief commander	گروهبان پاسدار یا پاسبخش
regiment commander	فرمانده هنگ
lieutenant commander	دریابان
fleet commander	فرمانده ناوگان
commander's seat	صندلیفرمانده
exercise commander	فرمانده مانور
commander's estimate	براورد فرماندهی
commander's call	ساعات در اختیار فرماندهی
battery commander	فرمانده اتشبار
battalion commander	فرمانده گردان
blue commander	فرمانده نیروهای خودی فرمانده نیروهای ابی
brigade commander	فرمانده تیپ
chalk commander	فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی
supreme commander	فرماندهی عالی ارتش فرماندهی کل قوا فرماندهی کل
commander in chief	فرمانده کل
commander in chief	فرمانده کل
commander in chief	فرمانده کل قوا سر فرماندهی
commander-in-chief	فرمانده کل
wing commander	سرهنگ دوم هوایی
commander of the faithful	امیرالمومنین
commander's call	در اختیار فرماندهی
commander's concept	تدبیر فرمانده
commander's concept	تدبیر عملیاتی فرمانده
supreme commander's staff	ستاد عالی ارتش
supreme commander's staff	ستاد کل ارتش
tactical air commander	فرمانده نیروی هوایی تاکتیکی
combat commander's insignia	علامت فرماندهی بر یکان رزمی
air defense commander	فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
area air defense commander	فرمانده منطقه پدافند هوایی
army	ارتش نیروی زمینی
army	نیرو زمینی
army	صف
army	جمعیت
army	سپاه گروه
army	جیش
army	لشگر
army	دسته
the a of the army	پیشرفت ارتش
army	ارتش
conscript army	ارتش سربازان وفیفه
army helicopter	هلیکوپتر ارتشی [نظامی] [حمل و نقل هوایی]
army helicopter	چرخبال ارتشی [نظامی] [حمل و نقل هوایی]
theater army	نیروی زمینی صحنه عملیات
army troops	یکانهای رده ارتش
secretary of the army	وزیر نیروی زمینی
army troops	عدههای ارتشی یکانهای نیروی زمینی
to join the army	به سربازی رفتن
regular army	ارتش کادر ثابت
regular army	ارتش دائمی
the main army	بخش عمده ارتش
the losses of the army	تلفات ارتش
right wing of army	جناح یمین
right wing of army	پهلوی راست میمنه
standing army	ارتش دائمی
standing army	ارتش منظم
regular army	ارتش منظم
the red army	ارتش سرخ
department of the army	وزارت نیروی زمینی
to serve in the army	درارتش خدمت کردن
Territorial Army	ارتشتحتآموزشبریتانیا
field army	ارتش رزمی
field army	ارتش صحرایی
field army	ارتش
to lead an army	لشکر کشیدن
theater army	ارتش مستقر در صحنه عملیات
standing army	ارتش کادر ثابت
army corps	سپاههای نیروی زمینی
army artillery	توپخانه نیروی زمینی
army corps	سپاههای ارتش
army of observation	عده دیدبانی
army of occupation	نیروی اشغال کننده
army of occupation	نیروی اشغالگر
army of occupation	ارتش فاتح ارتش اشغالگر
army aviation	هواپیمای نیروی زمینی هوانیروز
army attache	وابسته زمینی
army aviator	خلبان نیروی زمینی
army aviator	خلبان هوانیروز نیروزفر
army base	پایگاه نیروی زمینی
army depot	امادگاه نیروی زمینی
army forces	نیروهای زمینی
army forces	نیروهای ارتشی یکانهای ارتشی
army corpa	ستون
army component	نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
army in the field	ارتش مستقر در صحنه عملیات
army in the field	نیروی زمینی درصحنه عملیات
army base	پادگان نیروی زمینی
army attache	وابسته نظامی
army of occupation	نیروهای اشغالی
army regulation	نظام نامه ارتشی
army stores	فروشگاه ارتش
army group	گروه ارتش
army staff	ستادارتش
army staff	ستاد نظامی
army aircraft	هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
army corpa	سپاه
army terminals	باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
Salvation Army	تشکیلات مسیحیان که هدفش تبلیغ دینی وکمک بفقرا است
active army	ارتش پیمانی ارتش کادر ثابت
to outflank an army	گرد سپاهی گشتن و از پهلوبدان تاخت کردن
active army	ارتش کادر
army staff	ستاد نیروی زمینی
army regulation	مقررات ارتشی
army reserve	احتیاط نیروی زمینی
army reserve	قسمت احتیاط نیروی زمینی
army artillery	توپخانه ارتش
reserve army of unemployed	سپاه ذخیره بیکاران
To what do you attributeThe failure of the army?	شکست ارتش را به چه چیز نسبت میدهید ؟
army nurse corps	قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
After his discharge from the army, he came to Tehran .	پس از اینکه از خدمت ارتش مرخص شد آمد تهران.
The army had to retreat from the battlefield.	ارتش مجبور به عقب نشینی از میدان جنگ شد.
army alpha test	ازمون الفای ارتش
the army lost heavily	ارتش تلفات سنگین داد
Swiss army knife	دستهچاقوسوئیسی
army beta test	ازمون بتای ارتش
women's army corps	ارتش زنان
army assault team	تیم هجومی نیروی زمینی
to discharge someone without honor [from the army]	اخراج کردن کسی به علت عدم صلاحیت خدمتی
women's army corps	قسمت زنان ارتش
army training program	برنامه اموزش نیروی زمینی
army deposit fund	سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
army deposit fund	پس انداز انفرادی افراد
army post office	پستخانه نیروی زمینی
army post office	شعبه پستی نیروی زمینی
army postal clerk	متصدی پست ارتشی
army program memorandum	لایحه برنامههای نیروی زمینی
army program memorandum	لایحه برنامههای ارتشی
army operations center	مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
army reserve command	فرماندهی احتیاط نیروی زمینی قسمت احتیاط ارتش
army service area	منطقه سرویس نیروی زمینی
army service area	منطقه عقب ارتش
combined arms army	ارتش مختلط ارتش متشکل از نیروهای مرکب
chief army censor	افسر نافر فرماندهی عملیات مشترک نیروی زمینی
army standard score	نمرات استاندارد و اندازههای بدنی افراد
assistant secretary of the army	معاون وزیر نیروی زمینی
army training program	برنامه اموزش نظامی
army personnel system	سیستم عملیات پرسنلی نیروی زمینی
army personnel center	مرکز عملیات پرسنلی نیروی زمینی
industrial reserve army	ارتش ذخیره صنعتی
army general staff	ستاد عمومی ارتش
army general staff	ستادنیروی زمینی
reserve army of unemployed	ارتش ذخیره بیکاران
combined arms army	ارتش مرکب
army landing forces	نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
army management structure	سازمان مدیریت نیروی زمینی
army training test	راهنمای ازمایشات یکانهای ارتشی راهنمای ازمایش یکانها
left wing of army	جناح یسار
left wing of army	پهلوی چپ میسره
army national guard	گارد ملی وابسته به نیروی زمینی
army material program	برنامه تهیه اماد نیروی زمینی
army material command	فرماندهی اماد نیروی زمینی
army airdefense command post	پاسگاه فرماندهی پدافندهوایی نیروی زمینی
army classification battery test	ازمون کارایی پرسنلی ازمون قابلیت انفرادی
army genetal classification test	ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
air force personnel with the army	پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
army training and evaluation program	برنامه اموزش و ارزیابی یکانهای نیروی زمینی
army class manager activity	سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
army ready material program	برنامه بهبود امادگی رزمی اماد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com