English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 57 (5 milliseconds)
English Persian
asynchronous alternator ژنراتور اسنکرون
Other Matches
alternator متناوب ساز
alternator دینام جریان متناوب
alternator مولد جریان متناوب
alternator ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternator الترناتور
alternator تناوب گر
alternator دستگاه تولید برق متناوب الترناتور
alternator تناوبگر
uniphase alternator تناوبگر تک فاز
diphase alternator تناوبگر دو فازی
inductor alternator توربو ژنراتور
monocyclic alternator تناوبگر همدور
polyphase alternator تناوب گر چندفازی
synchronous alternator مولد جریان متناوب سنکرون
two phase alternator مولد دو فازه
induction alternator تناوبگر القایی
high frequency alternator مولد فرکانس بالا
high frequency alternator ژنراتورفرکانس بالا
asynchronous ارتباطی که از hadshaking برای یکسان کردن ارسال داده استفاده می کنند
asynchronous مختلف الزمان
asynchronous اسنکرون
asynchronous ناهماهنگ
asynchronous ناهمگام
asynchronous ناهمزمان
asynchronous غیرمعاصر
asynchronous غیرهمزمان
asynchronous ارسال داده بین وسایلی که مط ابق با ساعت نیستند و هر وقت آماده بودند ارسال می شوند
asynchronous داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
asynchronous 1-روش ارسال سریع داده
asynchronous ارسال داده با استفاده از سیگنال hadshaking به جای سیگنال ساعت برای یکنواخت کردن باسهای داده
asynchronous تابعی که جداگانه از برنامه اصلی اجرا میشود و وقتی اجرا میشود که یک موقعیتهای خاصی به وجود آمده باشند
asynchronous اتصال به کامپیوتر برای دستیابی غیر یکنواخت به داده
asynchronous اتصال یک ترمینال که به یک وسیله دیگر متصل است به طوری که این دو نیاز نیست هم سان باشند
asynchronous 1-کامپیوتری که از یک عمل به عمل دیگر طبق سیگنالهای دریافت شده پس از خاتمه فرآیند تغییر میکند. 2-کامپیوتری که در آن یک فرآیند در آغاز ورود سیگنال یا داده آغاز میشود به جای اینکه مط ابق با باس ساعت باشد
asynchronous مداری که به کامپیوتر اجازه میدهد که دادههای سریال را به کمک دستیابی غیر همسان دریافت و ارسال کند
asynchronous کامپیوتری که به شبکهای وصل است تا شماره گیری مودم ها را کنترل کند و به کاربران در فاصله دور اجازه استفاده از اتصال مودم و دستیابی به شبکه بدهد
asynchronous در یک شبکه با استفاده از خانههای داده با اندازه ثابت
asynchronous انتقال داده بین دو وسیله که بدون هر گونه سیگنال زمانی قابل پیش بینی انجام میشود
asynchronous 2-استاندارد CCITT , ANSI مربوط به ارسال خانه
asynchronous impedance ناگذرایی ناهمزمان
asynchronous admittance گذرایی ناهمزمان
asynchronous commuinication ارتباط ناهمزمان
asynchronous device دستگاه ناهمگام
asynchronous computer کامپیوتر ناهنگام
asynchronous computer نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
asynchronous computer کامپیوتر غیرهمزمان
asynchronous control کنترل ناهمگام
asynchronous transmission مخابره غیرهمزمان
asynchronous transmission مخابره ناهمگام
asynchronous transmission انتقال غیرهمزمان
asynchronous device دستگاه غیرهمزمان
asynchronous reactance راکتانس ناهمزمان
asynchronous motor موتور ناهمزمان
asynchronous transmission اطلاعات در فواصل زمانی بدون قاعده و نامنظم به وسیله قراردادن یک بیت شروع قبل از هر کاراکتر ویک بیت خاتمه پس از ان انتقال می یابند
three phase asynchronous motor موتور اسنکرون سه فازه
asynchronous time division multiplexing تسهیم زمانی ناهمگام
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com