English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 121 (2 milliseconds)
English Persian
axial vector بردار محوری
Other Matches
vector potential of a solenoidal vector پتانسیل برداری بردارسولنئیدی
vector analysis [vector calculus] حساب برداری [ریاضی]
axial محوری
axial اسهای
axial مرکزی
axial mining مین گذاری محوری
axial load بار محوری
axial rib شیارمحوری
axial ligation لیگاندپوشی محوری
axial flow جریان خطی
axial compressor کمپرسور جریان خطی
axial mining مین گذاری طولی
axial of an aircraft محور هواپیما
axial position وضعیت محوری
co axial cable کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
axial thrust بار محوری
axial thrust فشار محوری
axial stress تنش محوری
axial section برش محوری
axial runout ضربه محوری
axial runout شوک محوری
axial runout رانش محوری
axial route مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
axial road جاده طولی منطقه مواصلات
axial road جاده طولی
axial pressure فشار مرکزی
axial pressure فشار اسهای
axial position حالت محوری قرارگاه محوری
axial compression فشار محوری
axial bond پیوند محوری
axial flow جریان محوری
axial rake angle زاویه محوری
axial rotation symmerty تقارن چرخشی محوری
axial flow compressor کمپرسور جریان خطی یامحوری
axial flow turbine توربین محوری
axial compressor blade تیغهمحورکمپرسور
axial feed method روش تغذیه محوری
omni axial nozzle نازل موتور راکت که میتوانددر دامنه تعیین شده درراستاهای مختلف تنظیم شود
axial flow impulse turbine توربین محوری
axial flow turbine engine موتور توربین گاز باکمپرسور جریان خطی
axial flow impulse turbine فشارمستقیم
vector مسیر ناوبری هواپیما
vector راه یا مسیر هواپیما بازگشتن در حال طی کردن بودن
vector پردار
vector بردار
vector شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vector خط پرتاب بمب یاگلوله
vector خط سیر
vector مسیر جهت
vector برداری
vector حامل بردار
vector مختصاتی که حاوی مقدار پایه و جهت است
vector پردازنده همزمان که روی یک سط ر یا ستون آرایه در هر لحظه کار میکند
vector سیستم رسم کامپیوتری که از طول خط و جهت آن از مبدا برای رسم استفاده میکند
vector شکل حروف در یک نوشتار رسم شده با کمک منحنی و خط وط.
vector که باعث می شوند اندازه حروف تغییر کند بدون اینکه کیفیت عوض شود
vector حامل
vector آدرسی که کامپیوتر را به محل جدید حافظه هدایت میکند
vector space فضای برداری [ریاضی]
voltage vector بردار ولتاژ
wind vector جهت حرکت باد
wave vector بردار موج
wind vector سمت باد
vector sights دوربینهای نشانه روی بمب دوربینهای جانبی
vector processor پردازنده برداری
vector product حاصلضرب برداری
vector psychology روانشناسی بردار نگر
vector quantities اندازههای برداری
vector quantity کمیت برداری
vector power توان برداری
Euclidean vector بردار اقلیدسی [ریاضی]
vector product ضرب برداری [ریاضی]
vector space فضای خطی [ریاضی]
vector product ضرب خارجی [ریاضی]
location vector بردار مکان [ریاضی]
vector field میدان برداری [ریاضی] [فیزیک]
vector calculus حساب برداری [ریاضی]
position vector بردار مکان [ریاضی]
radius vector بردار مکان [ریاضی]
basis vector بردار پایه [ریاضی]
arthropod vector کنه ارتروپود
normal vector بردار قائم
normal vector بردار عمود
magnetization vector بردار مغناطیس کنندگی
magnetic vector بردار مغناطیسی
light vector بردار نور
lift vector بردار برا
interrupt vector بردار وقفه
initial vector مسیر اصلی یا اولیه هواپیمای رهگیر بعد ازشروع رهگیری
flux of a vector شاره بردار
field vector بردار میدان
arthropod vector کنه خونخوار
dope vector بردار خصیصه نما
dope vector خصیصه نما
dope vector بردار
code vector بردار رمز
circulation of a vector چرخه بردار
burgers vector بردار برگرز
polar vector بردار قطبی
state vector بردار وضعیت
state vector بردار حالت
vector analysis تحلیل برداری
vector diagram نمودار برداری
vector display نمایش برداری
vector field میدان برداری
vector graphics نگاره سازی برداری
vector pair زوج برداری
state vector بردار حلات
radius vector شعاع حامل
radius vector بردار شعاعی
preset vector دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
poynting's vector بردار پوینتینگ
vector/waveform monitor صفحهنمایشدیجیتالی
vector graphics display بردار نمایش گرافیکی
continuously set vector عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
distance vector protocols اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
magnetic vector potential پتانسیل بردار مغناطیسی
vector data aggregate بردار اطلاعات مجتمع
magnetic field vector بردار میدان مغناطیسی
fallout wind vector plot طرح یا چارت نمایش سمت باد ریزش اتمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com