English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (10 milliseconds)
English Persian
back order اماد غیر موجود
back order سفارش معوق
back order قسمتی از کالای مشتری که به علتی تحویل نشده
Search result with all words
back order release حواله الف
to order somebody back کسی را فراخواندن
to order somebody back کسی را معزول کردن
to order somebody back کسی را احضار کردن
Other Matches
marching order [travel order] دستور پیشروی [ارتش]
back to back housing خانه ی پشت به پشت
back to back credit اعتبار اتکایی
order دستور دادن سفارش
order مرتبه
In this order. In this way. باین ترتیب
in order that i may go برای اینکه بروم
order about پیوسته پی فرمان فرستادن
second order مرتبه دوم
in order that برای اینکه
order [placed with somebody] دستور [ازطرف کسی]
order رتبه
order دستور سفارش
order امر
order پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را کدگشایی کند و انجام میدهد مط ابق کد برنامه
order کد عمل
order راسته
in order that تا اینکه
in order درست
first order مرتبه اول
out of order از کار افتاده
out of order خراب
out of order نادرست
out of order درهم برهم
in order that he may go برای اینکه برود
well-order خوش ترتیب [ریاضی]
to order <idiom> به ترتیب
out of order <idiom> برخلاف قانون ،نامناسب
out of order <idiom> کارنکردن
in order صحیح
in order دایر
re order سفارش دوم باره
in order to ... تا [اینکه ]
order off حکم خروج
in order to ... برای [اینکه]
in order to <idiom> اعتماد شخص را بدست آوردن
order سفارش دادن
order دستورالعمل
order دستور
order سفارش
order نظم
order سفارش دادن تنظیم کردن
order منظم کردن
order ن
order [placed with somebody] سفارش [ازطرف کسی]
order ترتیب انجام کار
by order of حسب الامر
by order of فرمان
to the order of بحواله کرد
to the order of به حواله کرد
to the order of در وجه
order دستورعملیاتی
order دستور دادن
order نظام معماری
order خرید سفارش خرید
order حواله کرد حواله کردن دستور
order حواله
order حکم
order مرتب کردن
order دستورالعمل دستور
order سفارش دادن دستور دادن
order شیوه
order سفارش دادن کالا یا جنس
order ترتیب
order فرمان نظم
order سبک معماری
order نظم دادن
first order reflection انعکاس مرتبه یک
first order reaction واکنش مرتبه یک
fire order فرمان اتش دادن
low order پایین رتبه
landing order دستورتخلیه بار
lever of the second order اهرم نوع دوم
firing order ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
low order انفجار کند یا ناقص
lexicographic order ترتیب لغت نویسی
first order transition گداز مرتبه یک
set in order درست کردن
landing order اجازه تخلیه بار
in order to prove برای اثبات
in chronological order به ترتیب تاریخ
in a bad order درهم برهم
in a bad order خراب
high order رتبه بالا
indue order به ترتیب صحیح
ionic order سبک متکائی
ionic order سبک بالشی سبک تابخور
job order حکم کار
pecking order <idiom> راه ارتباط بایکدیگر
fragmentary order دستور جزء بجزء
set in order مرتب کردن
job order دستور انجام کارتعمیرات
firing order ترتیب احتراق
fire order فرمان اتش
arch order [شیوه ی ستون بندی طاق]
chronological order ترتیب رکوردها و فایل ها با توجه به تاریخ آنها
collection order دستور وصول
conditional order سفارش مشروط
court order قرار صادره از دادگاه
cancellation order دستور فسخ
call-up order دستور به خدمت [سربازی]
daily order دستور روز
cash with order پول نقد همراه سفارش پرداخت به موقع
cancellation order دستور لغو
cancel an order سفارشی را لغو کردن
American order [سرستونی شبیه ستون کرنتی با برگ های کنگره ای
Agricultural Order سرستون [سر ستون کرنتی با تومارهای پیچیده شده به شکل سر حیوانات یا آرایش برگ کنگره ای]
batting order ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
birth order ترتیب ولادت
blanket order دستور کلی
blanket order سفارش کلی
bond order مرتبه پیوند
call to order به حفظ انتظام دعوت کردن نظم مجلسی را برقرار کردن
decreasing order ترتیب کاهنده
delivery order دستور تحویل کالا
delivery order دستورحمل
engine order دستور ماشین
executive order فرمانده دوم ناو
executive order اجرائیه
expandede order ترتیب مبسوط
law and order اطاعتازقانون
factory order سفارش ساخت
good order خوش ترتیب [فلسفه]
field order دستورالعمل رزمی
enforcement order دستور اجرا
embarkation order ترتیب سوار شدن یا بارگیری
embarkation order دستورالعمل بارگیری یا سوارشدن دستور بارگیری
delivery order حواله تحویل
descending order ترتیب نزولی
development order دستور ساخت اماد
development order دستوربهبود اماد
disassembly order دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
disassembly order روش پیاده کردن وسیله
dispatch order سفارش حمل سریع
field order دستورعملیاتی دستور رزمی
low order کم اثر کم انرژی ضعیف
phantom order قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
reculaulation order تنظیم محاسبه مجدد
referral order درخواست برای اماد غیرموجود یا جایگزین در انبار
review order لباس وتحملات سان
review order لباس وتجهیزات و وسائل کامل
To order a meal. سفارش غذا دادن ( درهتل ؟رستوران )
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
route order فرمان ستون راه رو
second order conditions شرایط ثانوی
second order conditions شرایط مرتبه دوم
second order factor عامل مرتبه دوم
My stomach is out of order. مزاجم مرتب کارنمی کند
place an order سفارش دادن
Is your passport in order ? آیا گذرنامه ات مرتب وآماده است ؟
post order حواله پستی
probation order دستور یا حکم تعلیق مجازات
processing of the order انجام سفارش
provisional order دستور موقت اداری
public order نظم عمومی
purchase order دستور خرید
purchase order سفارش خرید
second order reaction واکنش مرتبه دوم
In chronological order. بترتیب تاریخ ( بطور مسلسل )
short order خوراکی که زود مهیا میشود
to set in order درست کردن
to set in order منظم کردن
work order برگ کار
transaction in order liability avoid to
transaction in order معامله به قصد فرار از دین
transfer order دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
trial order سفارش ازمایشی
work order درخواست انجام کار حکم کار
word order ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
word order ترتیب واژه ها
warning order دستور اگهی
point of order اخطار نظامنامهای
points of order اخطار نظامنامهای
sort order نظم ترتیب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
superior order امر مافوق
superior order دستور مافوق
the goods are on order کالا را سفارش داده ایم
the line is out of order سیم خراب است
third order reaction واکنش مرتبه سه
social order سازمانوساختاراجتماعی
postal order هزینهپستی
doric order سبکمعمارییونانقدیم
corinthian order ساختارقرمتی
warning order دستور اماده باش اعلام اماده باش
payable to order قابل پرداخت به حواله کرد
low order مرتبه پایین
night order دستور شبانه
night order دستورات شبانه
operation order دستور عملیاتی
operation order دستورعملیات
order arm پافنگ
order arms فرمان پافنگ
order arms پافنگ
order arms فرمان بجای خود در حال مسلح بودن با تفنگ
order book دفتر سفارشات
order cheque چک به حواله کرد
order cheque چک در نام فرد خاص
natural order نظم طبیعی
lubrication order دستور روغنکاری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com