English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 92 (6 milliseconds)
English Persian
associative processor پردازنده انجمنی
Other Matches
associative انجمنی
associative شرکت پذیر
associative variable متغیر انجمنی
associative process فرایند تجمعی
associative shift جابجایی تداعی
associative stopage انباره انجمنی
associative storage انباره انجمنی
associative storage یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
associative thinking تفکر تداعی گرا
associative property شرکت پذیری [ریاضی]
associative law شرکت پذیری [ریاضی]
associative rule شرکت پذیری [ریاضی]
associative memory حافظه شرکت پذیر
associative memory حافظه تداعی
associative addressing محلی که توسط محتوایش آدرس دهی شده است و نه شماره یا آدرس
associative addressing روش باز یابی داده که از بخش داده و نه از آدرس آن استفاده میکند
associative addressing پردازندهای که از حافظه انجمنی استفاده میکند
associative addressing محلی که توسط محتوایش آدرس دهی شده است و نه آدرسش
associative facilitation سهولت ناشی از تداعی
associative fluency سیالی تداعی
associative inhibition بازداری ناشی از تداعی
associative law قانون شرکت پذیری
associative mechanism مکانیسم تجمعی
associative memory حافظه انجمنی
processor کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه داده برای عملیات ریاضی خیلی سریع
processor به صورت همزمان همزمان کار کند
processor پردازندهای که از حافظه جانبی استفاده میکند
processor ریزپردازنده جدا در سیستم که حاوی توابع خاصی تحت کنترل پردازنده مرکزی است
processor عمل کننده
processor برنامه که از یک زبان به کد ماشین ترجمه میکند.
processor پردازندهای که بین منبع ورودی و کامپیوتر مرکزی است , کار آن پردازش داده دریافتن برای کاهش بار کاری کامپیوتر اصلی است
processor عمل اورنده
processor پردازشگر
processor تمام کننده
processor تکمیل کننده
processor پردازنده مخصوص مثل پردازنده آرایهای یا عددی که میتواند برای بهبود کارایی با پردازنده اصلی کار کند
processor پردازنده جانبی مخصوص
processor استفاده از چندین کامپیوتر کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
processor وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که قادر به تغییر داده طبق دستورات است
processor سیستم کامپیوتری با دو پردازندهه برای اجرای سریع تر برنامه
processor کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...
processor پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را کد گشایی و اجرا میکند طبق کد برنامه
processor وارد کردن داده توسط اپراتور که توسط کامپیوتر اجرا میشود
processor ارسال سیگنال ورودی به پردازنده , بررسی درخواست توجه که باعث توقف آنچه در حال اجرا است میشود و به رسانه فراخوان پاسخ میدهد
processor که طبق سرعت پردازنده و نه رسانه جانبی تنظیم شده است
processor سیستم کامپیوتری یا الکترونیکی برای پردازش تصویر
processor تقسیم کننده سیگنال که توسط ریز پردازندهای در شبکه کنترل میشود
processor ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
processor کلمهای که حاوی تعدادی بیت وضعیت مثل پرچم رقم نقلی , صفر و سرریز است
processor پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
processor پردازنده
i/o processor پردازنده ورودی و خروجی
food processor اجزایمخلوطکن
communications processor پردازشگرارتباطات
communications processor پردازنده مخابراتی
command processor سیستم عامل فرمانی
attached processor ریز پردازنده جدا در سیستم که تحت کنترل واحد پردازش مرکزی توابع خاصی را انجام میدهد
central processor پردازشگر مرکزی
central processor پردازنده مرکزی
centarl processor unit processing central
attached processor پردازنده الصاقی
language processor پردازشگر زبان
processor bound اشاره به فرایندهایی میکندکه به محض استفاده از واحدپردازش مرکزی جهت اجرای پردازش یا محاسبه حقیقی سرعتش کم میشود
array processor پردازشگر ارایه
satellite processor پردازشگر پیرو
vector processor پردازنده برداری
word processor کلمه پرداز
data processor داده پرداز
continuous processor دستگاه چاپ متوالی عکس چاپ کننده مداوم عکس
macro processor درشت پردازشگر
parallel processor موازی پرداز
post processor پس پردارنده
language processor زبان پرداز
post processor پس پرداز
down line processor پردازندهای که در ترمینال یک شبکه ارتباطات قرار دارد وانتقال داده را اسان میکند
peripheral processor پردازشگر جنبی
parallel processor پردازنده موازی
data processor پردازنده داده ها
macro processor پردازشگرماکرو
sound digitizing processor گزارهصدایکامپیوتری
stand alone word processor کلمه پرداز خودکفا
raster image processor پردازشگر تصویر شبکهای
data communications processor پردازنده ارتباطات داده ها
back end processor پردازنده کمکی تک منظوره
bit slice processor پردازشگر قطعه بیتی
bit slice processor روش معماری ریزپردازنده ها
input output processor پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
front end processor پردازشگر جلو و انتها پردازشگر نهایی
communicating word processor پردازنده کلمه یا ایستگاه کاری که قادر به ارسال و دریافت داده است
dedicated word processor کلمه پرداز اختصاصی
processor dtate word کمله وضعیت پردازشگر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com