Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 62 (5 milliseconds)
English	Persian
avoidance behavior	رفتار اجتنابی
Other Matches
avoidance avoidance conflict	تعارض اجتنابی- اجتنابی
avoidance	کناره گیری احتراز
avoidance	پرهیز
avoidance	اجتناب
avoidance	لغو
avoidance	طفره
avoidance clause	شرط لغو
avoidance conditioning	شرطی کردن اجتنابی
avoidance gradient	شیب اجتناب
avoidance learning	یادگیری اجتنابی
avoidance of a contract	لغو یک قرارداد
avoidance reaction	واکنش اجتنابی
confession and avoidance	به ان اضافه میکند
confession and avoidance	باط ندارد و اثرش به سوداوست
terrain avoidance	ممانعت خودکار هواپیما ازنزدیک شدن به زمین
terrain avoidance	اجتناب خودکار هواپیما از برخورد باموانع زمینی هنگام فرود
tax avoidance	اجتناب از پرداخت مالیات کاهش بدهی مالیاتی
active avoidance	اجتناب فعال
action for avoidance	اقدام برای لغو
conditioned avoidance response	پاسخ اجتنابی شرطی
approach avoidance conflict	تعارض گرایشی- اجتنابی
behavior	سلوک اخلاق
behavior	وضع
behavior	حرکت
behavior	رفتار
incipient behavior	رفتار اغازین
learned behavior	رفتار اموخته
locomotor behavior	رفتار جابه جایی
maternal behavior	رفتار مادری
nonverbal behavior	رفتار غیرکلامی
expressive behavior	رفتار بیانگر
target behavior	رفتار اماج
His behavior was stupid.	رفتارش احمقانه بود.
problem behavior	رفتار مشکل افرین
purposive behavior	رفتار غایت نگر
regressive behavior	رفتار واپس رو
ritualistic behavior	تشریفات وسواسی
social behavior	رفتار اجتماعی
spontaneous behavior	رفتار خودانگیخته
verbal behavior	رفتار کلامی
overt behavior	رفتار اشکار
explicit behavior	رفتار اشکار
elicited behavior	رفتار فراخوانده
ambivalent behavior	رفتار دو سوگرا
apopathetic behavior	رفتار گروه زاد
automatic behavior	رفتار خودکار
behavior modification	تغییر رفتار
behavior rehearsal	تمرین رفتار
behavior repertoire	خزانه رفتار
behavior sampling	نمونه گیری از رفتار
behavior therapy	رفتار درمانی
collective behavior	رفتار جمعی
elastic behavior	حرکت ارتجاعی
elastic behavior	رفتار ارتجاعی
detour behavior	رفتار غیر مستقیم
implicit behavior	رفتار نااشکار
covert behavior	رفتار نااشکار
contact behavior	رفتار تماس جویانه
acid base behavior	خاصیت اسیدی- بازی
organizational citizenship behavior	رفتار شهروندی سازمانی
Her behavior was ecough to make me swar.	رفتارش کفرم را در آورد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com