English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
automatic water level recorder تراز اب نگار خودکار
Other Matches
water level recorder تراز نگار اب
still water level سطحسکونآب
water level سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
water level تراز اب
water level سطح اب
water level gage تراز سنج
permanent water level تراز پیوسته اب
maximum water level بیشینه تراز
abnormal water level ترازنابهنجار آب
abnormal water level تراز استثنائی آب
maximum water level ترازطبیعی مخزن
water level observation بررسی تراز اب
water-level tube درجهآب-آبپاش
normal water level تراز بهنجار اب
water-level selector تنظیمکنندهمقدارآب
exceptional water level تراز استثنایی اب
maximum water level تراز بیشینه طرح شده مخزن
rate of rise of water level تندی بالا امدن اب
rate of rise of water level روند بالاامدن اب
recorder وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی
course recorder راه نگار
course recorder دستگاه ثبت کننده مسیر حرکت
course recorder دستگاه ثبات مسیر
x y recorder دستگاه ثبات ایکس- ایگرگ
recorder ثبات نگارنده
recorder قطعهای که قادر به ارسال سیگنالهای ورودی به رسانه ذخیره سازی است
recorder ثبات
com recorder recorder microfilm computeroutput
recorder سنجه ثبت کننده
recorder بایگان
recorder ثبت کننده
recorder دستگاه ضبط
recorder اماربردار
recorder دستگاه ضبط صوت
recorder ضبط کننده
recorder نگارنده صدانگار
recorder ضبات
recorder رئیس دادگاه محلی
frequency recorder ثبات فرکانس
sloping recorder خودنگار شیبدار
code recorder رمزنگار
rainfall recorder باران نگار
mileage recorder کیلومتر شمار
magnetic recorder دستگاه ضبط صوت مغناطیسی
impluse recorder کنتور ثبات ضربه جریان
film recorder فیلم نگار
data recorder داده نگار
film recorder ضباط فیلم
data recorder ضباط داده ها
sunshine recorder افتاب سنج
videocassette recorder ضبطویدئوکاست
facsimile recorder دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
cumulative recorder تراکم نگار
Sound Recorder امکانی در ویندوز ماکروسافت که به کاربر امکان اجرای فایلهای صورت ای دیجیتالی یا ضبط صوت روی دیسک و اجرای ویرایش ابتدایی میدهد
torsion recorder ضباط پیچش
tape recorder ضبط صوت دستگاه ضبط صوت
tape recorder نوار ضبط کن
cassette recorder دستگاه ضبط کاست
video recorder دستگاهضبطتصویر
flight recorder جعبهسیاههواپیما
discharge recorder تخلیه نگار
integrating recorder ثبات انتگرالی
frequency recorder ضباط فرکانس
strip chart recorder ثبات نوار کاغذی
light beam recorder ثبات شعاع نور
rain gauge recorder اندازه بارش ثبت شده
telephone traffic recorder ثبات ترافیک
tactical range recorder رادارصوتی تاکتیکی
tactical range recorder سونار تاکتیکی ناو
video cassette recorder ضبطنوارویدئویی
color trace recorder رسام رنگی
magnetic tape recorder دستگاه ضبط صوت مغناطیسی
multi color recorder نگارنده چند رنگ
magnetic sound recorder دستگاه ضبط صوت مغناطیسی
portable CD radio cassette recorder ضبطورادیو
magnetic tape cassette recorder ضبط کننده کاست نوارمغناطیسی
portable CD radio cassette recorder جایگاهCD
computer output microfilm recorder دستگاهی که خروجی کامپیوتررا روی فیلم حساس به نوربه شکل میکروسکوپی ضبط میکند
automatic خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
automatic اتوماتیک
automatic قهری
automatic جنگ افزار خودکار
automatic خودکار
automatic غیر ارادی
automatic خودکارکردن
automatic ناخودآگاهانه
an automatic اتوماتیک
automatic take تغییر پایگاه
automatic آنچه خودش و بدون نیاز اپراتور کار میکند
automatic فرم های نامه نگاری
automatic کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
automatic توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی
automatic دستگاه خودکار
automatic telephone تلفن خودکار
automatic regulation تنظیم خودکار
automatic reel قرقره خودکار ماهیگیری
automatic recalculation محاسبه مجدد خودکار
automatic programming برنامه نویسی اتوماتیک
automatic programming روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
automatic pipet پی پت خودکار
automatic machine ماشین تراش
automatic coing برنامه نویسی خودکار
automatic adjustment تهاتر قهری
automatic aiming تعقیب خودکار
automatic annunciator زنگ احضار خودکار
automatic balance ترازوی خودکار
automatic behavior رفتار خودکار
automatic release قطع کننده خودکار
automatic action ناهشیارکاری
automatic supply روش خودکار اماد
automatic supply سیستم اماد خودکار
automatic stabilizer تثبیت کننده خودکار
automatic speaking ناهشیارگویی
automatic pilots وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilots دستگاه خودکار هدایت کشتی وهواپیما
automatic pilot خلبان اتوماتیک
automatic rifle توپ خودکار
automatic pilot وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilot دستگاه خودکار هدایت کشتی وهواپیما
automatic rifle تفنگ خودکار
semi automatic نیم خودکار
automatic return سیستم عودت خودکار وسایل
automatic buret بورت خودکار
automatic c bias ولت شبکه خودکار
automatic carriage تعویض خودکار
automatic fire اتش خودکار
automatic fire تیراندازی خودکار
automatic flasher چشمکزن خودکار
automatic focusing تمرکز خودکار
automatic mechanism مکانیزم خودکار
automatic grinder چرخ سمباده خودکار
automatic guarantee ضمان قهری
automatic guarantees ضمان قهری
automatic hyphenation خط تیره گذاری خودکار
automatic interrupt قطع خودکار
automatic interrupt وقفه خودکار
automatic levelling سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
automatic loader بارکن خودکار
automatic exchange رد و بدل کننده خودکار
automatic drop اتصال خودکار
automatic check مقابله خودکار
automatic check ازمایش خودکار
automatic check کنترل خودکار بررسی خودکار
automatic coding برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
automatic computer کامپیوتر خودکار
automatic control کنترل خودکار
automatic controller دستگاه فرمان
automatic controller مراقب خودکار
automatic lathe ماشین تراش خودکار
automatic cutout فیوز اتوماتیک
automatic cutout قطع خودکار
automatic machine دستگاه خودکار
automatic treatment تسویه خودکار
fully automatic تمام اتوماتیک
full automatic تمام اتوماتیک
automatic tuning میزانساز خودکار
automatic pilots خلبان اتوماتیک
automatic pilot [A/P] خلبان خودکار [حمل و نقل هوایی]
fully automatic کاملا" خودکار
automatic pilot [A/P] خلبان اتوماتیک [حمل و نقل هوایی]
chucking automatic مهار کردن خودکار
automatic toss روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
automatic trim روش کنترل خودکار لغزش یاانحراف جانبی هواپیما ازروی مسیر
automatic titrator تیترکننده خودکار
automatic weapon سلاح خودکار
automatic tipper تخلیه کننده خودکار
automatic tracking تعقیب خودکار
automatic testing ازمایش خودکار
automatic throttle ساسات خودکار
automatic typesetting حروف چینی خودکار
automatic weapon جنگ افزار خودکار
automatic timer زمان سنج خودکار
automatic kerning کاهش [و تنظیم ] خودکار فاصله دخشه ها [فناوری چاپ]
automatic writing ناهشیار نویسی
automatic welding جوشکاری اتوماتیک
bar automatic میله فولادی که به موازات ریل راه اهن کشیده میشودو وقتی که چرخ قطاری روی ان قرار می گیرد نقاط توقف و موقعیت را مشخص می نماید
full automatic تماما" خودکار
automatic coping lathe ماشین تراش خودکار
automatic dialling index فهرستشمارهگیریاتوماتیک
four spindle automatic machine دستگاه خودکار با چهارهرزگرد
automatic control technology تکنولوژی اتوماتیک کنترل
automatic phase control نافم خودکار فاز
automatic circuit breaker کلید قطع کننده مدار خودکار
automatic circuit breaker مدارشکن خودکار
eight spindle automatic machine دستگاه خودکار با هشت هرزگرد
fully automatic machine تمام اتومات
automatic drilling machine دستگاه درل خودکار
automatic boring machine دستگاه درل خودکار
automatic sorting trays جعبهاتوماتیک
automatic data handling سیستم مبادله خودکاراطلاعات
automatic data handling سیستم کامپیوتری مبادله اطلاعات
automatic frequency control نافم خودکار بسامد
automatic measuring system سیستم اندازه گیری خودکار
automatic gain control کنترل بازده بطور خودکار
manual/automatic mode سبکدستی
automatic approach and landing روش کنترل خودکار سرعت ومسیر هواپیما در تقرب
automatic hobbing machine ماشین فرز چرخ دنده مارپیچی خودکار
manual/automatic mode اتوماتیک
automatic lathe operator اپراتور ماشین تراش خودکار
automatic forming machine دستگاه قالب بندی خودکار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com