Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 199 (2 milliseconds)
English
Persian
auxiliary forces
قوای کمکی
auxiliary forces
نیروی کمکی
Other Matches
auxiliary
امدادی معین
auxiliary
اضطراری
auxiliary
مساعدت
auxiliary
امدادی
auxiliary
کمکی
auxiliary
یدکی
auxiliary
امدادی کمکی
auxiliary
<adj.>
کمک دهنده
auxiliary
معین
auxiliary
هر رسانه ذخیره سازی داده
auxiliary
که حافظه اصلی کامپیوتر
auxiliary
نیست
auxiliary
آنچه کمک میکند
auxiliary value
ارزش کومکی
auxiliary
<adj.>
کمک کننده
auxiliary
<adj.>
به درد بخور
auxiliary
<adj.>
بدرد خور
auxiliary
<adj.>
دارای مزیت
auxiliary value
مقدار کومکی
auxiliary
پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل
auxiliary
پردازنده جانبی مثل آرایه یا پردازنده عددی که میتواند با CPU اصلی کار کند تا سرعت اجرا را افزایش دهد
auxiliary projector
پروژهکتورکمکی
auxiliary heating
سیستمگرمایی
auxiliary handle
دستهکمکی
auxiliary activity
فعالیت فرعی
auxiliary charger
شارژکننده کمکی
auxiliary construction
ساختمان کومکی
auxiliary circuit
مدار یدکی
auxiliary tank
مخزنکمکی
auxiliary machinery
دستگاههای کمکی ماشینهای فرعی ماشینهای کمکی
auxiliary program
برنامه کمک
[رایانه شناسی ]
nursing auxiliary
کمک پرستار
[مرد]
nursing auxiliary
کمک بهیار
[مرد]
nursing auxiliary
کمک بهیار
[زن]
[شغل]
[پزشکی]
nursing auxiliary
کمک پرستار
[زن]
[شغل]
[پزشکی]
auxiliary contours
خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
modal auxiliary
فعل معین شرطی
auxiliary operation
عمل کمکی
auxiliary operation
عملیات کمکی عملکرد کمکی
auxiliary rotor
رتور کمکی
auxiliary section
برش کومکی
auxiliary service
خدمات جنبی
auxiliary ship
کشتی تدارکاتی
auxiliary storage
انبار کمکی
auxiliary storage
انباره کمکی
auxiliary storage
حافظه کمکی ذخیره سازی کمکی
auxiliary switch
کلید فرعی
auxiliary target
هدف کمکی
auxiliary target
نقطه کمکی
auxiliary view
نمای کمکی
auxiliary work
کارهای اضافی
naval auxiliary
پایگاه لجستیکی دریایی
auxiliary operatich
عمل کمکی
auxiliary memory
حافظه کمکی
auxiliary equipment
وسائل کمکی
auxiliary equipment
وسایل یدکی
auxiliary equipment
تجهیزات جانبی
auxiliary fleet
ناوگان تدارکاتی
auxiliary equipment
تجهیزات کمکی
auxiliary electrode
الکترود کمکی
auxiliary ego
خود کمکی
auxiliary memory
حافظ کمکی
auxiliary equipment
وسایل کمکی
auxiliary base line
باز کمکی
auxiliary facilities room
اتاقتدارک
auxiliary spark gap
دهانه جرقه یدکی
auxiliary video switcher
دکمهنمایشکمکی
auxiliary flight surfaces
سطوح پرواز کمکی
auxiliary sailing vessel
کشتی بادی موتوردار
auxiliary landing field
فرودگاه کمکی
auxiliary power unit
واحد قدرت کمکی
port auxiliary service
یگان خدمات بندری
auxiliary control surfaces
سطوح فرامین کمکی
forces
مجبور کردن کسی به انجام کاری
forces
بزور بازکردن
forces
بی عصمت کردن
forces
راندن
forces
بیرون کردن
forces
بازور جلو رفتن تحمیل
forces
مجبور کردن
forces
وادار کردن
forces
نیروی نظامی
forces
مجبورکردن بزورگرفتن
forces
مسلح کردن
forces
درهم شکستن قفل یا چفت را شکستن
forces
زور
forces
نیرو
forces
جبر
forces
عنف
forces
نفوذ
forces
قوا
forces
عده
forces
شدت عمل
forces
بردار نیرو
forces
خشونت نشان دادن
forces
قوا تحمل کردن مجبور کردن فشار
forces
نافذ
forces
شروع به عمل یا کار
forces
کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
forces
قدرت
forces
تحمیل کردن
forces
مجبورکردن
forces
یکان قسمت نظامی
forces
فشار دادن
forces
پاس بی هدف
forces
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forces
ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
opposing forces
نیروهای درگیر نبرد
orange forces
علامت نیروهای دشمن درتمرینات جنگی
orientation forces
نیروهای دو قطبی- دو قطبی
people forces
نیروی پایداری
package forces
نیروهای پیش بینی شده نیروهای برش داده شده ازقبل
parallelogram of forces
متوازی الاضلاع نیروها
opposing forces
نیروهای متخاصم
nuclear forces
نیروهای هستهای
naval forces
نیروی دریایی
naval forces
نیروهای دریایی
nato forces
نیروهای پیمان ناتو
market forces
عوامل موثردر بازار
market forces
نیروهای بازار
marine forces
نیروی تفنگدار
people forces
نیروی چریکی دفاع از خود در شهرو دهات
political forces
نیروهای سیاسی
special forces
نیروهای ویژه ضد چریک
[ارتشی ]
fundamental forces
نیروهای بنیادی
[فیزیک]
fundamental forces
اندرکنش های بنیادی
[فیزیک]
triangle of forces
مثلث نیروها
transient forces
نیروهای در حال عبور یا نقل و انتقال نیروهای در حال توقف موقت در منطقه عملیات
system of forces
دستگاه نیروها
special forces
نیروهای مخصوص یانیروهای ویژه نیروی چریک و ضد چریک
seato forces
نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
screening forces
نیروهای پاسیور
restraining forces
نیروهای مهار کننده
resolution of forces
تجزیه نیروها
regional forces
نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
polygon of forces
بس گوشه نیروها
polygon of forces
کثیرالاضلاع نیروها
triangle of forces
سه گوشه نیروها
marine forces
تفنگداران دریایی
task forces
تاسک فورس
air forces
نیروی هوایی
army forces
نیروهای زمینی
assigned forces
نیروهای زیر امر
assigned forces
نیروهای مامور به نیروهای واگذارشده به
component forces
نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
army forces
نیروهای ارتشی یکانهای ارتشی
barrier forces
نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
blue forces
نیروهای خودی
blue forces
نیروهای ابی
combat forces
نیروهای رزمی
expeditionary forces
قشون استعماری
expeditionary forces
نیروی توسعه طلب و سرکوبگر
task forces
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces
نیروی اجرای عملیات
armed forces
مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
armed forces
نیروهای مسلح
police forces
نیروی انتظامی
police forces
نیروی پلیس
police forces
دادگاه پلیس
task forces
گروه کار
expeditionary forces
نیروی اعزامی
combined forces
نیروهای مرکب
lateral forces
نیروهای عرضی
forces of production
نیروهای تولید
four forces of nature
چهار نیروی بنیادی طبیعت
friendly forces
نیروهای خودی
garrison forces
نیروهای پادگانی
garrison forces
قوای پادگانی کلیه یکانهای مستقردر یک پایگاه یا منطقه یاتاسیسات
ground forces
نیروی زمینی
ground forces
نیروهای زمینی
irregular forces
نیروهای نامنطم
irregular forces
نیروهای چریکی
land forces
قوای بری
land forces
نیروی زمینی
landing forces
نیروها پیاده شونده به ساحل
landing forces
قوای اب خاکی
landing forces
نیروهای پیاده شونده
enemy forces
نیروهای دشمن
component forces
نیروهای مولفه
composition of forces
ترکیب نیروها
contingencey forces
نیروهای مخصوص عملیات احتمالی
conventional forces
نیروهای رزمی معمولی
differential forces
نیروهای دیفرانسیلی
distribution of forces
واگذاری نیروها
distribution of forces
تقسیم نیروها
armed forces courier
پیک ارتشی
sum of all external forces
حاصل جمع تمام نیروهای خارجی
army landing forces
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
amphibious striking forces
نیروهای ضربتی اب خاکی
armed forces police
دژبان نیروهای مسلح
peace keeping forces
نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
balance collective forces
نیروهای کلی متعادل
armed forces courier
پیک نیروهای مسلح
We were surrounded ( encircled ) by the enemy forces .
درمحاصره نیروهای دشمن بودیم
van der waals forces
نیروهای وان در والس
attack carrier striking forces
نیروهای ضربتی ناوهواپیمابر نیروی تک
dipole dipole forces
نیروهای دو قطبی- دوقطبی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com