English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
backing plate صفحه تقویتی در هنگام تعمیرورقههای فلزی
Other Matches
backing: backing press پرسپشتیبان
backing پشت بند
backing رسانه ذخیره سازی موقت که داده روی آن قابل ضبط است پیش از اینکه پردازش شود یا پس از پردازش و برای باز یابی
backing پشتی
backing up پشتیبان گیری
backing off پس پیچاندن
backing off پس پیچش
backing کمان نوارپیچی شده برای ازدیادمقاومت نخ دخیره دور قرقره ماهیگیری
backing مبلغ شرطبندی
backing پشتیبانی
backing پشتیبان پوشش
backing تصدیق در پشت یافهر ورقه
backing دیرکردن
backing off عمل تراشیدن یا پخ زدن پشت دندانههای تیغههای فرز
backing پشتوانه
backing کندی
backing واگشت
backing پشتوانه پولی
backing metal فلز اصلی
backing material مواد محافظ
backing pawl ضامن پشتی
backing pawl غلطک پشت بند
line backing دفاع پشت خط تجمع
backing roll غلطک پشت بند
backing hammer پوششچکش
backing board تختهپشتیبان
backing store انباره پشتیبان
backing storage انباره پشتیبان
backing sand ماسه پشت قالب
backing run بخیه
backing pawl ضامن پشت بند
backing iron of plane پشت تیغ
critical backing pressure فشار حد خلاء بحرانی
backing up the wrong tree <idiom> [دنبال چیزی در جای اشتباهی گشتن]
gold backing system نظام پایه طلا
gold backing system نظام پشتوانه طلا
plate :بشقاب
plate ورقه
plate زره
plate اب دادن
plate ورقه اهن
plate زره پوش کردن
x plate صفحات قائم موازی در لوله اشعه کاتدی
plate لوحه روکش
plate روپوش دادن
plate صفحه اند
plate اندودن
plate صفحه فلزی ورقه
plate صفحه
plate قاب
plate پلاک
plate لوح
plate بقدر یک بشقاب
plate : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plate روکش کردن
plate متورق کردن
plate لوحه
plate پلاکهای توضیحات دستگاهها
plate ورقه تنکه
a plate یک بشقاب
plate تسمه
plate کلیشه
plate شیشه
plate نعل اسب
Could we have a plate please? ممکن است لطفا یک بشقاب برایمان بیاورید؟
plate پلیت
L-plate تحتتعلیم
silver plate بانقره اندودن
rating plate صفحه مشخصات
plate rheostat رئوستای صفحهای
silver plate فرف نقره
silver plate اب نقره
screw plate مفتول کش
rating plate پلاک قدرت
screw=plate حدیده
rating plate پلاک مشخصات
positive plate صفحه مثبت
pole plate حمال تیر شیروانی که سرلاپه هارا نگاه میدارد
plate valve سوپاپ بشقابکی
shielded plate صفحه محافظ
plate strap تسمه صفحه
plate spring فنر بشقابکی
plate shears قیچی ورق بر
plate roll غستگاه نورد صفحه
silver plate نقره اندود
screw plate حدیده
plate rectifier یکسوسازاندی
plate rectifier یکسوساز صفحه
plate condenser خازن صفحهای
plate clutch کلاج دیسکی
plate clutch کلاج صفحهای
plate circuit مدار صفحه اند
plate capacitor خازن صفحهای
plate basket سبد قاشق و چنگال
pattern plate صفحه مدل
nickel plate اب نیکل دادن گالوانیکی
negative plate صفحه منفی
shamrock plate plate union eyed three
mica plate ورق میکا
plate girder تیر ساخته شده از تسمه
plate layer متصدی تعمیر خط اهن
plate rack جایی که بشقاب هامی گذارندخشک شود
plate pulsing ضربه گری صفحه اند
plate puller انبر صفحه باتری
plate proof نمونه اول صفحات و مطلب چاپ شده
plate press پرس صفحه باتری
plate point نقطه پلیت
plate mill غستگاه نورد صفحه
plate mill دستگاه فرز غلطکی
plate mark طرف ودولت روی سیمینه وزرینه گذاشته میشود
plate mark انگ
plate mark نشان عیار
licence plate پلاک اتومبیل
sole plate بالشتک
sill plate صفحهپایه
side plate پیشدستی
salad plate بشقابسالادخوری
reel plate صفحهقرقرهای
pressure plate صفحهنگهدار
plate grid صفحهمشبک
pitcher's plate صفحهاتصال
pad plate صفحهلایی
needle plate صفحهسوزنی
mounting plate صفحهپایه
slide plate صفحهلغزان
splash plate صفحهآبپاش
paper plate بشقاب کاغذی
finger-plate ورق دست خور
crown-plate بالشتک
There is a plate missing. یک بشقاب کم است.
Could we have a plate for the child? آیا ممکن است بشقابی برای بچه مان به ما بدهید؟
The plate is chipped. لبه بشقاب پریده است
warning plate صفحههشدار
warming plate صفحهگرم کننده
top plate صفحهبالایی
strike plate صفحهتوپی
specification plate صفحهاختصاصی
home plate صفحهبازی
foot plate صفحه پایه
union plate صفحه چند چشمی
tin plate حلبی
tie plate بالشتک ریل
theoretical plate بشقابک نظری
tally plate برچسب تست
tally plate برچسب ازمایش
surface plate تراز فلزی یا اهنی
surface plate تراز
stencil plate الگوی نقشه برداری
spring plate صفحه فنری
wall plate زیرسری
water plate بشقابی که ته ان دو طبقه وبرای انست که اب گرم درمیان ان بریزند...نگاه دارند
escutcheon plate صفحهروقفلی
double plate صفحهیدوبله
dinner plate بشقابپلوخوری
armoured plate ورقهزرهی
absorbing plate صفحه جاذب
license plate پلاک
license plate نمرهی اتومبیل
book plate برچسب کتاب
wobble plate دیسکی که بصورت لولایی یاصلب به عنوان مکانیزم حرکت دهنده روی شفت نصب شده است
wobble plate صفحه جنبان
sole plate کف پنجره
plate of a capacitor جوشن خازن
breast plate زره سینه
bottom plate صفحه مبنا
bolster plate صفحه برای مهار کردن
boiler plate سطح یخزده و سفت برف
block the plate موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
bed plate پایه یا شاسی فولادی پیش ساخته که به عنوان فونداسیون به کار برده میشود
bed plate صفحه فلزی که در کف ابگیرنصب میشود تا از فرسایش جلوگیری کند
bearing plate صفحه تکیه گاه
bearing plate صفحه اتکاء
base plate صفحه زیر ستون
breast plate سینه بند اسب
bridge plate پل بین سکوی بارگیری وخودرو
buckled plate صفحه دولا شده
condenser plate جوشن خازن
chrome plate روکش کردن با کروم
chain plate صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان
centre plate keel drop
cap plate سرستون
cadminum plate ابکاری کادمیومی کردن
butt plate صفحه ته قنداق تفنگ
butt plate صفحه کف قنداق
battery plate صفحه باتری
buckled plate صفحه تاشده
base plate صفحه پای ستون
baffle plate موج گیر
baffle plate سپر
active plate صفحه موثر
accumulator plate صفحه اکومولاتور
hot-plate اجاق برقی
hot-plate صفحه داغ
hot-plate چراغ خوراک پزی برقی یانفتی ویا گازی
hot plate اجاق برقی
hot plate صفحه داغ
hot plate چراغ خوراک پزی برقی یانفتی ویا گازی
plate glass شیشه سنگ شیشه تختهای
plate glass شیشه لوحی
anchor plate سپر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com