English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
axle tree میله میان دو چرخ
Other Matches
tree bench [bench encircling a tree trunk] نیمکت [دور تنه ] درخت
axle محور انتقال
axle اکسل
axle محور صاف
axle اکسل محور
axle محور
axle چرخ
axle میله
axle اسه
axle محور سیم کشی
back-axle محور عقب
rear axle محور چرخ عقب
axle box محوردان
axle box انگشتی محور
axle journal سرمحور
axle journal یاطاقان گرد اکسل
axle pin میل محور
axle pin سگدست
axle stub اکسل کوتاه بدون حرکتی که چرخها و پینهای مفصلی وسیله نقلیه برای راندن ماشین بر روی ان سوار شده و مناسب حرکت زاویهای محدودی است حول پینهای مفصلی
back axle محور عقب
steering axle میله فرمان
steering axle میل فرمان
swinging axle محور تاب خور
back axle اکسل عقب
front axle اکسل جلو
floating axle محور نوسان
driving axle محور رانش
driving axle اکسل گرداننده
driving axle محور گرداننده
tubular axle محور توخالی
crank axle محور لنگ
banjo axle پوسته اکسل عقب اتومبیل که پوسته دیفرانسیل ان در وسط قرار دارد
front axle suspension اویزش یا تعلیق اکسل جلو
front axle housing پوسته اکسل جلو
front axle drive محرک اکسل جلو
front axle bearing یاطاقان اکسل جلو
rear axle drive محرکه چرخ عقب
rear axle casing پوسته محور عقب
rear axle shaft محور چرخ عقب
back driving axle محور گرداننده عقب
the f. of a tree برگهای درخت
before the tree جلو درخت
tree درخت
tree مشاهده پروندههای ذخیره شده روی دیسک ه برای نشان دادن پرونده ها و زیرپرونده ها مرتب شده اند
tree مین میکند
tree سیستم ساختار داده که هر داده به دادههای دیگر بوسیله انشعابها وصل است .
tree روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
tree شاخسار
tree درتنگنا قرا ردادن
tree بشکل درخت شدن
tree شجره النسب درخت کاشتن
tree قالب کفش چوبه دار
tree شجر
tree سیستم داده که هرداده یا گره آن فقط دو انشعاب دارند
tree فرمان TREE
tree بدرخت پناه بردن
stunted tree درخت رشد نکرده وکوتاه
tree farm محوطه درخت کاری جنگل
tree farm خزانه درخت
to girdle a tree پوست درخت راحلقهای بریدن
spanning tree درخت پوشا
tree house خانه بالای درخت
smoke tree بوته سماق
sorrel tree ترشک درختی
sorrel tree درخت ترشک
tree network شبکه درختی
tree of heaven درخت عرعر
tree planting درختکاری
tree sort مرتب کردن درختی
shoe tree قالب کفش
spanning tree زیرگرافی از یک گراف
tree diagram نمودار درخت
summer tree شاه تیر
summer tree حمال
summer tree تیرسردر
strawberry tree توت فرنگی درختی
spanning tree روش ایجاد توپولوژی شبکه که حلقهای ندارد و در صورت شکل یا خطای شبکه باعث افزونگی میشود
the pith of a tree مغز درخت
the root of a tree ریشه درخت
saddle tree یکجورگل لاله درامریکای شمالی
threaded tree درخت پیچ دار
spindle tree اونموس
to girt a tree دوردرختی راپیمودن
to shin up a tree از درختی بالارفتن
to spray a tree داروی ویژه بردرختی افشاندن تا انکه میکربهای ان کشته شود
to truncate a tree شاخههای درختی را زدن
tree structure ساخت درختی
tree structure ساختار درخت
Coniferous tree درخت جوزدار [ از فامیل کاج ]
Deciduous tree درخت برگریز
oak tree درخت بلوط
the foot of the tree پای درخت
tree of life درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
walnut tree درخت گردو
cross-tree [رابط عرضی دکلها]
pulm tree درخت نارگیل
to lop a tree سرشاخه درختی را زدن
to prune a tree سرشاخه درختی را زدن
to lop a tree درختی را آراستن
to prune a tree درختی را آراستن
lemon tree درخت لیمو
tree structure ساختاردرختی
tree surgeon ویژه گر برش و قطع بخشهای بیماری زده یا پوسیده درختان
tree surgery تشریح علمی درخت
tree traversal تقاطع درختی
A tree is known by its fruit . <proverb> درخت با میوه هایش شناخته مى شود .
unordered tree درخت نامرتب
gum tree درخت صمغ
ornamental tree درختتزئینی
tree frog قورباغهدرختی
tree pruner درختآرا
tree trunk ساقهاصلیدرخت
tree-lined درختکارینشده
The tree wI'll die . درخت خشک خواهد شد
He uprooted the tree . درخت را از ریشه ( جا ) ؟کند
A tree is known by its fruit. <proverb> درخت از میوه اش شناخته مى شود.
date tree درخت خرما
binary tree درخت دودویی
cross tree رابط عرضی دکلها
crown tree شمع
ebony tree خرماندو
decision tree مسیر تصمیم گیری
decision tree اقدامات لازم جهت تصمیم گیری
dragon tree درخت خون سیاووشان
fig tree درخت انجیر
almond tree درخت بادام
fir tree درخت صنوبر
flame tree درختان وبوته هاییکه دارای گلهای درخشان اتشی یا زرد رنگ هستند
gallows tree چوبه دار
gender tree شجره نامه
gender tree سلسه دودمان نسب نامه
genealogical tree شجره نامه
genealogical tree نسب نامه
grass tree نوعی زنبق استرالیایی
apple tree درخت سیب
china tree شالسنجان
cornel tree درخت زغال اخته
bean tree درخت خرنوب
barren tree درخت بی میوه
plane tree درخت چنار
balsam tree درخت بلسان
china tree زیتون تلخ
binary tree درخت دودوئی
boot tree قالب چکمه یا پوتین
box tree درخت شمشاد
chaste tree دل اشوب
chaste tree فلفل بری
cherry tree درخت گیلاس
chocolate tree درخت کاکائو
christmass tree ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 7 و 01 را برای راست دست و میلههای 2 و7 و 01 را برای چپ دست باقی می گذارد
clothes tree چوب لباسی
clothes tree چنگک لباس
coffee tree درخت قهوه
hat tree کلاه اویز
he is up a gum tree کاردبه استخوانش رسیده است
roof tree کش دیرک افقی چادر
margosa tree ازاد درخت شالسنجان
mastic tree درخت بنه
mastic tree درخت چاتلنغوش
minimal tree درfکه گرههای آن به روش بهینه سازماندهی شده اند تا بیشترین کارایی را داشته باشند
minimal tree درختی که گرههای ترمینالی ان مرتب شده تا باعث عملکردبهینه ان درخت شوند
family tree شجره
decision tree درخت تصمیم
ordered tree درخت مرتب شده
parse tree درخت تجزیه
peach tree درخت هلو
pear tree درخت گلابی
planer tree درخت ازاد
plum tree درخت الو
plum tree درخت گوجه
saddle tree قلتاق
ridge tree کش بالای شیروانی
roof tree کش بالای شیروانی
margosa tree تلخ
locus tree درخت اقاقیا
in the green tree خوشبخت
in the green tree بخت سبز
joshua tree درخت خنجری یا ابره ادم جنوب شرقی امریکا
judas tree درخت ارغوان
abel tree درخت سپیدار که نام لاتین ان alba populus است
i saw one climbing the tree یکی را دیدم که از درخت بالامی رفت
locus tree درخت خرنوب
locust tree درخت اقاقیا
huffman tree درختی با کمترین مقادیر
Christmas tree جعبه کنترل حاوی چراغهای رنگی
margosa tree زیتون
family tree شجره نامه
mulberry tree درخت توت
agriot tree چوب چپق
family tree نسب نامه
in the green tree سرسبز
To pick an apple off the tree. سیبی را از درخت کندن [چیدن] .
backing up the wrong tree <idiom> [دنبال چیزی در جای اشتباهی گشتن]
to lop off a branch [from a tree] شاخه ای را [از درختی] بریدن
bald animal or tree درخت یا حیوان برهنه
money does not grow on tree <idiom> پول که علف خرس نیست
optimal merge tree نمایش درختی یک ترتیب که در ان رشته ها قرار است درهم ادغام گردند تا اینکه حداقل تعداد عملیات رخ دهد
the tree sheltered us fromrain درخت مارا ازباران پناه داد
the tree shoot out brances ازدرخت شاخه هایی بیرون زد
to chop dowm a tree درختی را انداختن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com