English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 84 (2 milliseconds)
English Persian
as fresh as a daisy <idiom> مثل یک دسته گل
Search result with all words
To be as fresh as a daisy. تروتازه بودن
Other Matches
daisy گل افتاب گردان
daisy گل مروارید
daisy chain سومین را و... فراخوانی می کنند
daisy chain زیر تابعی در برنامه که سایرین را در یک مجموعه فراخوانی میکند. اولین تابع دومین
daisy chain خط ی که تمام خروجیهای وقفه وسایل را به CPU متصل میکند
daisy chain روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
daisy chain باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
daisy cutter اسبی که پایش راکم از زمین بلندمیکند
daisy ham قسمتی از گوشت یا استخوان دود داده شانه خوک
daisy wheel عضو چاپ کننده در یک چاپگرچرخ دوار
daisy chain ارسال یا تغییر دهد
yellow daisy گل پنچ هزاری
globe daisy یکجورگل مروارید
moon daisy گل داودی
ox eye daisy گل داودی
yellow daisy گل ژاپونی
daisy chain interrupt یک سیستم وقفه که در ان دستگاههای جانبی از طریق گذرگاه به کامپیوتر وصل می شوند
daisy wheel printer چاپگرچرخشی
daisy wheel printer چاپگر چرخ دوار
daisy wheel printer چاپگر اصلی ضربهای
fresh- طغیان اب
fresh- شیرین
fresh- سرخوش
fresh <adj.> دست اول
fresh <adj.> پر رو
fresh <adj.> گستاخ
fresh <adj.> بی شرم
fresh- اماده
fresh- خنک شدن
fresh تر وتازه
fresh خنک شدن
fresh تازه کردن
fresh خنک
fresh خنک ساختن
fresh بتارزگی
fresh جسور
fresh تازه کار ناازموده پر رو
fresh سرد تازه نفس
fresh زنده
fresh باروح
fresh بانشاط
fresh خرم
fresh تازه
fresh اماده
fresh سرخوش
fresh شیرین
fresh- خنک
fresh- باروح
fresh- تازه کار ناازموده پر رو
fresh- بانشاط
fresh- زنده
fresh- خرم
fresh- جسور
fresh- بتارزگی
fresh- خنک ساختن
fresh طغیان اب
fresh- تر وتازه
fresh- سرد تازه نفس
fresh- تازه کردن
fresh- تازه
Don't get fresh with me! پررویی نکن !
as fresh as a rose <idiom> مثل هلوی پوست کنده
This isn't fresh. این تازه نیست.
Do you have any fresh fruit? آیا میوه تازه دارید؟
take fresh heart دلگرم شدن
Shall we go out for some fresh air ? موافقی برویم کمی هوا بخوریم ؟
fresh air هوایآزاد
fresh target هدف جدید
fresh water اب شیرین
fresh water اب گوارا
fresh gale بادی که با سرعت ساعتی 93تا 64 میل بوزد
fresh breeze بادی که ساعتی 23 کیلومتربوزد
break fresh ground <idiom> از راهی تازه به جایی رسیدن
Take a fresh sheet of paper. یک ورق کاغذ تازه ( نوشته نشده ) بردار
to break fresh ground کارنکردهای راکردن
to break fresh ground راه نرفتهای رارفتن
A fresh lease of life. عمر دوباره
Mild fresh from the cow. شیر تازه دوشیده شده
The boy is fresh from school. پسرک تازه مدرسه راتمام کرده
There is just no comparison between canned vegetables and fresh ones. سبزیجات کنسرو شده و سبزیجات تازه اصلا قابل مقایسه نیستند.
fresh water ; fruit juice. آب شیرین (تازه )؛آب میوه
Fresh flowers (fruit,eggs,milk). گل ( میوه ،تخم مر غ ،شیر )تازه
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com