English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
automated intelligence file پرونده اطلاعاتی کامپیوتری
Other Matches
automated بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automated خود کار کردن
automated نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automated خودکار کردن
automated مکانیزه کردن
automated purchasing خرید بصورت اتوماتیک
automated office دفتر خودکار
automated flowchart ترسیم نمودار به صورت خودکار
automated teller machine ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
automated data processing پردازش داده به صورت خودکار
bankers automated clearance system سیستم انتقال پول بین بانکها با استفاده از اتصالات کامپیوتری دریک شبکه امن
intelligence اطلاعات
intelligence فرشته
intelligence 1-توانایی پاسخ دادن . 2-توانایی وسیله برای اجرای و پردازش برنامه
intelligence هوش
intelligence زیرکی
intelligence فراست
intelligence اطلاعات نظامی
intelligence فهم بینش
intelligence اطلاع
intelligence خبرگیری جاسوسی
intelligence روح پاک یادانشمند
intelligence اگاهی
intelligence طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
to give intelligence اگاهی دادن
social intelligence هوش اجتماعی
crystalized intelligence هوش متبلور
combat intelligence اطلاعات رزمی
weather intelligence اطلاعات هواشناسی
concrete intelligence هوش عینی
verbal intelligence هوش کلامی
counter intelligence ضداطلاعات
critical intelligence اطلاعات مهم
critical intelligence اطلاعات حیاتی
to give intelligence خبر دادن
departmental intelligence اطلاعات اداری
departmental intelligence اطلاعات وزارت خانهای
intelligence test ازمایش هوش
the supreme intelligence عقل کل
biographical intelligence اطلاعات مربوط به بیوگرافی افراد
intelligence estimate براورد اطلاعات
intelligence office دفتر اطلاعات
intelligence office دفتر راهنمایی
intelligence journal دفتریادداشت اطلاعات
intelligence journal دفتر روزنامه اطلاعات
intelligence estimate براورداطلاعاتی
intelligence department ادارهای که وفیفه اش جمع اوری اطلاعات است
intelligence department اداره اطلاعات
intelligence data عناصر اطلاعات
intelligence cycle مدار اطلاعاتی
intelligence collection طرح جمع اوری اطلاعات
intelligence collection جمع اوری اطلاعات
intelligence annex پیوست اطلاعاتی
intelligence annex پیوست اطلاعات
intelligence process جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
intelligence service قسمت اطلاعات
intelligence service اداره اطلاعات
dispersed intelligence یک سیستم شبکه که در ان قدرت محاسباتی در کل شبکه کامپیوتری توزیع یا پخش شده است
tactical intelligence اطلاعات جنگی
tactical intelligence اطلاعات تاکتیکی
intelligence quotient عددی که هوش و زیرکی شخص را نشان میدهد
general intelligence هوش عمومی
military intelligence اطلاعات نظامی
marketing intelligence اطلاعات بازاریابی
machine intelligence هوش ماشین
local intelligence هوش محلی
intelligence test ازمون هوش
intelligence summary خلاصه وضعیت اطلاعاتی
intelligence summary خلاصه اطلاعاتی
intelligence signal پیام خبری
fluid intelligence هوش سیال
artificial intelligence طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
artificial intelligence هوش مصنوعی
artificial intelligence هوش ساختگی
acoustical intelligence اطلاعات جمع اوری شده ازسیستم صوتی
artificial intelligence هوش ماشینی
periodic intelligence report گزارش نوبهای اطلاعاتی
Central Intelligence Agency مرکز اداره اطلاعات [ایالات متحده آمریکا]
stanford binet intelligence scale مقیاس هوشی استانفورد-بینه
wechsler adult intelligence scale مقیاس هوشی وکسلر برای بزرگسالان
lorge thorndike intelligence test هوش ازمای لورج- ترندایک
leiter adult intelligence scale مقیاس هوشی لایتر برای بزرگسالان
The answer to terrorism must be better intelligence and improved international cooperation. پاسخ به تروریسم باید اطلاعات بهتر سازمان مخفی و بهبودی همکاری های بین المللی باشد.
file پرونده ستون
file ستون
file بخشی از داده روی کامپیوتر
file در صف راه رفتن
file به صورت رکوردهای جداگانه که حاوی داده به حروف , ارقام و گرافیک است
file ساییدن پرداخت کردن
file name نام پرونده
file name نام فایل
keep on file بایگانی کردن
file بایگانی کردن
file صف درپرونده گذاشتن
file قطار
file فهرست
file صورت
file دسته کاغذهای مرتب
file پرونده
file سوهان زدن
file در بایگانی نگاه داشتن ضبط کردن
file رژه رفتن
file ردیف صف به صف کردن
file به خط کردن
file ستون کردن بایگانی کردن
file اصلاح کردن
file بایگانی
file اهن سای
file فایل
to keep on file ضبط کردن
file سوهان
to file off or away باسوهان بردن
com file COفایل
com file در سیستم عاملهای PC مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان کننده این است که فایل حاوی کد ماشین است به صورت دودویی وتوسط سیستم عامل قابل اجراست
to file off or away زدودن
associated file متن یا فایلی که به برنامه کاربردی اصلی اش متصل است
associated file وقتی فایل را انتخاب می کنید
associated file سیستم عامل به طور خود کار از ابتدای برنامه کار بردی آغاز میکند
to file off رژه رفتن
to keep on file درپرونده نگاه داشتن
I/O file داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
volatile file فایل فرار
invisible file فایل نامرئی
labeled file پرونده برچسب دار
inverted file فایل وارونه
multivolume file فایل بسیار بزرگی که نیازمندبیش از یک بسته دیسک
trickle file فایل چکهای
multireel file پرونده چند حلقهای
mill file سوهان دستی
MIDI file فایل ذخیره شده روی PC که حاوی نتهای موسیقی و اطلاعات صوتی است که توسط کارت وسط MIDI به قطعه موسیقی ارسال میشود
master file فایل اصلی پرونده اصلی
master file شاه پرونده
transaction file فایل تغییرات
random file پرونده تصادفی
logical file فایل منطقی
logical file پرونده منطقی
transaction file فایل تراکنش پرونده تراکنش
local file فایل محلی
inverted file فایل معکوس
inverted file فایل معکوس شده
suspension file پوشهآویزان
to file an application to somebody از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
to file a petition بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
indian file ستون یک
hidden file فایل مخفی
hidden file فایل پنهان
granfather file نگهداری می شوند
granfather file یک طرح حفافتی که در ان سه فایل جدید
grandfather file سومین گونه معروف فایل پشتیبان پس از فایل پدر و فرزند
grandfather file دوره زمانی که در آن فایل اصلی پدربزرگ بهنگام سازی میشود تا فایل پدر جدید تولید کند و فایل پدر قدیمی پدربزرگ میشود
spike file بایگانیسوزنی
rotary file پروندهچرخشی
volatile file پرونده فرار
to bite a file اب درهاون ساییدن
file leader سردسته
WAV file روش استاندارد مرتب کردن سیگنال آنالوگ به صورت دیجیتال در O ویندوز ماکروسافت .
WAVE file روش استاندارد مرتب کردن سیگنال آنالوگ به صورت دیجیتال در O ویندوز ماکروسافت .
file defragmentation پیوند تکههای فایل
work file نوار مغناطیسی که برای فایل خراب شده به کارمی رود
sequential file فایل ترتیبی
work file فضای کاری که برای کار جاری اشغال شده است
expanding file فایلگسترده
file guides راهنمایپرونده
open file فایل باز
three square file سوهان سه گوش
system file فایل سیستم
suspense file پرونده بلاتکلیف
suspense file پرونده معلق
string file پرونده رشتهای
static file فایل ایستا
static file پرونده ایستا
source file فایل مبدا
son file فایل پسر
son file آخرین گونه کاری یک فایل
single file به ستون یک
single file به ستون یک حرکت کنید
single file ستون یک
to file past رژه رفتن
tag file فایل برچسب
threaded file پرونده نخی
threaded file فایل نخی
to bite a file اهن سردکوبیدن
the rank and file توده مردم عادی
the rank and file توده ارتش
the rank and file سربازان
text file فایل متن
text file فایل نوشتاری
test file پرونده ازماینده
tape file پرونده نواری
tang of file محور سوهان
tag file پرونده برچسب
single file یک ردیف ستون
single file صف نظامی که یکی یکی پشت سرهم باشند
problem file پرونده مسئلهای
polishing file سوهان صیقل
policy file پرونده خط مشیها و دستورات
piggyback file فایلی که بدون اجبار به کپی مجدد ان می توان رکوردهایی را به انتهای ان اضافه نمود
pif file فایل PIF
PCX file روش ذخیره سازی فایل تصویر گرافیکی در دیسک
pc file iii یک سیستم ارزان و همه منظوره برای مدیریت پایگاه داده که برای سهولت بکارگیری طراحی شده است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com