Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 123 (6 milliseconds)
English	Persian
authentication equipment	وسایل تعیین معرف
authentication equipment	وسایل تعیین نشانی
Other Matches
authentication	اطمینان از اینکه چیزی صحیح است
authentication	استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
authentication	به سند یا رونوشت مصذق ان اعتبار و اقتدار قانونی دادن به نحوی که در مقام اثبات قانونا قابل ارائه باشد
authentication	تعیین نشانی تعیین معرف کردن
authentication	تعیین اعتبار و صحت اسناد اعلام نشانی کردن
authentication	تصدیق
authentication	سندیت
authentication code	سیستم نشانی رمزی معرفهای رمزی
net authentication	اعلام معرف در شبکه
net authentication	معرفی ایستگاههای شبکه
authentication system	سیستم تعیین معرف
authentication system	سیستم تعیین و اعلام نشانی
agent authentication	معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
TAN [Transaction authentication number]	رمز یکبار مصرف
equipment	ساز وبرگ
equipment	اثاثیه
equipment	دستگاه
equipment	خطای سخت افزاری و نه نرم افزاری
equipment	تجهیز
equipment	لوازم
equipment	اثاثه
equipment	تجهیزات
equipment	ساز و برگ
equipment	تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
equipment	وسایل مورد نیاز برای کار در یک کارخانه یا شرکت
output equipment	تجهیزات خروجی
peripheral equipment	تجهیزات جنبی
pool equipment	وسایل پارک موتوری
radar equipment	تجهیزات رادار
nitriting equipment	تجهیزات ازت دهی
equipment reserve	ذخیره تجهیزاتی
extra equipment	تجهیزات اضافی
extra equipment	متعلقات ویژه
garage equipment	تجهیزات گاراژ
handling equipment	تجهیزات بار
honing equipment	تجهیزات سنگ زنی
machine equipment	تجهیزات ماشین
protective equipment	تجهیزات حفافتی
equipment logbook	دفترچه خدمتی تجهیزات
sampling equipment	دستگاه نمونه گیر
sonic equipment	وسایل اوایی
equipment rack	پایهوسایل
equipment lock	قفلتجهیزات
equipment compartment	کوپهتجهیزات
camping equipment	لوازم مخصوصاردو
x ray equipment	تجهیزات اشعه رونتگن
ventilating equipment	تجهیزات تهویه
two way telephone equipment	تجهیزات مکالمه متقابل تاسیسات مکالمه تلفنی
transfer equipment	تجهیزات
test equipment	دستگاه ازمایش لامپ
test equipment	وسایل ازمایش
telephone equipment	تجهیزات تلفن
telephone equipment	دستگاه تلفن
technical equipment	تجهیزات فنی
table of equipment	جدول ساز و برگ
standby equipment	تجهیزات جانشینی
sonic equipment	وسایل اوازی
pool equipment	وسایل تعمیرگاه
equipment logbook	دفتر تجهیزات
accessory equipment	وسایل یدکی
control equipment	ابزار وارسی ابزار پایش
control equipment	ابزار نظارت
auxiliary equipment	وسائل کمکی
mechanical equipment	تجهیزات مکانیکی
check out equipment	وسایل بازدید محل
check out equipment	وسایل ازمایشگاهی
auxiliary equipment	تجهیزات جانبی
auxiliary equipment	وسایل کمکی
auxiliary equipment	وسایل یدکی
auxiliary equipment	تجهیزات کمکی
ancillary equipment	تجهیزات پیرامونی
ancillary equipment	تجهیزات جانبی
ancillary equipment	وسیله جانبی
ancillary equipment	equipment peripheral
ancillary equipment	وسیلهای که کاری را ساده تر میکند ولی واقعا نیاز نیست
ancillary equipment	تجهیزات اضافی
cryptoancillary equipment	وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
deadlined equipment	لوازم و تجهیزات از کار افتاده
equipment compatibility	همسازی تجهیزاتی
equipment bag	ساک دستی بازیگر
electric equipment	تجهیزات الکتریکی
equipment failure	خرابی تجهیزاتی
accessory equipment	تجهیزات یدکی
equipment bay	محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
automobile radio equipment	رادیوی اتومبیل
ground airport equipment	تجهیزاتزمینیهواپیما
fired process equipment	دستگاه خشک کن شعلهای
t parameter equipment circuit	مدار معادل به صورت " T "
aircraft role equipment	تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
aircraft mission equipment	وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
airborne intercept equipment	وسایل استراق سمع هوابرد
heat treating equipment	تاسیسات عملیات حرارتی
technical equipment compartment	قسمتوسایلتخصصی
I expended all my capital on equipment.	تمام سرمایه ام راصرف خرید لوازم کردم
error of measuring equipment	خطای وسیله اندازه گیری [ریاضی]
precision measuring equipment	تجهیزات سنجش دقیق
dust collection equipment	وسایل گردگیری
core blowing equipment	تجهیزات دمیدن هسته
crushing and grinding equipment	دستگاههای خرد کننده
paint spraying equipment	تجهیزات رنگ پاشی
mold making equipment	تجهیزات قالب سازی
original equipment manufacturer	سازنده تجهیزات اصلی
original equipment manufacturer	شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند
oil reclamation equipment	تجهیزات احیا روغن
data communications equipment	تجهیزات ارتباطات داده ها
data terminal equipment	تجهیزات ترمینال داده
peripheral equipment operator	متصدی تجهیزات جانبی
mobile lubricating equipment	تجهیزات روغنکاری متحرک
mobile equipment pool	بنه متحرک افزارهای ویژه درسطح گروهان و گردان ودسته
concrete vibrating equipment	ویبراتور بتن
emergency brake equipment	تجهیزات ترمز اضطراری
producer durable equipment	تجهیزات با دوام تولیدی
digital equipment corporation	سازنده انواع سیستمهای مینی کامپیوتر
induction melting equipment	تجهیزات ذوب القائی
image conversion equipment	دستگاه مبدل تصویر
high tension bridge equipment	دستگاه ازمایش فشار قوی
high frequency heating equipment	تاسیسات حرارتی فرکانس بالا
table of organization and equipment (toe	جدول سازمان و تجهیزات
heating/air conditioning equipment	وسائلگرمادهی
aviation life support equipment	وسایل حفظ جان مسافرین درپرواز سینه بند نجات
heating/air conditioning equipment	تهویه

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com